
گفتوگوی خواندی سایت موسیقی ما با یک هنرمند دیگر از خانواده بهزاد فراهانی
آذرخش فراهانی: ترجیح میدهم تور کنسرتم را برگزار کنم تا اینکه مشغول بازیگری شوم
موسیقی ما - اینکه یک نفر در اولین حضورش روى پرده نقرهاى کاندید نقش مکمل شود، آن هم بدون هیچ تست بازیگرى براى حضور در فیلم کسى مثل پرویز شهبازى، طبیعتا باید تعجبمان را برانگیزد اما وقتى آن یک نفر از خانواده هنرمندى چون «فراهانى»ها باشد که از پدر گرفته تا مادر و خواهرها هنرى براى ارائه دارند، ممکن است این اتفاق کمى منطقىتر به نظر برسد. خودش که مى گوید سینما برایش دغدغه نیست و هیچ چیز نمىتواند جلوى عشقاش به موسیقى را بگیرد و اصلا به همین دلیل بوده که در فیلم «مالاریا» بازى کرده است؛ آن هم در نقش یک نوازنده خیابانى.
صحبت از آذرخش فراهانى است، برادر وسطى شقایق و گلشیفته که حین گفتوگو اصرار دارد در عین احترام به خانوادهاش، درباره شخصیت مستقل خودش صحبت شود. شاید حق هم دارد؛ به هرحال کم نبودند افرادى که در طول فعالیت هنرىشان، از زیر سایه خانواده هنرمند داشتن بیرون نیامدند و به همین دلیل کسى آنها را جدى نگرفت. او اما در کارش مصمم است هرچند که سخت هم نمى گیرد و ترجیح مى دهد با ریتم کندترى مسیرش را پیدا کند.
البته که حضورش در سینما دلیل گفتوگوى ما با آذرخش نبود، بلکه فعالیت ١۴ سالهاش در موسیقى است که تا امروز آهسته و البته ناپیوسته در این ژانر حرکت کرده و تمام این مدت گروه «کوچ نشین» را مدیریت کرده است. مى گوید با شقایق، گلشیفته و مادرش همیشه موسیقى را دنبال مى کردند و اصلا از همان زمان کودکى در معرض موسیقى بوده است اما عجله اى براى افتادن نامش سر زبانها نداشته و هنوز هم ندارد. از نوازندگىاش در مترو تهران مى گوید و اینکه بیشترین درآمدش را از آنجا داشته است، از اینکه اولین پروگرسیو راک رپ کار ایران هستند و از عشقش به هرمز که به واسطه آن قطعه «هرمز» (از سری برنامههای واریتههای بهاری سایت موسیقی ما) را منتشر کرده است و الان که این گفتوگو را مى خوانید، بیش از یک ماه است که به این جزیره رویایى سفر کرده است.
البته که وقتى سراغ گفتوگو با آذرخش فراهانى مىروى، طبیعتا صحبتها مى تواند حول مسائل دیگرى هم بچرخد، اما نشد؛ آن هم به دلیل برخى مسائل و ملاحظات!
سال ۸۰ فضا آن قدر باز نبود و عضویت در گروههای زیرزمینی جرم بود. ما آنزمان اجراهای خیلی محدودی مثلا در سالن دانشگاهمان برگزار میکردیم یا مثلا یک بار در سالن دانشگاه شریف اجرا کردیم که اینسترومنتال بود. خلاصه اینکه اجراهای خاصی نداشتیم. چند قطعه جمع کردیم و برای مسابقه «تهران اونیو» فرستادیم که سال ۸۲ یعنی در دوره دوم این مسابقه، بین ۴۲ گروه اول شدیم. محسن نامجو آنزمان دوم شد. کلا من شش تکآهنگ منتشر کردم و دوباره چهار سال همه چیز را رها کردم و به سفر رفتم. ۲۷ سالگی دوباره کارم را شروع کردم و با لطف و همراهی اساتید موسیقی، یک آلبوم جمع کردم و چند کنسرت هم برگزار کردم. منتها اینبار دیگر فضا تغییر کرده بود. آنزمان در سالنهای مختلف مثل فارابی و همچنین در کافهها و برنامههایی تحت عنوان کنسرت پژوهشی، اجرا داشتیم. بعد از آلبوم هم موسیقی فیلم «مالاریا» را کار کردم و بعد از همه اینها قطعه «هرمز» را منتشر کردهام که پروژه بزرگی است. درست است که شاید آهنگ بامزه و کوتاهی باشد اما در آن هشت خواننده، چهار نوازنده و در واقع ۱۵ هنرمند حضور داشتهاند.
> اجرای اختصاصی آذرخش فراهانی از قطعه هرمز برای برنامه واریته بهاری سایت موسیقی ما
صحبت از آذرخش فراهانى است، برادر وسطى شقایق و گلشیفته که حین گفتوگو اصرار دارد در عین احترام به خانوادهاش، درباره شخصیت مستقل خودش صحبت شود. شاید حق هم دارد؛ به هرحال کم نبودند افرادى که در طول فعالیت هنرىشان، از زیر سایه خانواده هنرمند داشتن بیرون نیامدند و به همین دلیل کسى آنها را جدى نگرفت. او اما در کارش مصمم است هرچند که سخت هم نمى گیرد و ترجیح مى دهد با ریتم کندترى مسیرش را پیدا کند.
البته که حضورش در سینما دلیل گفتوگوى ما با آذرخش نبود، بلکه فعالیت ١۴ سالهاش در موسیقى است که تا امروز آهسته و البته ناپیوسته در این ژانر حرکت کرده و تمام این مدت گروه «کوچ نشین» را مدیریت کرده است. مى گوید با شقایق، گلشیفته و مادرش همیشه موسیقى را دنبال مى کردند و اصلا از همان زمان کودکى در معرض موسیقى بوده است اما عجله اى براى افتادن نامش سر زبانها نداشته و هنوز هم ندارد. از نوازندگىاش در مترو تهران مى گوید و اینکه بیشترین درآمدش را از آنجا داشته است، از اینکه اولین پروگرسیو راک رپ کار ایران هستند و از عشقش به هرمز که به واسطه آن قطعه «هرمز» (از سری برنامههای واریتههای بهاری سایت موسیقی ما) را منتشر کرده است و الان که این گفتوگو را مى خوانید، بیش از یک ماه است که به این جزیره رویایى سفر کرده است.
البته که وقتى سراغ گفتوگو با آذرخش فراهانى مىروى، طبیعتا صحبتها مى تواند حول مسائل دیگرى هم بچرخد، اما نشد؛ آن هم به دلیل برخى مسائل و ملاحظات!
- * نام خانوادگی شما یعنی «فراهانی»، جزو لاینفکی از چهره هنری شماست که پشت آن یک خانواده هنرمند ایستاده است. از طرف دیگر با شخصیت مستقلی روبهرو هستیم که تصمیم گرفته به عنوان یک موزیسین در جامعه هنری فعالیت کند. حالا این نام فامیلی چقدر روی کاراکتر خودت تاثیر گذاشته است؟
- * شما به دلیل همین موقعیت خانوادگی در معرض هنرهای مختلف بودهای؛ از ادبیات و سینما و تلویزیون گرفته تا نقاشی و کاریکاتور و موسیقی. چهطور میشود که در این میان، موسیقی برایت جدیتر میشود؟
- * کنسرت گروهی؟
- * چون سبکهای مختلف را شنیده بودی، علاقهات به کدام سبک گرایش پیدا کرده بود؟
- * چه زمانی تصمیم گرفتی گروه تشکیل بدهی و به صورت جدیتر فعالیت کنی؟
سال ۸۰ فضا آن قدر باز نبود و عضویت در گروههای زیرزمینی جرم بود. ما آنزمان اجراهای خیلی محدودی مثلا در سالن دانشگاهمان برگزار میکردیم یا مثلا یک بار در سالن دانشگاه شریف اجرا کردیم که اینسترومنتال بود. خلاصه اینکه اجراهای خاصی نداشتیم. چند قطعه جمع کردیم و برای مسابقه «تهران اونیو» فرستادیم که سال ۸۲ یعنی در دوره دوم این مسابقه، بین ۴۲ گروه اول شدیم. محسن نامجو آنزمان دوم شد. کلا من شش تکآهنگ منتشر کردم و دوباره چهار سال همه چیز را رها کردم و به سفر رفتم. ۲۷ سالگی دوباره کارم را شروع کردم و با لطف و همراهی اساتید موسیقی، یک آلبوم جمع کردم و چند کنسرت هم برگزار کردم. منتها اینبار دیگر فضا تغییر کرده بود. آنزمان در سالنهای مختلف مثل فارابی و همچنین در کافهها و برنامههایی تحت عنوان کنسرت پژوهشی، اجرا داشتیم. بعد از آلبوم هم موسیقی فیلم «مالاریا» را کار کردم و بعد از همه اینها قطعه «هرمز» را منتشر کردهام که پروژه بزرگی است. درست است که شاید آهنگ بامزه و کوتاهی باشد اما در آن هشت خواننده، چهار نوازنده و در واقع ۱۵ هنرمند حضور داشتهاند.
- * این قطعات در سبکهای مختلف هم بودهاند؛ از کانتری و هیپهاپ تا جز، راک و سبکهای دیگر. این تغییر سبکها عامدانه بوده یا هنوز برای انتخاب سبک مورد علاقهات به نتیجه نرسیدی؟
- * به هر حال در سبکهایی کار کردهای که خیلی مخاطب پیگیر و گستردهای هم ندارد.
- * چه سالی؟
- * با قاطعیت میگویی که من اولین موسیقی پروگراسیو راک رپ ایران را منتشر کردهام؟
- * شما که به کار کردن در سبکهای مختلف علاقهمندی، معمولا در فضای موسیقی چه کارهایی گوش میکنی؟
- * علاوه بر فعالیت موسیقایی، امسال وجهه دیگری از آذرخش فراهانی را هم دیدیم که طی آن اولین تجربه بازیگریات در فیلم «مالاریا» را از سر گذراندی. تجربهای که برای آن کاندید دریافت جایزه هم شدی؛ نقش یک موزیسین را بازی کردی و قطعاتش را هم خودت ساختی. چطور شد که تصمیم گرفتی سراغ تصویر هم بروی؟
- * اگر اشتباه نکنم، دو قطعه از موسیقی این فیلم متعلق به گروه «کوچنشین» است و باقی آنها را خودت تنها برای فیلم ساختهای.
- * معمولا وقتی موزیسینهای ما قرار است در فیلمی بازی کنند، ترجیح میدهند در نقش خودشان ظاهر شوند و بر موزیسین بودنشان تأکید میکنند. شما هم به همین صورت در این فیلم حضور پیدا کردید یا دوست دارید بازیگر هم باشید؟
- * اینکه در این سالها بازی نکردی به این دلیل بوده که منتظر پیشنهاد نقشی بودی که شخصیت واقعی خودت باشد؟
- * پس دغدغه بازیگری نداری.
- * در خبرهای فیلم «مالاریا»، به این موضوع اشاره شده بود که قرار است سینا حجازی جای شما بخواند.
- * برگردیم به سراغ فعالیتهای موسیقاییات. تو ترانه قطعه «هرمز» را هم خودت گفتهای. این ترانهها به چه صورت شکل میگیرند؟ برای من شنونده فضای کانتریگونه این موسیقی با متنی همراه است که نمیتوانم بگویم انتقادی است، اما سعی میکند پیشنهادهایی بدهد. این ترانه با چه ایدهای شکل گرفت؟
- * پس این کار برایت نوعی ادای دین بوده است.
- * میخواستم به این برسم که آیا جهانبینی خاصی داری که میخواهی آن را با موسیقی و کلامت نشان دهی یا اینکه به تبع اتفاقات، عکسالعمل موسیقایی نشان میدهی؟
- * یعنی هدفت این است که با موسیقی به انسانیت کمک کنی؟
- * شما تجربه اجراهای خیابانی هم داشتهای و در فیلم «مالاریا» هم اینکار را کردهای. کمی راجع به این تجربه صحبت کن.
- * چه انگیزهای باعث شد به اجراهای خیابانی روی بیاوری؟ چون این کار در اروپا بسیار متداول است و در دنیا هم هنر والایی شمرده میشود اما در ایران کمکم در حال جان گرفتن است.
- * نگاهشان به شما چگونه بود؟ فکر میکردند به دلیل نیاز مالی اینکار را میکنید یا میخواهید هنرتان را ارئه کنید؟
- * این کار فقط برای تجربه و امتحان بود یا قرار است ادامه پیدا کند؟
- * فلسلفه این کار در دنیا میتواند این باشد که هنر کمی بیواسطهتر و عجین با زندگی مردم نمود پیدا کند. هنرهای خیابانی مثل گرافیتی و موسیقی، هنرهای بسیار مهمی در دنیای مدرن هستند اما متاسفانه در ایران کمتر به آن بها داده میشود.
- * در دنیا این کار، فرهنگ غالب است و افراد حرفهای هم در این زمینه فعالیت میکنند.
- *تعریفت از موسیقی زیرزمینی چیست؟ چون در ایران معنی این واژه با سوءتفاهم همراه است. فکر میکنی آیا صرف مجوزدار شدن باعث میشود این عنوان برداشته شود؟
- * به هر حال کسی که به صورت مجاز کار میکند، باید در یک چارچوب خاص فعالیت کند. با این موضوع مشکلی نداری؟ چه شد که فعالیت به صورت مجاز را به هنرمندی که میتواند خارج از یک چارچوب خاص، آزاد و جسورانهتر فعالیت کند، ترجیح دادی؟
- * شما در زمینه نقاشی و کاریکاتور هم فعال بودهای و از کاور آهنگهایت کاملا مشخص است که یک ایده و تفکر پشت این تصاویر وجود دارد.
- * طرحها را خودت میزنی؟
- * برای بخش پایانی گفتوگو میخواهم بپرسم اگر قرار باشد تنها یک حرف از تو به یادگار بماند، چه میگویی؟
- * فکر میکنم سعی میکنی در موسیقیات هم همین را بگویی.
- * به هر حال وقتی آدم در فضای حرفهای قرار میگیرد این رقابتها به وجود میآید.
- * فکر نمیکنی همین تفکر باعث شده که ۱۴ سال از تشکیل گروه «کوچنشین» بگذرد اما الان انگار تازه قرار است کارت را شروع کنی؟
- * یعنی برای گرفتن سالنها و برگزاری کنسرت حاضر به جنگیدن نیستی؟
- * تا امروز شده که پیش یک تهیهکننده بروی و بخواهی راجع به کارت با او صحبت کنی؟
- * و حرف پایانی؟
> اجرای اختصاصی آذرخش فراهانی از قطعه هرمز برای برنامه واریته بهاری سایت موسیقی ما
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 4 اردیبهشت 1395 - 08:46
دیدگاهها
باریکلا
دوست عزیز، خیلی خودتان را جدی گرفته اید.
افزودن یک دیدگاه جدید