برنامه یاد بعضی نفرات
 
در کارگاه ترانه بابک صحرایی عنوان شد؛
رضا صادقی: گاهی خاطراتم درد می کنند
موسیقی ما - کارگاه ترانه «بابک صحرایی»، بیستم خرداد 1395 در حالی برگزار شد که رضا صادقی میهمان ویژه آن بود. نیکان، امین قباد و پدرام آزاد از دیگر میهمان‌های حاضر در این جلسه بودند.

از ساعتی قبل از شروع جلسه، هواداران رضا صادقی تحت عنوان «ارتش مشکی» به صورت منظم مقابل کارگاه ترانه  بابک صحرایی حضور پیدا کرده و با در دست گرفتن پلاکارد «اسطوره رضا صادقی» و دسته گل، از خواننده محبوب خود استقبال کردند.

در ابتدای جلسه بابک صحرایی درباره رضا صادقی گفت: «بسیار خوشحالم که موسیقی و هنر ما اسمی مثل رضا صادقی را در خودش دارد. رضا صادقی آبروی هنر این سرزمین است چون با اندیشه، آگاهی و هنرش باعث شده موسیقی و هنر این سرزمین در سال‌های اخیر اعتلای بیشتری پیدا کند.»

رضا صادقی نیز در شروع جلسه اظهار داشت: «هر وقت در جمع کارگاه ترانه بابک صحرایی قرار گرفتم حال خوبی داشته‌ام چون از معدود جاهایی است که می‌دانی برای چه اتفاقی در آن حضور داری. بابک صحرایی هنرمندی با شناسنامه‌ای قدرتمند است و همیشه از بودن در کنارش خوشحالم.»

در ادامه هنرجویان کارگاه ترانه به خواندن ترانه‌های خود پرداختند و پس از خوانده شدن تعدادی ترانه توسط بانوان حاضر در جلسه، رضا صادقی گفت: «خیلی وقت بود در بیان تفکر خانم‌های ترانه سرا، این قدر قدرت ندیده بودم. معمولاً ترانه‌های خانم‌های ترانه سرا همراه با بیان رنج کشیدن و شکستن است و خوشحالم ترانه‌های زیبایی می‌شنوم که تفکر تازه‌ای از یک بانوی ترانه سرا را بیان می‌کنند که در کنار زیبایی، همراه با بیان قدرت یک بانو و تفکراتش است و از این بابت به بابک صحرایی و هنرجویانش تبریک می‌گویم».

رضا صادقی در ادامه گفت: «در فیلمی که مربوط به حضور بابک جهانبخش عزیز در این کارگاه ترانه بود دیدم که بابک صحرایی عزیز در مورد ترانه سراهای خانم می‌گفت که خانم‌ها معمولاً آن وجه عاطفی خود را در ترانه‌شان بیان می‌کنند و وجه قدرتمند و متفکرانه خود را کمتر شرح می‌دهند و چقدر خوشحالم از اینکه در کارگاه ترانه توجه به این موضوع جدی گرفته شده و در ترانه‌های خانم‌های ترانه سرای این جمع، تفکرات تازه‌ای دیده می‌شود.»
 
از دیگر نکاتی که رضا صادقی در زمان ترانه خوانی به آن اشاره کرد، بحث خوانش ترانه توسط ترانه‌سرا بود. رضا صادقی در این باره گفت: «خیلی مهم است که ترانه سرا، ترانه خود را به درستی و زیبایی بخواند و مفهوم زیبایی که خلق کرده را بتواند به زیبایی هم به هنگام خوانش، ادا کند. بسیار دیده می‌شود که یک ترانه سرا، ترانه خوبی نوشته اما به دلیل اشکال در نحوه خوانش، زیبایی ترانه‌اش مشخص نمی‌شود.»
 
رضا صادقی همچنین در تحلیل مفاهیم جاری در ترانه‌های امروز گفت: «در اکثر ترانه‌های این روزها، حال عاشق حال خوبی نیست. همه اتفاقات جهان و زندگی که بد نیست. خود من گاهی اوقات وقتی ترانه‌ای می‌نویسم که در آن به بدی‌ها و کاستی‌های طرف مقابل اشاره کردم با خودم می‌گویم چرا فکر می‌کنی خودت خوب کاملی. از نگاه طرف مقابل هم به خودت نگاه کن. معشوق ترانه این روزها یک معشوق تبر به دست است.»

رضا صادقی در قسمت دیگری از بخش ترانه خوانی. اظهار داشت: «چقدر خوب است و خودم شخصاً حس خوبی دارم به اینکه بعضی این وصف شاعر بودن را هرطور که بگویی دارند. شاعر یعنی کسی که شعور دارد، احساس دارد. یک احساس و شعور عمیق. شاعر فقط کسی نیست که بتواند شعر بنویسد و بخواند بلکه شاعر یعنی کسی که شعور و رفتار شاعرانه هم دارد.»

پس از پایان بخش ترانه خوانی، بخش پرسش و پاسخ جلسه برگزار شد و هنرجویان کارگاه ترانه بابک صحرایی سئوالاتی را از رضا صادقی پرسیدند. اولین سئوال به تور کنسرت‌های رضا صادقی در امریکا مربوط می‌شد. در سئوال هنرجویان به این مسأله اشاره شده بود که تور کنسرت‌های رضا صادقی در امریکا اتفاقی استثنایی برای موسیقی داخل کشور بوده و برای اولین بار خواننده‌ای از موسیقی پاپ داخل ایران تور کنسرتی را در امریکا برگزار کرده و تمام اجراهایش sold out شده است. اتفاقی که تاکنون سابقه نداشته. پیش آمده که خواننده‌ای یک یا دو شب اجرا در خارج کشور داشته باشد و با استقبال خوب هم مواجه شود اما رضا صادقی برای اولین بار تور کنسرتی را با اجراهای متعدد در شهرهای مختلف امریکا اجرا کرده و تمامی اجراها با استقبال ویژه ایرانیان خارج کشور مواجه شده‌اند که اتفاق بسیار مهمی برای موسیقی ایران است. با شرح و تحلیل این مسأله، هنرجویان نظر و احساس رضا صادقی درباره تور کنسرتش در امریکا را جویا شدند و رضا صادقی نیز در پاسخ گفت: «خدا را شکر می‌کنم. تور کنسرت امریکا واقعاً خوب بود. یکی از اتفاق‌های جالب برای من در این اجراها، مراعات مردم نسبت به هنرمندی بود که از ایران آمده است. این مسأله خیلی برای من ارزش داشت. مخصوصاً که نگاه عزیزان حاضر در این کنسرت‌ها، نگاه به یک کنسرت مربوط به داخل ایران بود. همچنین تشکر ویژه‌ای دارم از نوازنده‌های خوب و عزیزی که برای اجراهای ما در آن جا به ما پیوستند و از همکاری با آنها بسیار خوشحال شدم.»
 
در سئوالی دیگر هنرجویان کارگاه ترانه به حمایت رضا صادقی از جوانان ترانه سرا و آهنگساز و میدان دادنش به این استعدادها با اجرای آثارشان اشاره کرده و نظر رضا صادقی را در مورد حمایت از استعدادهای تازه اما گمنام جویا شدند. رضا صادقی در این باره اظهار داشت: «به تاریخ این اتفاق نگاه می‌کنم که شاید10 سال، 20 سال دیگر بگویند یک رضا صادقی اندکی بود که فرصتی را ایجاد کرد تا یک سری که هنر قدرتمندی دارند بتوانند خود را ارائه کنند. کما اینکه برخی از دوستان عزیزی که ترانه یا موسیقی ای از آنها اجرا کردم الان با هنرمندان خوب بسیاری در حال همکاری هستند. این ماجرا از زمانی آغاز شد که کمی به خودم برگشتم و دیدم زمانی که من نیاز به فرصت داشتم کسی نبود که این فرصت را به من بدهد و حس کردم برای من لازم است که این فرصت را در اختیار استعدادهای تازه قرار بدهم تا بتوانم فرداها در این وادی هم حرفی برای گفتن داشته باشم.
 
هنرجویان در ادامه درباره سختی‌هایی که رضا صادقی در این سال‌ها تجربه کرده سئوالاتی پرسیدند. رضا صادقی در پاسخ به سئوال هنرجویان که عنوان کردند چه احساسی دارد که توانسته از موانع پیش رویش عبور کند اظهار داشت: «یک وقت‌هایی خاطراتم درد می‌کنند یعنی خاطرات دردآوری دارم که صدای خرد شدن استخوان‌هایم را در آنها می‌شنوم. بعضی از دردها بیانشان آن قدر دردآور است که فقط شرمت را اضافه می‌کنند. فقط خدا را شکر می‌کنم حامیانی داشته‌ام مثل مردم، مثل هوادارانم، مثل مشکی‌پوشان و همچنین برخی از دوستان عزیزم که همیشه کنارم بوده‌اند. خیلی سخت است که بچه‌هایت را از تو بگیرند و بعد به تو بگویند ادعای پدری کن، نمی‌دانستم باید چه کار کنم اما حمایت عزیزانم یعنی مردم و هواداران باعث شد که این روزها را بگذرانم و من را فقط با یک آلبوم که می‌توانستم اجرا کنم در کنسرت‌ها حمایتم کردند. در یک مقطع زمانی خیلی‌ها می‌گفتند در این شکافی که برایم ایجاد شده غرق خواهم شد. خودم اما چنین تفکری نداشتم. بعد از حمایت خداوند، حمایت هوادارانم را داشتم و خدا را شکر که از تمام سختی گذر کردم و الان سرپا هستم».
 
بابک صحرایی در ادامه این بحث به خاطره‌ای اشاره کرد و گفت: «یک بار عکسی از کودکی رضا صادقی به دستم رسید که در مجله هفت نگاه هم منتشر کردم. رضا صادقی در آن عکس 6-5 سال بیشتر ندارد و کنار تعدادی از بچه‌های محله‌شان که هم سن و سال خودش هستند ایستاده. چون رضا صادقی همیشه با افتخار به گذشته‌اش اشاره می‌کند و از محرومیت‌های آن سال‌هایش می‌گوید به این مسأله اشاره می‌کنم. در آن عکس، تمام بچه‌ها به دلیل فقر و شرایط سخت زندگی، اخم‌هایی درهم کشیده و چهره‌هایی عبوس دارند. رضا صادقی اما با وجود تحمل سختی‌هایی بیشتر از آنها به دلیل مشکلات جسمی‌اش، لبخند خیلی شیرینی در آن عکس به چهره دارد و نوری در نگاهش هست که سرشار از اعتماد به نفس و امید است».
 
بابک صحرایی با شرح این خاطره از رضا صادقی خواست که از کودکی‌هایش بگوید. رضا صادقی در شرح دوران کودکی‌اش گفت: «الان دنیای خواننده و آهنگساز و ترانه سرا شدن خیلی ساده‌تر شده که اتفاق بدی هم نیست. خیلی وقت‌ها دوست دارم از دنیای کودکی‌ام بگویم که یک عده فکر نکنند از لای پنبه بلند شده و آمدم خواننده شدم. روی قدرت بانوان تأکید می‌کنم. بچه که بودم، به خاطر عصا و بریس و شرایطم به من اجازه نمی‌دادند که در مدرسه معمولی ثبت نام و تحصیل کنم. مادرم اصرار داشت که بچه من باید به مدرسه معمولی برود و بین بچه‌های معمولی درس بخواند و شاید هوشش از بچه‌های  معمولی خیلی هم بیشتر باشد. شاید که نه، حتماً بیشتر بود. برای هوشم هم دلیل دارم. من هیچ وقت در خانه ریاضی نمی‌خواندم اما با آنچه که در کلاس یاد می‌گرفتم همیشه نمره خیلی خوبی می‌آوردم. بالاخره قبول کردند که من را در مدرسه معمولی ثبت نام کنند. اما با مادرم شرط کردند که هر اتفاقی برای من بیفتد مسئولیتش با مادرم است. گرمای بندرعباس تا 48درجه می‌رسد. طوری که قابل تحمل نیست. در آن گرما مادر من از 7:20 صبح تا 12:20 ظهر دم در مدرسه می‌نشست. در آن برهوت حتی درختی هم نبود که مادرم زیر سایه‌اش بنشیند. اجازه نداشت که در مدرسه هم حضور داشته باشد. دم در می‌ماند تا زنگ آخر بخورد و بعد از آن من را بغل می‌کرد و به خانه می‌برد. همین‌ها باعث شد من به خودم بگویم به دنیا نیامدم که ناتوان باشم و باید کارهای بزرگی انجام بدهم. از بچگی دوست داشتم این نگاه از رویم برداشته شود که بهم بگویند: آخی، طفلک. از کلاس سوم به مادرم گفتم دیگر دم مدرسه دنبالم نیاید. از آنجا بیشتر بهم ثابت شد که خیلی قدرت دارم. یعنی قدرتم به خودم ثابت شد. از آنجا به بعد بود که دانستم با بال شکسته پر گشودن هنر است، این را همه پرندگان می‌دانند. از تمام آن محدودیت‌ها و سختی‌ها سعی کردم الماسی در وجود خودم پیدا کنم. حالا اینکه این الماس چقدر ارزش دارد دست تاریخ و جامعه است. ولی برایم آنقدر با ارزش بود که تلاش کردم انسان‌های عزیزی مثل شما را به خودم نزدیک کنم.»
 
این صحبت‌های رضا صادقی تشویق حاضران در جلسه را به همراه داشت و بابک صحرایی اظهار کرد: «رضا صادقی هنرمندی است که می‌تواند الگوی جوانان سرزمنیش باشد.»
با پایانِ بخش پرسش و پاسخ، رضا صادقی به درخواست هنرجویان دو قطعه را به صورت زنده اجرا کرد. در ابتدا با نوازندگی پیانو توسط امین قباد، قطعه جوونی که ترانه‌اش نیز سروده بابک صحرایی است و آهنگسازی‌اش از خود امین قباد است اجرا شد. پس از آن رضا صادقی با نوازندگی پیانوی نیکان، قطعه «ماه موهات» را اجرا کرد. موسیقی «ماه و موهات» از نیکان و ترانه‌اش مثل «جوونی» سروده بابک صحرایی است. رضا صادقی و نیکان به عنوان هدیه به حاضران در کارگاه ترانه، قسمتی از یک قطعه جدید و منتشر نشده با مطلعِ «پای تو موهام سفید شد» را نیز اجرا کرد. این قطعه نیز حاصل همکاری رضا صادقی با بابک صحرایی و نیکان است.
 
به زودی فیلم این جلسه به کارگردانی آبتین حسینی به صورت اختصاصی از «موسیقی ما» منتشر خواهد شد.
 
عکس های سام شرف زاده، خاطره شمسی پور، شادنوش جنگروی و ساقی بلیغ از این نشست را ببینید.
منبع: 
موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 24 خرداد 1395 - 19:10

دیدگاه‌ها

سه شنبه 25 خرداد 1395 - 10:41

سلطان تا آخر عمرم عاشقتم خیلی مردی با همه فرق داری(تو از آسمونی خدا شاهده)

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود رضا صادقی: گاهی خاطراتم درد می کنند | موسیقی ما