مروری بر آلبوم «Currents»، از گروه «تیم ایمپالا»
تلاشی نبوع آمیز برای خلق یک موسیقی ناب
امتیاز: 9.3 از 10ستاره
کوین پارکر (Kevin Parker)، بعد از دو آلبوم قبلی گروه تیم ایمپالا (Tame Impala)، که ماحصل انزوای او از اجتماع بود، با آلبوم «Currents»، وارد زندگی در جریان اصلی شدهاست. و حالا بیشتر از همیشه تنهاست. انزوایی پراز دلمشغولی و معمولا مالیخولیایی که معرِفِ دو آلبوم «گفتگوی درونی» (Innerspeaker)، و «تنهایی» (Lonerism) است، حالا منجر به دلشکستگی، تلخی و حسرت شدهاست، احساساتی که اگر مورد بیتوجهی قرار بگیرند آدم را میکشد. این اثر را میتوان از زوایای مختلفی یک آلبوم بریکآپ (یا جدایی) دانست، آشکارترین جدایی، از بین رفتن یک رابطه عاشقانه است اما اینجا میتواند جدایی از گیتار به عنوان ساز اصلی برای ابراز و بیان افکار هم باشد. به دلیل این تغییرات هر سوالی درباره اینکه آیا «Currents» آلبوم بهتری از دو آلبوم قبلی هست یا خیر باید جنب این نکته قرار گیرد که، این آلبوم جایی کاملا جدا ایستاده است.
پارکر هرگز حرفهایش را تلویحی نزده و اینجا هم قطعهای هست به نام «بله دارم تغییر میکنم» (Yes I'm Changing). این آلبوم حتی روشنتر و سرراستتر با مخاطبش رابطه برقرار میکند: در قطعه «بگذار اتفاق بیافتد» (Let It Happen)، شلیک آغاز این آلبوم، به سختی صدای گیتاری شنیده میشود و در عین حال جایی که انگار یک لوپ نیمثانیهای به طور اتفاقی روی تکرار گیر کردهاست یک پاساژ نبوغآمیز اتفاق میافتد. این اثر یک دوگانهی الهامبخش سایکو-دیسکو با پایان باز است که نزدیکترین همتای مدرنش را میتوان قطعه «خاطرات تصادفی» (Random Access Memories)، از دفت پانک (Daft Punk) دانست. آلبومی که در قالب موسیقی دیسکو، یات راک و دنس پاپ قرار میگیرد، از آنجا که هر دو منبعی (منظور جنس صداسازی الکترونیک قدیمی است) از مد افتاده برای موسیقی سازی را به کار میگیرند. در این معنا، اثر تیم ایمپالا رابطهاش را با آلبومهای راکی مثل «Loveless» (اثر گروه مای بلادی ولنتاین)، «Kid A» (آلبوم گروه ریدیوهد) یا «Yankee Hotel Foxtrot» (اثر گروه ویلکو) دوباره تصویر میکند و آن را وسعت میبخشد و تلاشی نبوغآمیز و وسواسی برای تولید موسیقی ناب است در عین حال که تلاش میکند رابطهاش را با موسیقی راکِ آلبوممحور دوباره تعریف کند. دقت و جزئیتاتی که در مورد فیلترینگ درام در «بگذار اتفاق افتد» رعایت شده بیش از آن چیزی است که اکثر گروهها موفق میشوند در کل فعالیت حرفهایشان انجام دهند.
«Currents» نتیجهی تغییرات ساختاری زیادی است، که بیشتر آن نتیجه عوض کردن پیچشهای توهمزای ماکسیمالیستی با لاینهای ترو تمیزی است که جزئیات زیادی در آنها رعایت شدهاست. تا جایی که میدانیم و از قطعهی «فیل» (Elephant) – قطعهای که پارکر شرمگینانه تصدیق کرد نیمی از هزینه خانهاش را تامین کردهاست – میتوان حدس زد، پارکر در نوشتن گیتار ریفهای ساده و جذاب مهارت دارد. اما از طرفی او بهترین بیسیست نادیده گرفتهشدهی قرن بیستویکم است. غیبت تقریبا تمام و کمال گیتار به این معناست که اینجا هیچ چیزی شبیه به «فیل» نمیشنویم. اما از طرفی این مسئله به گیتار بیس کمک میکند تا به عنوان اسکلت ملودیک هر قطعه عمل کند همانطور که موتور و چرخها عمل میکنند
پارکر ترانههای شعر را نوشته است و آنها را به خوبی از آب درآورده. در طول تهیه پروژه آلبوم «تنهایی» او گفت که تقریبا به اندازه یک آلبوم برای کایلی مینوگ ترانه نوشتهاست و تاکید میکند که این حرف را جدی میزند و شوخی نمیکند. احتمالا حضور پیدا کردن در یکی از موفقترین آلبومهای سال 2015 الهامبخش او شدهاست. به هر حال نیرویی که باعث بوده از انگیزههای پاپاش دوری کند - چه نیرویی بیرونی بوده چه درونی - حالا دیگر از بین رفتهاست.
تقریبا هر قطعهای در آلبوم «Currents» بیانیهای آشکار است که بر توانایی و تخصص روبه افزایش پارکر در زمینه تهیهکنندگی، تنظیم، ترانهنویسی و خوانندگی صحه میگذارد و همه اینها در حالی است که عصارهی «تیم ایمپالا» را هم حفظ میکند.
قطعه «چون من یک مردم» (Cause I'm a Man) زندگی شخصی پارکر را در معرض دید میگذارد و به نوعی میتوان گفت حول آن میگردد. جمله «زن، من یک مرد هستم/ همیشه قبل از من فکر نکن» او را در همبستگی با قطعه «I Love You, Honeybear» از «فادر جونز میستی» (Father John Misty) و قطعه «The Waterfall» از گروه « My Morning Jacket» قرار میدهد، چراکه نگاهی غیر دوستانه و سختگیرانه به مسئله مردانگی و عشق دارد و ویژگیهایی را که به عنوان غریزه بیولوژیکی یا عقلانی گرایی خالصانه شناخته میشوند بررسی میکند.
قدرت احساسی «Currents» اما، ناشی از تمایل آن به تایئد کردن این حقیقت است که رابطه نقص شخصیتی هر درونگرایی را افشا میکند. سیاهه نامتعادل پارکر در قطعه « Eventually» (سرانجام) آشکار میشود، قطعهای که نوعدوستی غلطی را برملا میکند که حرفش این است: «مسئله تو نیستی، من هستم.» جمله تکرار شوندهی «اما من میدانم که شادتر خواهم بود/و میدانم که سرانجام تو هم شادتر خواهی بود» این حقیقت را کاملا روشن میکند که مسئله اصلی همیشه، اول، «من» هستم. و حتی اگر پارکر صادقانه برای شما آرزوی شادی داشته باشد آن را طبق برنامه زمانی خودش میخواهد. در قطعه « The Less I Know the Better » (هرچقدر کمتر بدانم بهتر)، رقیب عشق سابقاش را با اسم صدا میکند و انتقام توخالی خود را به تصویر میکشد در قطعهی بعدی یعنی « Past Life» (زندگی گذشته) پارکر از کنار معشوقهاش در خیابان میگذرد و به این فکر میکند که با او تماس بگیرد اما نه به این خاطر که میخواهد به رابطه بازگردد یا برایش اهمیت خاصی دارد فقط به این خاطر که میتواند این کار را انجام دهد. او در مونولوگی که با خود زمزمه میکند خودش را با اینکه روش تازهای برای گرفتن لباسها از خشکشویی و قدم زدن اطراف کوچه پیدا کرده،دلخوش کرده و گول زدهاست به این ترتیب میخواهد بودنِ جدیدی را برای خودش محقق کند اما [زندگی] هرچه که هست ادامهای چیزهای قبلی است.
« Currents » را میتوان یک آلبوم «گذار» داسنت اما به نظر میرسد چیزی که پارکر متوجه شده این است که به این ترتیب هر آلبومی را میتوان آلبوم گذار دانست چراکه زندگی همیشه در گذار است. و به همین دلیل است که قطعه «بگذار اتفاق افتد» به جای آنکه نقطهی اوج آلبوم باشد آغازگر آن است. این قطعه، ترانهای فوقالعاده با جزئیاتی حیرتآور است درباره اجتناب از وسوسه مدیریت کردن جز به جز زندگی وشاید بتوان آن را همنشین مناسبی برای ترانه «Feels Like We Only Go Backwards» (انگار فقط به عقب میرویم) دانست. دقت داشته باشید که پارکر از روی احتیاط فاعل را «ما» در نظر میگیرد، چه منظورش یک شریک باشد چه مخاطب و چه اینکه تصویر شخص خود را اینطور بیان میکند در هر صورت در این طرز بیان تمایلی همیشگی به جستجوی راحتی و پایداری احساس میشود جستجوی راحتی در مقابل مواجه شدن با عدم توافقها که نتیجه تغییرات در مراحل مختلف هستند. بنابراین « Currents» متقاعدکنندهترین توجیه پارکر برای انزوا است با این حال او میداند که کمال تنها داخل استودیو قابل دستیابی است و پیشرفت هدفی نهایی است که بیرون از آن اتفاق میافتد.
امتیازهای دیگر رسانهها :
گاردین: 5 ستاره از 5
آل میوزیک: 3 از 5
ایندپندنت: 3 از 5
کیو: 4 از 5
رولینگ استون: 4 از 5
اسپین: 9 از 10
کوین پارکر (Kevin Parker)، بعد از دو آلبوم قبلی گروه تیم ایمپالا (Tame Impala)، که ماحصل انزوای او از اجتماع بود، با آلبوم «Currents»، وارد زندگی در جریان اصلی شدهاست. و حالا بیشتر از همیشه تنهاست. انزوایی پراز دلمشغولی و معمولا مالیخولیایی که معرِفِ دو آلبوم «گفتگوی درونی» (Innerspeaker)، و «تنهایی» (Lonerism) است، حالا منجر به دلشکستگی، تلخی و حسرت شدهاست، احساساتی که اگر مورد بیتوجهی قرار بگیرند آدم را میکشد. این اثر را میتوان از زوایای مختلفی یک آلبوم بریکآپ (یا جدایی) دانست، آشکارترین جدایی، از بین رفتن یک رابطه عاشقانه است اما اینجا میتواند جدایی از گیتار به عنوان ساز اصلی برای ابراز و بیان افکار هم باشد. به دلیل این تغییرات هر سوالی درباره اینکه آیا «Currents» آلبوم بهتری از دو آلبوم قبلی هست یا خیر باید جنب این نکته قرار گیرد که، این آلبوم جایی کاملا جدا ایستاده است.
پارکر هرگز حرفهایش را تلویحی نزده و اینجا هم قطعهای هست به نام «بله دارم تغییر میکنم» (Yes I'm Changing). این آلبوم حتی روشنتر و سرراستتر با مخاطبش رابطه برقرار میکند: در قطعه «بگذار اتفاق بیافتد» (Let It Happen)، شلیک آغاز این آلبوم، به سختی صدای گیتاری شنیده میشود و در عین حال جایی که انگار یک لوپ نیمثانیهای به طور اتفاقی روی تکرار گیر کردهاست یک پاساژ نبوغآمیز اتفاق میافتد. این اثر یک دوگانهی الهامبخش سایکو-دیسکو با پایان باز است که نزدیکترین همتای مدرنش را میتوان قطعه «خاطرات تصادفی» (Random Access Memories)، از دفت پانک (Daft Punk) دانست. آلبومی که در قالب موسیقی دیسکو، یات راک و دنس پاپ قرار میگیرد، از آنجا که هر دو منبعی (منظور جنس صداسازی الکترونیک قدیمی است) از مد افتاده برای موسیقی سازی را به کار میگیرند. در این معنا، اثر تیم ایمپالا رابطهاش را با آلبومهای راکی مثل «Loveless» (اثر گروه مای بلادی ولنتاین)، «Kid A» (آلبوم گروه ریدیوهد) یا «Yankee Hotel Foxtrot» (اثر گروه ویلکو) دوباره تصویر میکند و آن را وسعت میبخشد و تلاشی نبوغآمیز و وسواسی برای تولید موسیقی ناب است در عین حال که تلاش میکند رابطهاش را با موسیقی راکِ آلبوممحور دوباره تعریف کند. دقت و جزئیتاتی که در مورد فیلترینگ درام در «بگذار اتفاق افتد» رعایت شده بیش از آن چیزی است که اکثر گروهها موفق میشوند در کل فعالیت حرفهایشان انجام دهند.
«Currents» نتیجهی تغییرات ساختاری زیادی است، که بیشتر آن نتیجه عوض کردن پیچشهای توهمزای ماکسیمالیستی با لاینهای ترو تمیزی است که جزئیات زیادی در آنها رعایت شدهاست. تا جایی که میدانیم و از قطعهی «فیل» (Elephant) – قطعهای که پارکر شرمگینانه تصدیق کرد نیمی از هزینه خانهاش را تامین کردهاست – میتوان حدس زد، پارکر در نوشتن گیتار ریفهای ساده و جذاب مهارت دارد. اما از طرفی او بهترین بیسیست نادیده گرفتهشدهی قرن بیستویکم است. غیبت تقریبا تمام و کمال گیتار به این معناست که اینجا هیچ چیزی شبیه به «فیل» نمیشنویم. اما از طرفی این مسئله به گیتار بیس کمک میکند تا به عنوان اسکلت ملودیک هر قطعه عمل کند همانطور که موتور و چرخها عمل میکنند
پارکر ترانههای شعر را نوشته است و آنها را به خوبی از آب درآورده. در طول تهیه پروژه آلبوم «تنهایی» او گفت که تقریبا به اندازه یک آلبوم برای کایلی مینوگ ترانه نوشتهاست و تاکید میکند که این حرف را جدی میزند و شوخی نمیکند. احتمالا حضور پیدا کردن در یکی از موفقترین آلبومهای سال 2015 الهامبخش او شدهاست. به هر حال نیرویی که باعث بوده از انگیزههای پاپاش دوری کند - چه نیرویی بیرونی بوده چه درونی - حالا دیگر از بین رفتهاست.
تقریبا هر قطعهای در آلبوم «Currents» بیانیهای آشکار است که بر توانایی و تخصص روبه افزایش پارکر در زمینه تهیهکنندگی، تنظیم، ترانهنویسی و خوانندگی صحه میگذارد و همه اینها در حالی است که عصارهی «تیم ایمپالا» را هم حفظ میکند.
قطعه «چون من یک مردم» (Cause I'm a Man) زندگی شخصی پارکر را در معرض دید میگذارد و به نوعی میتوان گفت حول آن میگردد. جمله «زن، من یک مرد هستم/ همیشه قبل از من فکر نکن» او را در همبستگی با قطعه «I Love You, Honeybear» از «فادر جونز میستی» (Father John Misty) و قطعه «The Waterfall» از گروه « My Morning Jacket» قرار میدهد، چراکه نگاهی غیر دوستانه و سختگیرانه به مسئله مردانگی و عشق دارد و ویژگیهایی را که به عنوان غریزه بیولوژیکی یا عقلانی گرایی خالصانه شناخته میشوند بررسی میکند.
قدرت احساسی «Currents» اما، ناشی از تمایل آن به تایئد کردن این حقیقت است که رابطه نقص شخصیتی هر درونگرایی را افشا میکند. سیاهه نامتعادل پارکر در قطعه « Eventually» (سرانجام) آشکار میشود، قطعهای که نوعدوستی غلطی را برملا میکند که حرفش این است: «مسئله تو نیستی، من هستم.» جمله تکرار شوندهی «اما من میدانم که شادتر خواهم بود/و میدانم که سرانجام تو هم شادتر خواهی بود» این حقیقت را کاملا روشن میکند که مسئله اصلی همیشه، اول، «من» هستم. و حتی اگر پارکر صادقانه برای شما آرزوی شادی داشته باشد آن را طبق برنامه زمانی خودش میخواهد. در قطعه « The Less I Know the Better » (هرچقدر کمتر بدانم بهتر)، رقیب عشق سابقاش را با اسم صدا میکند و انتقام توخالی خود را به تصویر میکشد در قطعهی بعدی یعنی « Past Life» (زندگی گذشته) پارکر از کنار معشوقهاش در خیابان میگذرد و به این فکر میکند که با او تماس بگیرد اما نه به این خاطر که میخواهد به رابطه بازگردد یا برایش اهمیت خاصی دارد فقط به این خاطر که میتواند این کار را انجام دهد. او در مونولوگی که با خود زمزمه میکند خودش را با اینکه روش تازهای برای گرفتن لباسها از خشکشویی و قدم زدن اطراف کوچه پیدا کرده،دلخوش کرده و گول زدهاست به این ترتیب میخواهد بودنِ جدیدی را برای خودش محقق کند اما [زندگی] هرچه که هست ادامهای چیزهای قبلی است.
« Currents » را میتوان یک آلبوم «گذار» داسنت اما به نظر میرسد چیزی که پارکر متوجه شده این است که به این ترتیب هر آلبومی را میتوان آلبوم گذار دانست چراکه زندگی همیشه در گذار است. و به همین دلیل است که قطعه «بگذار اتفاق افتد» به جای آنکه نقطهی اوج آلبوم باشد آغازگر آن است. این قطعه، ترانهای فوقالعاده با جزئیاتی حیرتآور است درباره اجتناب از وسوسه مدیریت کردن جز به جز زندگی وشاید بتوان آن را همنشین مناسبی برای ترانه «Feels Like We Only Go Backwards» (انگار فقط به عقب میرویم) دانست. دقت داشته باشید که پارکر از روی احتیاط فاعل را «ما» در نظر میگیرد، چه منظورش یک شریک باشد چه مخاطب و چه اینکه تصویر شخص خود را اینطور بیان میکند در هر صورت در این طرز بیان تمایلی همیشگی به جستجوی راحتی و پایداری احساس میشود جستجوی راحتی در مقابل مواجه شدن با عدم توافقها که نتیجه تغییرات در مراحل مختلف هستند. بنابراین « Currents» متقاعدکنندهترین توجیه پارکر برای انزوا است با این حال او میداند که کمال تنها داخل استودیو قابل دستیابی است و پیشرفت هدفی نهایی است که بیرون از آن اتفاق میافتد.
امتیازهای دیگر رسانهها :
گاردین: 5 ستاره از 5
آل میوزیک: 3 از 5
ایندپندنت: 3 از 5
کیو: 4 از 5
رولینگ استون: 4 از 5
اسپین: 9 از 10
منبع:
پیچفورک
گردآوری و ترجمه:
تاریخ انتشار : چهارشنبه 14 مرداد 1394 - 10:24
دیدگاهها
تبریک به سایت موسیقی ما بابت انتشار این مطلب عالی.مسلما نشر این گونه مطالب باعث بالا رفتن کیفیت و اعتبار سایت میشه
امیدوارم به همین روند ادامه بدین.میتونین نقد بهترین البوم های تاریخ موسیقی مثل همین kid A رو هم ترجمه کنین و درسایت قرار بدین.اگر کمک هم خواستین در خدمتم.
بازم ممنون
افزودن یک دیدگاه جدید