گفتوگوی «موسیقی ما» با ناشران و تهیهکنندههای موسیقی ایران - 2
حمید اسفندیاری: سیروان خسروی را بخشیدهام
موسیقی ما - طی هفتههای اخیر چند تن از ناشران و تهیهکنندههای عرصه موسیقی میهمان دفتر سایت «موسیقی ما» بودند و با آنها گفتوگوهای مفصلی انجام دادهایم. گفتوگوهایی که قرار است از این پس هر هفته در قالب پروندهای برای ناشران و تهیهکنندههای موسیقی ایران از این رسانه منتشر شود. طی هفتهها و ماههای آینده هم به مرور، میزبان سایر فعالان این حوزه خواهیم بود و به تحلیل و بررسی پرونده کاری آنها و دیدگاهشان نسبت به مسائل داخلی و خارجی این عرصه خواهیم پرداخت.
هدف از این گفتوگوها نگاهی شفاف به عملکرد چهرههای تأثیرگذاری بوده که غالباً نامشان در فعالیتهای موسیقایی به چشم میخورد و موفقیتها و حاشیهها و از همه مهمتر، تفکراتشان کمتر واشکافی میشود. در بخش اول این پرونده، میزبان «حمید اسفندیاری»، مدیر شرکت «نوخسروانی باربد» بودیم که از تهیهکنندههای باسابقه و فعال موسیقی است و پیش از این در نشر موفق «آوای باربد» فعالیت داشته است. او برای اولینبار خاطرات و ناگفتههای جالبی از حدود دو دهه فعالیت مستمر در عرصه موسیقی، فراز و نشیبهایی که داشته، همکاری با هنرمندانی چون سیروان خسروی، محسن چاوشی، حامی و... عنوان کرد.
یک روز به ارشاد رفتم و دیدم که سیروان برای آنها بلیت کنسرت فرستاده است. همانجا به مسئول نظارت و ارزشیابی گفتم به این کنسرت نخواهید رفت؛ چون لغو میشود و مجوز آلبومش متعلق به من است! پس از اینکه اقدام به لغو آن کنسرت کردم، سیروان تماس گرفت. همانجا او را متوجه کردم که میتوانم چنین کاری انجام بدهم، ولی چنین کاری نمیکنم و از حقوق خودم میگذرم. چون دوست داشتم مردم به کنسرت او بروند و شاد شوند.
یکی از دلایل عدم موفقیت آلبوم اول محسن چاوشی این بود که مردم عادت کرده بودند کارهای غیررسمی او را به صورت کپی بخرند. برای اولین آلبوم سیروان خسروی هم چنین اتفاقی رخ داد. ما برای آلبوم «تو خیال کردی بری» سیروان چند کلیپ ساختیم که از استانداردهای روز بالاتر بود و مردم فکر میکردند او غیرمجاز است. جالب است در همان شهرآرا -که ما کتابفروشی داشتیم- آقایی به نام شاهرخ بود که از ما سیدی خام میخرید و کپی آلبوم سیروان را میفروخت! او در آن زمان، روزی 100 یا 150 کپی آلبوم سیروان میفروخت و ما که ناشر بودیم، روزی 10 سیدی میفروختیم! (خنده) من اعتقاد داشتم که روزیرسان خداوند است و آن هم روزی شاهرخ بود!
جالب است که پس از فروختن امتیاز آلبوم بعدی، محسن چاوشی گفت تو باید پول بدهی تا ما تنظیم آلبوم را عوض کنیم! در حالی که همهچیز را فروخته بود. همین ناسپاسیها را در موسیقی پاپ دیدم که از این فضا کناره گرفتم. «پرویز یاحقی» امتیاز آلبومهایش را به ما واگذار کرد و من هم هرچه درآمد از انتشار آلبومش حاصل شد را در یک صندوق ریختم. یکبار یکی از نوازندگان مطرح ساز سنتور قصد انجام عمل باز قلب را داشت و به او پول دادم؛ اما گفتم که این پول من نیست و برای پرویز یاحقی است. او هم دستش را بالا برد و گفت: «پرویز روحت شاد؛ میدانستی کارهایت را به چه کسی واگذار کنی!» اگر بخواهم به سمت پاپ هم حرکت کنم، سعی میکنم آدمهای موجهتری را انتخاب کنم. با این حال موسیقی سنتی جریانات سالمتری دارد.
از همان زمانِ پیادهسازی آرشیو نگارش کتاب «هزاردستان» را شروع کردم که شامل کلیه ترانهها و تصنیفهای ایرانی از عهد ناصری تا انقلاب اسلامی بود. همسرم میگفت زن اول تو آن کتاب است! به جایی رسیدیم که با هنرمندان باید اینها را چک میکردیم، چون اطلاعات قطعات همگی بهروز نبودند. مثلاً شعری بود که آقای تورج نگهبان و آقای معینیکرمانشاهی هر دو میگفتند برای من است. جالب بود صفحهای داشتیم که در یک دوره چاپ شده بود و روی یک نسخه نام تورج نگهبان و روی نسخه دیگر نام معینیکرمانشاهی درج شده بود. این اختلافات باعث شد تا با اهالی این حوزه بیشتر پیش برویم و اطلاعات کتاب را بتوانیم درستتر استخراج کنیم. برای این منظور، نزدیک به 150 نفر از اساتید و خوانندگان سبکهای مختلف و آهنگسازان و ترانهسرایان به ما کمک کردند. تا اینکه من یک روز خدمت استاد محمدعلی شیرازی رسیدم و ایشان گفتند که تو اگر یک شرکت موسیقی راه بیندازی، خورشیدی در این کار خواهی بود.
بالاخره کتابی که 2800 صفحه حذف داشت، تنها با 17 صفحه حذف مجوز انتشار و رأی پژوهشی گرفت. رأی پژوهشی به این معنا است که از طرف ارشاد، به این کتاب وام تعلق میگیرد. حدود سال 82 یا 83 بیش از 49 میلیون تومان به این کتاب وام دادند. پس از تغییر دولت در سال 84، تعهد گرفتند که این کتاب چاپ نشود! روال بر این صورت بود که اگر کتاب چاپ میشد، پس از شش ماه تنفس، 16 درصد سود به این وام تعلق میگرفت که هشت درصد سود را ارشاد متقبل میشد. کتاب چاپ نشد و وام 49 میلیون تومانی را از ما 89 میلیون تومان پس گرفتند! صدای ما هم به جایی نرسید و الان هم ناراحت نیستم. چون کتاب «هزاردستان» مسیر انتشارات «آوای باربد» را ایجاد کرد. من تا سال 93 در «آوای باربد» بودم و پس از یکسری اختلافات سلیقهای و کجفهمی برادرم و شریکم از آنجا جدا شدم.
هدف از این گفتوگوها نگاهی شفاف به عملکرد چهرههای تأثیرگذاری بوده که غالباً نامشان در فعالیتهای موسیقایی به چشم میخورد و موفقیتها و حاشیهها و از همه مهمتر، تفکراتشان کمتر واشکافی میشود. در بخش اول این پرونده، میزبان «حمید اسفندیاری»، مدیر شرکت «نوخسروانی باربد» بودیم که از تهیهکنندههای باسابقه و فعال موسیقی است و پیش از این در نشر موفق «آوای باربد» فعالیت داشته است. او برای اولینبار خاطرات و ناگفتههای جالبی از حدود دو دهه فعالیت مستمر در عرصه موسیقی، فراز و نشیبهایی که داشته، همکاری با هنرمندانی چون سیروان خسروی، محسن چاوشی، حامی و... عنوان کرد.
***
- * شما سالها در بخشی از موسیقی فعالیت کردید که شاید پول کمتری در آن وجود داشت. هیچگاه این موضوع شما را وسوسه نکرد که به سراغ موسیقی پاپ بروید و درآمد بیشتری به دست بیاورید؟
- * اولین خواننده یا گروهی که مجموعه «آوای باربد» با آن همکاری کرد، چه کسی یا گروهی بود؟
- * از میان آلبومهایی که آن زمان منتشر کردید، کدام یک پرفروشتر بود؟
- * کارهای بعدی که در زمینه موسیقی پاپ منتشر کردید چه بود؟ شما در دوره طلایی موسیقی پاپ به شکل جدی وارد این عرصه شدید.
- * این اثر هم فروش خوبی داشت؟
- * در آن دوره «آوای باربد» جزء معدود ناشرانی بود که به موسیقی جدی هم توجه ویژهای داشت.
* من در شکلگیری و رشد سیروان خسروی مهمترین نقش را داشتم *
- * همکاری شما با سیروان خسروی از کجا شکل گرفت؟
- * به نظر میرسد کارهایی که برای سیروان انجام دادید را برای هیچ خواننده دیگری انجام ندادید. دلیلش چه بود؟
- * و مدیریت دقیقی هم روی کارهایش داشتید.
- * پس ماجرای کنسرتهای سیروان چه شد؟
یک روز به ارشاد رفتم و دیدم که سیروان برای آنها بلیت کنسرت فرستاده است. همانجا به مسئول نظارت و ارزشیابی گفتم به این کنسرت نخواهید رفت؛ چون لغو میشود و مجوز آلبومش متعلق به من است! پس از اینکه اقدام به لغو آن کنسرت کردم، سیروان تماس گرفت. همانجا او را متوجه کردم که میتوانم چنین کاری انجام بدهم، ولی چنین کاری نمیکنم و از حقوق خودم میگذرم. چون دوست داشتم مردم به کنسرت او بروند و شاد شوند.
- * ظاهراً هنوز هم پس از سالها از دست سیروان ناراحتید.
* آلبوم اول چاوشی نفروخت، چون مردم عادت کرده بودند کارهای غیررسمی او را به صورت کپی بخرند *
- * در نیمههای دهه هشتاد دیگر چه کارهایی داشتید که سر و صدا کرد؟
- * پروسه گرفتن مجوزهای محسن چاوشی را هم شما انجام دادید؟
یکی از دلایل عدم موفقیت آلبوم اول محسن چاوشی این بود که مردم عادت کرده بودند کارهای غیررسمی او را به صورت کپی بخرند. برای اولین آلبوم سیروان خسروی هم چنین اتفاقی رخ داد. ما برای آلبوم «تو خیال کردی بری» سیروان چند کلیپ ساختیم که از استانداردهای روز بالاتر بود و مردم فکر میکردند او غیرمجاز است. جالب است در همان شهرآرا -که ما کتابفروشی داشتیم- آقایی به نام شاهرخ بود که از ما سیدی خام میخرید و کپی آلبوم سیروان را میفروخت! او در آن زمان، روزی 100 یا 150 کپی آلبوم سیروان میفروخت و ما که ناشر بودیم، روزی 10 سیدی میفروختیم! (خنده) من اعتقاد داشتم که روزیرسان خداوند است و آن هم روزی شاهرخ بود!
- * چرا تصمیم گرفتید برای محسن چاوشی عدد پایه در نظر بگیرید که تحت هر شرایطی او پولش را دریافت کند؟
- * در همان مقطع، چرا قراردادی با محسن نبستید که او ملزم به برگزاری کنسرت شود؟
* نهتنها موسیقی، سر سفره هر صنف به اندازه همه نان هست *
- * اما کلاً برخوردهای جالبی با اهالی موسیقی دارید.
- * جدایی شما از محسن چاوشی هم حاشیه داشت؟
جالب است که پس از فروختن امتیاز آلبوم بعدی، محسن چاوشی گفت تو باید پول بدهی تا ما تنظیم آلبوم را عوض کنیم! در حالی که همهچیز را فروخته بود. همین ناسپاسیها را در موسیقی پاپ دیدم که از این فضا کناره گرفتم. «پرویز یاحقی» امتیاز آلبومهایش را به ما واگذار کرد و من هم هرچه درآمد از انتشار آلبومش حاصل شد را در یک صندوق ریختم. یکبار یکی از نوازندگان مطرح ساز سنتور قصد انجام عمل باز قلب را داشت و به او پول دادم؛ اما گفتم که این پول من نیست و برای پرویز یاحقی است. او هم دستش را بالا برد و گفت: «پرویز روحت شاد؛ میدانستی کارهایت را به چه کسی واگذار کنی!» اگر بخواهم به سمت پاپ هم حرکت کنم، سعی میکنم آدمهای موجهتری را انتخاب کنم. با این حال موسیقی سنتی جریانات سالمتری دارد.
- * در ادامه، چه شد که از «آوای باربد» جدا شدید و شرکت «نوخسروانی باربد» را راهاندازی کردید؟
* محمدعلی شیرازی گفت اگر یک شرکت موسیقی راه بیندازی، خورشیدی در این کار خواهی بود *
- * اما به گذشته برگردیم. اولینبار چه زمانی به موسیقی علاقهمند شدید؟
از همان زمانِ پیادهسازی آرشیو نگارش کتاب «هزاردستان» را شروع کردم که شامل کلیه ترانهها و تصنیفهای ایرانی از عهد ناصری تا انقلاب اسلامی بود. همسرم میگفت زن اول تو آن کتاب است! به جایی رسیدیم که با هنرمندان باید اینها را چک میکردیم، چون اطلاعات قطعات همگی بهروز نبودند. مثلاً شعری بود که آقای تورج نگهبان و آقای معینیکرمانشاهی هر دو میگفتند برای من است. جالب بود صفحهای داشتیم که در یک دوره چاپ شده بود و روی یک نسخه نام تورج نگهبان و روی نسخه دیگر نام معینیکرمانشاهی درج شده بود. این اختلافات باعث شد تا با اهالی این حوزه بیشتر پیش برویم و اطلاعات کتاب را بتوانیم درستتر استخراج کنیم. برای این منظور، نزدیک به 150 نفر از اساتید و خوانندگان سبکهای مختلف و آهنگسازان و ترانهسرایان به ما کمک کردند. تا اینکه من یک روز خدمت استاد محمدعلی شیرازی رسیدم و ایشان گفتند که تو اگر یک شرکت موسیقی راه بیندازی، خورشیدی در این کار خواهی بود.
- * سال 78 بود؟
- * سرنوشت کتابی که در دست نگارش داشتید، چه شد؟
بالاخره کتابی که 2800 صفحه حذف داشت، تنها با 17 صفحه حذف مجوز انتشار و رأی پژوهشی گرفت. رأی پژوهشی به این معنا است که از طرف ارشاد، به این کتاب وام تعلق میگیرد. حدود سال 82 یا 83 بیش از 49 میلیون تومان به این کتاب وام دادند. پس از تغییر دولت در سال 84، تعهد گرفتند که این کتاب چاپ نشود! روال بر این صورت بود که اگر کتاب چاپ میشد، پس از شش ماه تنفس، 16 درصد سود به این وام تعلق میگرفت که هشت درصد سود را ارشاد متقبل میشد. کتاب چاپ نشد و وام 49 میلیون تومانی را از ما 89 میلیون تومان پس گرفتند! صدای ما هم به جایی نرسید و الان هم ناراحت نیستم. چون کتاب «هزاردستان» مسیر انتشارات «آوای باربد» را ایجاد کرد. من تا سال 93 در «آوای باربد» بودم و پس از یکسری اختلافات سلیقهای و کجفهمی برادرم و شریکم از آنجا جدا شدم.
- * پس شناخت شما از موسیقی کاملاً تجربی بود؟
* مقوله تهیهکنندگی در ایران نسبت به مقیاس بینالمللی یک شوخی است *
- * تعریف شما از تهیهکننده چیست و تا چه حد نسبت به تهیهکنندگی در مقیاس جهانی شناخت دارید؟
- * به نظر شما به عنوان یک تهیهکننده، موسیقی پاپ خوب موسیقیای است که خوب بفروشد یا موسیقیای که المانهای هنری و ماندگاری در آن وجود داشته باشد؟
- * در گذشته و الان چه ملاکهایی برای همکاری با یک خواننده پاپ داشتهاید و دارید؟
- * اگر خواننده بااستعدادی را ببینید که مشهور نیست و پول هم ندارد، آیا حاضر به سرمایهگذاری روی او هستید؟
- * اگر بخواهید سه تهیهکننده موفق را برای ما نام ببرید، به چه نامهایی اشاره میکنید؟
- * سه تهیهکننده موفق و سه تهیهکننده فرهنگی نام ببرید.
* صدای اکثر خوانندههای پرطرفدار پاپ امروز برای من تداعیکننده نوحه و تعزیه است *
- * بین خوانندهها سه نفر موفق از دیدگاه شما چه کسانی هستند؟
- * و چه برنامههایی برای آینده دارید؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 25 بهمن 1396 - 12:20
دیدگاهها
حامد همایون آره اصلا یه غم خاصی مستولیه بر همه ی موزیکاش
شما مشکل داری که صدای چاوشی رو محزون میشنوی جناب
چاوشی
ارادتمند قدیمی و صمیمی : مخلصیم ??
تهیه کننده های مملکت ما همچین آدمهایی هستند که موسیقی ما پیشرفت نمی کنه دیگه!!!!!!
میگه شجریان با دیگران قابل قیاس نیست!!!!!!!!! این آقا با این سنش نمی دونه که یه خواننده سنتی رو با پاپ یا راک یا هرچیز دیگه نمیشه مقایسه کرد!!!!!!! اصلا کار درستی نیست!!!!!!!! جالب اینجاست میگه آهنگهای خواننده های امروزی تداعی کننده نحوه و تعزیه است و علاقه نداره و بعد میگه به شجریان علاقه دارم!!!!! فارت چیه حمید جون؟؟؟؟!!!!!! کسی که شجر رو گوش میده دیگه نباید چنین حرفی بزنه!!!!!! چاوشی غمگین می خونه ولی ناله نمی کنه فکر کنم این هنوز تو فاز یه شاخه نیلوفر که بدبختانه تهیه کننده اش بوده مونده!!!چاوشی بعد از اون به هیچ عنوان ناله نکرد! مرد حسابی همه دارن از لحن خاص چاوشی میگن تو... از مفت خوری های باربد هم نمیدم!!!!!
تازه میفهمم چرا تو موسیقی عقبیم!!!!!! خدایا ما را از شر این آدما حفظ کن!!!!!!
افزودن یک دیدگاه جدید