برنامه یاد بعضی نفرات
 
مراسم پاس‌داشت «نادر گلچین» برگزار شد
عجب رسوا کن و رسوایی ای عشق
موسیقی ما - چهارشنبه شب، مراسم بزرگداشت «نادر گلچین» در تالار وحدت با نام «بوی بهار» برگزار شد؛ مراسمی که بهانه‌اش پاس‌داشت فعالیت‌های هنری این خواننده‌ی پرآوازه بود. او در ویدیویی که به همین مناسبت تهیه شده بود، درباره‌ی زندگی هنری خود گفت و البته دوست و همکار دیرینه‌اش، «فضل‌الله توکل» که مدت‌هاست در بستر بیماری است، برایش بداهه سنتور نواخت و در یک قطعه آوازی هم برای او اجرا کرد.

 در این مراسم همچنین بسیاری از اهالی موسیقی درباره‌ی او و اهمیتش در آواز ایران سخن گفتند. اولین سخن‌ران «حمیدرضا نوربخش» -مدیر عامل خانه‌ موسیقی- بود. او این مراسم را نه تنها پاس‌داشت هنرمندان پیشکسوت که پاس‌داشت تاریخ دانست و در عین حال خوانندگان را به دو بخش قبل و بعد از رادیو تقسیم کرد: «نادر گلچین همواره به ظرایف هنری توجه داشته‌اند. در آواز سنتی، خواننده باید به صورت  ژنتیک این هنر را داشته باشد که ما به آن جوهر، پتانسیل یا ظرفیت می‌گوییم. بعضی دارند بعضی کم دارند و برخی اصلا ندارند. قسمتی هم به حجم صدا، وسعت آن، ریتم، گوش موسیقیایی و غیره مربوط است که ذاتی است و اگر مثلاً در گوش موسیقیایی ضعیف باشی قابل رفع نیست. در مورد ریتم هم کسی که درک ریتم نداشته باشد نمی‌شود این مساله را به او آموخت. به هر حال خواننده های دوره قاجار و بعد از آن، پهلوی اول که رادیو و دستگاه ضبط وجود نداشت باید می‌توانستند در محیط های وسیع یا باز بخوانند. پس بم خوانی جایگاه چندانی نداشت و خواننده ها معمولا چپ کوک و با صدای بالا یا تِنور می‌خواندند. به این ترتیب بخشی از زیبایی صدا مغفول می‌ماند.»

به گفته‌ی مدیرعامل خانه‌ی موسیقی، بعد از شکل‌گیری رادیو، تغییراتی در نخوه‌ی آوازخوانی به وجود آمد و خوانندگانی ظهور کردند که توانستند تمام زیبایی صدا را به نمایش درآورند. خوانندگانی مانند غلامحسین بنان، نادر گلچین و محمودی خوانساری: «اینها کسانی بودند که در موسیقی نوآوری کردند و نمونه‌های آوازی دیگری را به گوش مخاطب رساندند. در این میان، «نادر گلچین» با صدایی که رنگ منحصر به فرد و تحریرهای خاص خودش به همراه حجم مناسب را داشت، فعالیت‌های بسیاری در زمینه‌ی آواز انجام داد، همچنین او گوش موسیقیایی دقیق، ریتم شناسی دقیق و تمام ویژگی های فیزیکالی را که لازمه یک خواننده خوب است داراست.»

نوربخش همچنین از دانش آوازی گفت: « وقتی صحبت از دانش آوازی می‌شود بعضی آن را در ردیف خلاصه می‌کنند و کسی که دوره آموزش ردیف را نگذرانده است را دارای نقیصه می‌دانند. خوانندگانی مثل گلچین ثابت کرده اند، می‌شود آن مسیر را نرفت و در عین حال یک آواز خوان تمام عیار بود. ردیف آوازی یک پل است و همه دانش موسیقی نیست. این هوشمندی خواننده است که بفهمد زیبایی صدایش کجاست؟ بعضی خوانندگان سعی می‌کنند یک پرده ای را در اوج بخوانند و این اوج گرفتن را مایه فضیلت و فخرفروشی می‌دانند، بدون اینکه توجهی به زیبایی داشته باشند. نادر گلچین اما این خصیصه را دارد که با وجود داشتن وسعت صدایی بیشتر درک کرده که محدوده زیبایی صدای او کجا است.»

او همچنین به شعور هنری گلچین اشاره کرد و اینکه اگر خواننده شعور هنری نداشته باشد وزن و جایگاهی ندارد و در این میان نادر گلچین را واجد این ویژگی دانست: «او طیف کاری اش متنوع است. او پاپ هم خوانده ولی پاپ او جایگاه خاصی دارد که گوهر ناب فرهیختگی و فرزانگی در آنهاست نه مانند خیلی ها که توسط خواص ترد شده اند. به هر صورت امثال نادر گلچین برای ما برکت و الگو است. باید آنها را پاس داشت و قدردان ایشان بود. آثار ایشان هست و نسلها از آن بهره خواهند برد ولی تا وجودشان هست هم باید از آنها بهره مند شد.»

در ادامه‌ی برنامه، کیوان ساکت (تار) به همراه بهنام ابوالقاسم (پیانو)  و محمود رفیعیان (ضرب) قطعه‌ای را با آواز «فاضل جمشیدی» اجرا کردند. کیوان ساکت پیش از آغاز برنامه، به مناسبت تولد «سیمین دانشور» از او یاد کردو بعد از آن عبدالوهاب شهیدی، کوروس سرهنگ زاده، فضل اله توکل،محمد موسوی و حسن ناهید از وجوه شخصیتی و هنری نادر گلچین گفتند و در ادامه سه تصنیف با اشعار رحیم معینی کرمانشاهی و حاج میرزا حبیب خراسانی توسط بردیا صدر نوری، نیلوفر ابراهیمی، علیرضا دریایی، بامداد ملکی و محمد صرفه جو اجرا شد.

در ادامه مراسم «نادر گلچین» به روی صحنه آمد و جملات خود را با خواندن یک شعر بیان کرد: «گفتم که بوی عشق که را می‌برد ز خویش، مستانه گفت دل که مرا می‌برد مرا. اگر عشق نبود اگر احساس به کمک نمی‌آمد در اصل می‌توان گفت هنری ظهور نمی‌کرد و اثر هنری بجا نمی‌ماند. از زلزله و عشق خبر کس نمی‌دهد، آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای. این زلزله دامن مرا نیز گرفت و به شعله های سرکش تبدیل شد چنان که مرا خواننده سینه سوخته لقب دادند. عشق به الله به موجودات زمینی می‌رسد که انسان در رأس آنهاست. عشق گاهی از معنا به ماده می رسد و انسان را خواسته یا ناخواسته در بند و اسیر می کند. ومن در رشت اولین قدم‌های عشق را برداشتم. صاحب نظری که دید رویش، دیوانه عشق گشت و شیدا. عشق آمد و رسم عقل برداشت، شوق آمد بیخ صبر برکند. با وجود عمر 80 ساله ای که از من گذشته است با تمام لذایذ و شیرینی‌هایش حاوی لحظات تلخ و ناگواری بوده‌ام که حمایت صمیمانه دوستان و عزیزان نزدیک موجب تسکین و آرام درونم شد.»

او صحبت‌هایش را با شعری از «مهدی سهیلی» به پایان رساند: «نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق/ عجب رسوا کن و رسوایی ای عشق/ اگر دستت به کامی جرعه ریزد/ بیفتد مست و هرگز برنخیزد.»
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 9 اردیبهشت 1395 - 20:03

برچسب ها:

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود عجب رسوا کن و رسوایی ای عشق | موسیقی ما