کنسرت همایون مرکب به سرپرستی طینوش بهرامی و خوانندگی حسین علیشاپور برگزارشد
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
موسیقی ما - ساعت ۲۰ روز یکشنبه ۳۰ شهریور گروه ارکستر ده نفره مشکیپوش به سرپرستی طینوش بهرامیروی صحنه تالار رودکی حاضر میشوند تا کنسرت «همایون مرکب» را اجرا کنند. به جز طینوش بهرامی که سرپرست ارکستر و نوازنده تار است، حسین علیشاپور (خواننده)، نوا سلیمانی (عود)، امیر سیاوشپور (نی)، شهرام صارمی (کمانچه)، غلامرضا صدرالدینی (تنبک)، سارا فطرس (دف و دایره)، فرید مظفرزاده (بم تار)، کتایون ملکمطیعی (سنتور) و احمد میرهاشمی (کمانچه) دیگر نوازندگان گروه هستند. بعد از کوک سازها و قبل از آغاز اجرا، بهرامی این شعر را میخواند: «کسی که ره به بیدادم بره نی/ خبر بر سرو آزادم بره نی/ تمام خوبرویان جمع گردند/ کسی که یادت از یادم بره نی» و اجرا را تقدیم به سرو آزاد موسیقی ایران، استاد پرویز مشکاتیان میکند که شب قبل سالگرد پرواز اوست.
کنسرت با تارنوازی جناب طینوش بهرامی آغاز میشود و بعد گروه به او میپیوندند وپیش درآمد همایون را اجرا میکنند و بعد ساز و آواز کمانچه احمد میرهاشمی و حسین علیشاپور: «من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم/ چه کنم، نمیتوانم که نظر نگاه دارم/ ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن/ نه قرار زخم خوردن، نه مجال آه دارم». غزلی از سعدی و بعد از این ساز و آواز تصنیفی در بیداد میخواند که غزل دیگری از سعدی است: «حسن تو دایم بدین قرار نماند/ مست تو جاوید در خمار نماند...». وقتی به بیت «هم بدهد دور روزگار مرادت/ ور ندهد دور روزگار نماند» میرسد اوج میگیرد. ترجیع بند تصنیف این بیت زیبا از این شعر زیبای سلطان سخن سعدیست: «عاقبت از ما غبار ماند، زنهار/ تا ز تو بر خاطری غبار نماند...».
دوباره ساز و آواز و غزل آواز ادامه همان شعر سعدی که در بخش اول ساز و آواز آمده بود و این بار از این بیت: «نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن/ نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم». ساز و آواز این بخش با همراهی نی امیر سیاوشپور است. علیشاپور وقتی بیت «مکنید دردمندان گله از سیاهی شب/ که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم» را میخواند گریز زده است به سهگاه و یعد تصنیف مخالف را میخواند با این شعر زیبا از سایه: «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/ تا اشارات نظر نامهرسان من و توست/ گوش کن با لب خاموش سخن میگویم/ پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست». تصنیف زیباییست که این بند ترجیعبند آن است و گروه آن را تکرار میکنند: «نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل» و این تصنیف پایان بخش بخش اول کنسرت امشب است.
بعد از آنتراکت، بخش دوم کنسرت با یک تصنیف دشتی آغاز میشود با این شعر عراقی: «ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی/ چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی». این تصنیف با این بند مشهور این غزل عراقی تمام میشود: «به قمارخانه رفتم، همه پاکباز دیدم/ چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی» و گروه این عبارت را تکرار میکنند: «همه زاهد ریایی...»
بخش بعدی مرکبخوانی ساز و آواز با تار طینوش بهرامی و آواز حسین علیشاپور است با این غزل سعدی: «گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود/ آن چنان پای گرفته ست که مشکل برود» و البته در این بخش از ساز و آواز به فراخور بخشها و گوشههای مختلفی که اجرا میکنند، اشعاری از دیگر بزرگان را میخواند مثل این بیت از صائب: «بیخموشی نیست ممکن جان روشن یافتن/ کوزه سربسته میباید شراب ناب را»
پس از این ساز و آواز شنیدنی، تصنیف دشتی مرکب نامدگان و رفتگان با این شعر سایه اجرا میشود: «نامدگان و رفتگان، از دو کرانه زمان/ سوی تو میدوند هان ای تو همیشه در میان» و گروه «ای تو همیشه در میان» را سه باز تکرار میکنند. تصنیف زیباییست که در هر بند گروه همراه خواننده میشود و با او نقاط طلایی شعر را تکرار میکند. ساز و آواز با عود نوا سلیمانی و شعر «هرگز کسی به خوبی، چون یار ما نباشد» بخش بعدی برنامه است و پایان بخش برنامه هم تصنیفیست با این شعر از ملکالشعرا بهار: «یا که به راه آرم این صید دل رمیده را/ یا به رهت سپارم اینجان به لب رسیده را».
این تصنیف پایان بخش کنسرتی ست به سرپرستی یک نوازنده باسابقه، طینوش بهرامی که دانشآموخته هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته موسیقی و کالج گلداسمیت لندن در رشته اتنوموزیکولوزیست و از شاگردان استادان هوشنگ طریف، حسین علیزاده و مجید کیانی و البته مدت زیادی را دور از وطن سپری کرده و حالا برگشته تا از این پس شاهد کارهای تازهای از او باشیم. اولین اجرا از اولین سری از این کنسرتها با خوانندگی حسین علیشاپور که کنسرتی خوب و شنیدنی بود با صدادهی تمیز و رپرتوار منسجم و تدوین و اشعار خوب. اجرای آواز حسین علیشاپور هم همراه و هماهنگ با گروه بود و مثل همیشه ویژگی مهم و برجسته او شناخت درست و مثالزدنیاش از کلام و ادای درست آن در هنگام اجرای آواز است. باید منتظر اجراهای دیگری از این گروه بود و البته باید دید بهرامی اعضای این ارکستر را به عنوان یک گروه حفظ میکند یا نه. اولین کنسرت این گروه که نویدبخش ورود یک گروه منسجم و البته اصولگرا در موسیقی دستگاهی ایران بود.
اجرای دیگر این گروه امشب (یک شنبه ۳۱شهریور) ساعت ۲۰ برگزار میشود.
کنسرت با تارنوازی جناب طینوش بهرامی آغاز میشود و بعد گروه به او میپیوندند وپیش درآمد همایون را اجرا میکنند و بعد ساز و آواز کمانچه احمد میرهاشمی و حسین علیشاپور: «من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم/ چه کنم، نمیتوانم که نظر نگاه دارم/ ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن/ نه قرار زخم خوردن، نه مجال آه دارم». غزلی از سعدی و بعد از این ساز و آواز تصنیفی در بیداد میخواند که غزل دیگری از سعدی است: «حسن تو دایم بدین قرار نماند/ مست تو جاوید در خمار نماند...». وقتی به بیت «هم بدهد دور روزگار مرادت/ ور ندهد دور روزگار نماند» میرسد اوج میگیرد. ترجیع بند تصنیف این بیت زیبا از این شعر زیبای سلطان سخن سعدیست: «عاقبت از ما غبار ماند، زنهار/ تا ز تو بر خاطری غبار نماند...».
دوباره ساز و آواز و غزل آواز ادامه همان شعر سعدی که در بخش اول ساز و آواز آمده بود و این بار از این بیت: «نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن/ نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم». ساز و آواز این بخش با همراهی نی امیر سیاوشپور است. علیشاپور وقتی بیت «مکنید دردمندان گله از سیاهی شب/ که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم» را میخواند گریز زده است به سهگاه و یعد تصنیف مخالف را میخواند با این شعر زیبا از سایه: «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/ تا اشارات نظر نامهرسان من و توست/ گوش کن با لب خاموش سخن میگویم/ پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست». تصنیف زیباییست که این بند ترجیعبند آن است و گروه آن را تکرار میکنند: «نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل» و این تصنیف پایان بخش بخش اول کنسرت امشب است.
بعد از آنتراکت، بخش دوم کنسرت با یک تصنیف دشتی آغاز میشود با این شعر عراقی: «ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی/ چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی». این تصنیف با این بند مشهور این غزل عراقی تمام میشود: «به قمارخانه رفتم، همه پاکباز دیدم/ چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی» و گروه این عبارت را تکرار میکنند: «همه زاهد ریایی...»
بخش بعدی مرکبخوانی ساز و آواز با تار طینوش بهرامی و آواز حسین علیشاپور است با این غزل سعدی: «گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود/ آن چنان پای گرفته ست که مشکل برود» و البته در این بخش از ساز و آواز به فراخور بخشها و گوشههای مختلفی که اجرا میکنند، اشعاری از دیگر بزرگان را میخواند مثل این بیت از صائب: «بیخموشی نیست ممکن جان روشن یافتن/ کوزه سربسته میباید شراب ناب را»
پس از این ساز و آواز شنیدنی، تصنیف دشتی مرکب نامدگان و رفتگان با این شعر سایه اجرا میشود: «نامدگان و رفتگان، از دو کرانه زمان/ سوی تو میدوند هان ای تو همیشه در میان» و گروه «ای تو همیشه در میان» را سه باز تکرار میکنند. تصنیف زیباییست که در هر بند گروه همراه خواننده میشود و با او نقاط طلایی شعر را تکرار میکند. ساز و آواز با عود نوا سلیمانی و شعر «هرگز کسی به خوبی، چون یار ما نباشد» بخش بعدی برنامه است و پایان بخش برنامه هم تصنیفیست با این شعر از ملکالشعرا بهار: «یا که به راه آرم این صید دل رمیده را/ یا به رهت سپارم اینجان به لب رسیده را».
این تصنیف پایان بخش کنسرتی ست به سرپرستی یک نوازنده باسابقه، طینوش بهرامی که دانشآموخته هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته موسیقی و کالج گلداسمیت لندن در رشته اتنوموزیکولوزیست و از شاگردان استادان هوشنگ طریف، حسین علیزاده و مجید کیانی و البته مدت زیادی را دور از وطن سپری کرده و حالا برگشته تا از این پس شاهد کارهای تازهای از او باشیم. اولین اجرا از اولین سری از این کنسرتها با خوانندگی حسین علیشاپور که کنسرتی خوب و شنیدنی بود با صدادهی تمیز و رپرتوار منسجم و تدوین و اشعار خوب. اجرای آواز حسین علیشاپور هم همراه و هماهنگ با گروه بود و مثل همیشه ویژگی مهم و برجسته او شناخت درست و مثالزدنیاش از کلام و ادای درست آن در هنگام اجرای آواز است. باید منتظر اجراهای دیگری از این گروه بود و البته باید دید بهرامی اعضای این ارکستر را به عنوان یک گروه حفظ میکند یا نه. اولین کنسرت این گروه که نویدبخش ورود یک گروه منسجم و البته اصولگرا در موسیقی دستگاهی ایران بود.
اجرای دیگر این گروه امشب (یک شنبه ۳۱شهریور) ساعت ۲۰ برگزار میشود.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 مهر 1393 - 15:21
افزودن یک دیدگاه جدید