مروری بر آلبوم «داماهی» از گروه داماهی
یا موسیقی بهتر یا مُردن مردانه
موسیقی ما - شخصیت گروه «داماهی» با جنوب ایران گره خورده است. در نخستین برخورد با آلبوم، طرحی مواج با رنگ حنایی دیده میشود. طرح جلدی که با موجهایش دریا و باد را نشان میدهد و با رنگش صمیمیت و خونگرمیِ مردم جنوب را. داماهی سعی دارد نقش و نگارهایی را که زنان جنوبی با حنا حک میکنند، با موسیقی نشان دهد و به کمک رنگهای مشخص، طرحهای متفاوتی بزند. در این کار تا حد زیادی موفق بودهاند و محصولاش آلبومی با 14 قطعه است که در عین حال، هم متنوع و هم یکدست است.
عمده ترانههای آلبوم عاشقانه است. بیشتر ترانههای عاشقانه که در موسیقی پاپ امروز حالتی غمگین از عشق را روایت میکنند اما در این آلبوم اصولاً با وجه مثبت و سرخوش عشق مواجهیم. البته در این مورد مدیون ترانههای محلی هستند که بیانی طنازانه دارند. ترانههای «دخترک»، «بمان»، «محله خاموشان»، «گوشواره»، «گلبوته» و «سامبای بهار» چنین فضایی دارند. قطعه «صندلی» اما عاشقانهای با ترانه فارسی و معاصر است که فضایی غمگین را تصویر میکند: «به جای تو که نیستی پشت میز، فقظ میدهم گل به یک صندلی.» با این وجود، تنظیم آهنگ باعث شده تا قطعه بیشتر هیجان داشته باشد تا غم. «سوگند» اما با ترانهای از ابراهیم منصفی، غمگینترین عاشقانه آلبوم است. هرچند در این ترانه هم با یک روایت کمتر شنیده شده طرف هستیم که اجازه نمیدهد مانند اغلب عاشقانههای پاپ سطحی شود.
دو قطعه که عاشقانه نیستند و از قضا هر دو گویشی محلی دارند، نقش مهمی در این آلبوم بازی میکنند. اولی یعنی «لنج و بیوه» ریتمیکترین و شاید شادترین قطعه آلبوم است که داستان مشکلات زنی بیوه را روایت میکند. «مردن مردانه» اما بدون شک سیاهترین و غمگینترین ترانه آلبوم است. «منصفی» در این ترانه داستان مردی شکستخورده را روایت میکند که به دوراهی زندگی و مرگ رسیده: «یا زندگی بختر (بهتر) یا مردن مردونه.» نقطه مشترک دیگری که در این دو قطعه وجود دارد، روایی-داستانی بودن ترانه است؛ داستانی که آغاز و پایان مشخص دارد و یک قصه کامل را تعریف میکند.
در میان قطعات آلبوم، «صدا» با شعری از سیدرضا محمدی (شاعر افغان) حکایتی متفاوت دارد. «صدا» هم بار فلسفی و هستیشناسانه دارد، هم نگاهی عاشقانه: «صدا ز کالبد تن به در کشید مرا/ صدا به شکل کسی شد به بر کشید مرا.» تنها نکتهای که فلسفهاش مشخص نیست، وجود قطعه بیکلام با نام «شبهای روز» است؛ نه از نظر ملودی و استایل، قطعه فضاشکن (قطعهای که معمولاً در میانه آلبومها و برای تغییر فضا و جلوگیری از یکنواختی استفاده میشود) به حساب میآید و نه حرف جدید یا متفاتی نسبت به قطعات دیگر دارد.
«داماهی» ترکیبی از موزیسینهای باتجربه و میانسال همراه با جوانانی پرشور و کاربلد است. حمزه یگانه و دارا دارایی از «جَزمَن»های قدیمیاند که تجربههای فراوانی در بندهای مختلف مثل «آبرنگ»، «میرا»، «نایما»، «پیتر سلیمانیپور»، «آرین کشیشی»، «دارکوب» و... دارند. آنها رفتهرفته از تجربههای متفاوت در جَز و راک به آلبومی سادهتر یعنی «داماهی» میرسند. شاید اعضای داماهی هم برای کسب درآمد کارهای دیگری انجام میدهند اما وقتی قرار است خودشان سمت موسیقی پاپ بروند، به داماهی منتهی میشود؛ اثری با موسیقی منسجم و استاندارد همراه با کلام و خوانشی کاملاً پاپ.
وقتی آهنگهای داماهی را گوش کنید، با اثری پاپ روبهرو هستید؛ ولی اگر صدای خواننده حذف شود، بیشتر با سبک جَز مواجه میشوید. در واقع، نگاه گروه به سبک و استایل در ملودیهایی که خواننده میخواند نیست؛ چرا که در خوانش و ملودیهای اصلی (غیر از برخی تکنوازیها)، با ملودیهای کروماتیک (نتهای چسبیده) که در سبک جَز مرسوم است، روبهرو نیستیم.
حتی برای وارد کردن موسیقی جنوب یا بلوچی در کارشان الزاماً از مهمترین المان، یعنی ریتم استفاده پررنگ نمیکنند. ریتمهای آشنای موسیقی جنوب، کمتر در این آلبوم شنیده میشود. آنها اصراری ندارند که از دمام استفاده کنند اما باز هم حس و حال موسیقی جنوب را منتقل میکنند. حس و حالی که بیشتر از ریتم، ریشه در شخصیت و خوانش و اشعار دارد. خوانشِ رضا کولغانی، وامدارِ لحن و لهجه زادگاهش است و به خوبی احساسی که در اشعار وجود دارد را منتقل میکند. حضور رضا کولغانی و ابراهیم علوی که زادگاهشان جنوب کشور است، باعث شده تا کاراکتر گروه هم رنگ و بوی جنوبی به خود بگیرد. قطعات آلبوم به نوعی تابعی از شخصیت اعضا است. قطعاتی پرشور و پرهیجان مثل «لنج و بیوه» و «بمان» که در نیمه اول آلبوم هستند، نزدیکی بیشتری با دارا و رضا دارند و قطعاتی مانند «مردن مردانه» و «صدا» که شاید با روحیه افراد درونگرا تناسب بیشتری دارد، نمادی از ابراهیم و حمزه هستند.
کاری که داماهی میکند ساده و هوشمندانه است. آنها دریافتهای خود از موسیقی جنوب را در فرمهای مشخص بیان میکنند و از این رو، موسیقی آنها به «وُرلد موزیک» نزدیک میشود. البته پیش از این، «پویا محمودی» در «باراد» دست به چنین تجربهای زده بود. اگر تعداد گروههایی مانند «داماهی» با رویکرد ارائه موسیقی پاپ بیشتر شود، شاید بستر مناسبی برای پیشرفت سلیقه شنیداری جامعه فراهم آید. مهمترین خطری که برای گروههای باشخصیت ایران و داماهی وجود دارد، دامی به نام تکرار است.
آهنگساز: گروه داماهی
خواننده: رضا کولغانی
تنظیم: گروه داماهی
نوازندگان: دارا دارایی (گیتار باس)، ابراهیم علوی (عود و گیتار)، حمزه یگانه (پیانو و بنجو)، شایان فتحی (درامز و پرکاشن)
هنرمندان مهمان: استاد قنبر راستگو (نیجفتی در قطعه «لنج و بیوه»)، ماهان میرعرب (گیتار قطعههای «لنج و بیوه» و «سامبای بهار»)، احسان نیزن (کمانچه قطعه «سوگند» و ویلن قطعه «گوشواره») و مجید سالاری (شَروهخوانی قطعه «سوگند»)
صدابرداران: فرشاد شکوهفر، شایان فتحی، کسرا ابراهیمی، پویا نیکپور و صادق تسبیحی.
میکس و مسترینگ: شایان فتحی در استودیو شادو مادرید
گرافیک: مجتبی ادیبی
عکاس: امیر موسوی
ناشر و پخشکننده: نشر موسیقی نوفه
تهیهکننده: احسان رسولاُف
زمان انتشار: شهریور 1394
*** نظر منتقدان و نویسندگان
عمده ترانههای آلبوم عاشقانه است. بیشتر ترانههای عاشقانه که در موسیقی پاپ امروز حالتی غمگین از عشق را روایت میکنند اما در این آلبوم اصولاً با وجه مثبت و سرخوش عشق مواجهیم. البته در این مورد مدیون ترانههای محلی هستند که بیانی طنازانه دارند. ترانههای «دخترک»، «بمان»، «محله خاموشان»، «گوشواره»، «گلبوته» و «سامبای بهار» چنین فضایی دارند. قطعه «صندلی» اما عاشقانهای با ترانه فارسی و معاصر است که فضایی غمگین را تصویر میکند: «به جای تو که نیستی پشت میز، فقظ میدهم گل به یک صندلی.» با این وجود، تنظیم آهنگ باعث شده تا قطعه بیشتر هیجان داشته باشد تا غم. «سوگند» اما با ترانهای از ابراهیم منصفی، غمگینترین عاشقانه آلبوم است. هرچند در این ترانه هم با یک روایت کمتر شنیده شده طرف هستیم که اجازه نمیدهد مانند اغلب عاشقانههای پاپ سطحی شود.
دو قطعه که عاشقانه نیستند و از قضا هر دو گویشی محلی دارند، نقش مهمی در این آلبوم بازی میکنند. اولی یعنی «لنج و بیوه» ریتمیکترین و شاید شادترین قطعه آلبوم است که داستان مشکلات زنی بیوه را روایت میکند. «مردن مردانه» اما بدون شک سیاهترین و غمگینترین ترانه آلبوم است. «منصفی» در این ترانه داستان مردی شکستخورده را روایت میکند که به دوراهی زندگی و مرگ رسیده: «یا زندگی بختر (بهتر) یا مردن مردونه.» نقطه مشترک دیگری که در این دو قطعه وجود دارد، روایی-داستانی بودن ترانه است؛ داستانی که آغاز و پایان مشخص دارد و یک قصه کامل را تعریف میکند.
در میان قطعات آلبوم، «صدا» با شعری از سیدرضا محمدی (شاعر افغان) حکایتی متفاوت دارد. «صدا» هم بار فلسفی و هستیشناسانه دارد، هم نگاهی عاشقانه: «صدا ز کالبد تن به در کشید مرا/ صدا به شکل کسی شد به بر کشید مرا.» تنها نکتهای که فلسفهاش مشخص نیست، وجود قطعه بیکلام با نام «شبهای روز» است؛ نه از نظر ملودی و استایل، قطعه فضاشکن (قطعهای که معمولاً در میانه آلبومها و برای تغییر فضا و جلوگیری از یکنواختی استفاده میشود) به حساب میآید و نه حرف جدید یا متفاتی نسبت به قطعات دیگر دارد.
«داماهی» ترکیبی از موزیسینهای باتجربه و میانسال همراه با جوانانی پرشور و کاربلد است. حمزه یگانه و دارا دارایی از «جَزمَن»های قدیمیاند که تجربههای فراوانی در بندهای مختلف مثل «آبرنگ»، «میرا»، «نایما»، «پیتر سلیمانیپور»، «آرین کشیشی»، «دارکوب» و... دارند. آنها رفتهرفته از تجربههای متفاوت در جَز و راک به آلبومی سادهتر یعنی «داماهی» میرسند. شاید اعضای داماهی هم برای کسب درآمد کارهای دیگری انجام میدهند اما وقتی قرار است خودشان سمت موسیقی پاپ بروند، به داماهی منتهی میشود؛ اثری با موسیقی منسجم و استاندارد همراه با کلام و خوانشی کاملاً پاپ.
وقتی آهنگهای داماهی را گوش کنید، با اثری پاپ روبهرو هستید؛ ولی اگر صدای خواننده حذف شود، بیشتر با سبک جَز مواجه میشوید. در واقع، نگاه گروه به سبک و استایل در ملودیهایی که خواننده میخواند نیست؛ چرا که در خوانش و ملودیهای اصلی (غیر از برخی تکنوازیها)، با ملودیهای کروماتیک (نتهای چسبیده) که در سبک جَز مرسوم است، روبهرو نیستیم.
حتی برای وارد کردن موسیقی جنوب یا بلوچی در کارشان الزاماً از مهمترین المان، یعنی ریتم استفاده پررنگ نمیکنند. ریتمهای آشنای موسیقی جنوب، کمتر در این آلبوم شنیده میشود. آنها اصراری ندارند که از دمام استفاده کنند اما باز هم حس و حال موسیقی جنوب را منتقل میکنند. حس و حالی که بیشتر از ریتم، ریشه در شخصیت و خوانش و اشعار دارد. خوانشِ رضا کولغانی، وامدارِ لحن و لهجه زادگاهش است و به خوبی احساسی که در اشعار وجود دارد را منتقل میکند. حضور رضا کولغانی و ابراهیم علوی که زادگاهشان جنوب کشور است، باعث شده تا کاراکتر گروه هم رنگ و بوی جنوبی به خود بگیرد. قطعات آلبوم به نوعی تابعی از شخصیت اعضا است. قطعاتی پرشور و پرهیجان مثل «لنج و بیوه» و «بمان» که در نیمه اول آلبوم هستند، نزدیکی بیشتری با دارا و رضا دارند و قطعاتی مانند «مردن مردانه» و «صدا» که شاید با روحیه افراد درونگرا تناسب بیشتری دارد، نمادی از ابراهیم و حمزه هستند.
کاری که داماهی میکند ساده و هوشمندانه است. آنها دریافتهای خود از موسیقی جنوب را در فرمهای مشخص بیان میکنند و از این رو، موسیقی آنها به «وُرلد موزیک» نزدیک میشود. البته پیش از این، «پویا محمودی» در «باراد» دست به چنین تجربهای زده بود. اگر تعداد گروههایی مانند «داماهی» با رویکرد ارائه موسیقی پاپ بیشتر شود، شاید بستر مناسبی برای پیشرفت سلیقه شنیداری جامعه فراهم آید. مهمترین خطری که برای گروههای باشخصیت ایران و داماهی وجود دارد، دامی به نام تکرار است.
- * مشخصات آلبوم
آهنگساز: گروه داماهی
خواننده: رضا کولغانی
تنظیم: گروه داماهی
نوازندگان: دارا دارایی (گیتار باس)، ابراهیم علوی (عود و گیتار)، حمزه یگانه (پیانو و بنجو)، شایان فتحی (درامز و پرکاشن)
هنرمندان مهمان: استاد قنبر راستگو (نیجفتی در قطعه «لنج و بیوه»)، ماهان میرعرب (گیتار قطعههای «لنج و بیوه» و «سامبای بهار»)، احسان نیزن (کمانچه قطعه «سوگند» و ویلن قطعه «گوشواره») و مجید سالاری (شَروهخوانی قطعه «سوگند»)
صدابرداران: فرشاد شکوهفر، شایان فتحی، کسرا ابراهیمی، پویا نیکپور و صادق تسبیحی.
میکس و مسترینگ: شایان فتحی در استودیو شادو مادرید
گرافیک: مجتبی ادیبی
عکاس: امیر موسوی
ناشر و پخشکننده: نشر موسیقی نوفه
تهیهکننده: احسان رسولاُف
زمان انتشار: شهریور 1394
*** نظر منتقدان و نویسندگان
نویسنده و متنقد موسیقی | ستاره |
سما بابایی | |
علیرضا ایرانی نژاد | |
امیر بهاری | |
مجید رئوفی | |
خسرو خسروپرویز | |
سیامک قلیزاده | |
مهدی عزیزی | |
حمیدرضا منبتی | |
حسین سلیمی | |
آرش افشار | |
میثم یوسفی |
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 19 بهمن 1394 - 12:48
افزودن یک دیدگاه جدید