برنامه یاد بعضی نفرات
 
conserts
روایتِ ناتمام «نی‌نوا»ی علیزاده
حسین علیزاده در کنسرت نی‌نوا و ترکمن ـ دی‌ماه ۸۷در این روزها که انگار آلودگی فضای سیاسی و فرهنگی ایران را با فرچه‌ای به بزرگی مثلاً برج میلاد بر آسمان بی‌حال تهران کشیده‌اند، و پس از نزدیک یک ماه نفس‌تنگی و تحمل درد و رنج بیماری، تنها چیزی که می‌توانست تا این حد از خاکِ سنگین رخوت و غبار زبر ِ نومیدی رهایم کند، نشستن در برابر ارکستر ناسیونال اکراین بود و شنیدنِ از نزدیکِ «نی‌نوا»ی جاودان علیزاده و «ترکمن» وحشی او که هم‌چنان در عمق جانم می‌تازد و نوای فروبرنده‌ی «کلیدر» درویشی.

آن‌چه دیشب در تالار کشور با همراهی ارکستر اجرا شد، قطعاتی بود که «روایت» در آن‌ها موج می‌زد. چه سوئیت «کلیدر» که اساس‌اش رمان کلیدر دولت‌آبادی بود و اکنون دیگر می‌توانیم آن را یک بوم‌نهاد فرهنگی ایرانی بخوانیم، و چه «عصیان» و «نی‌نوا» و حتا «ترکمن» علیزاده که برای نخستین بار با ارکستر اجرا شد و مسعود شعاری و بهداد بابایی در کنار علیزاده که «شورانگیز»ش را می‌نواخت، به سه‌تار، چنان جنون‌آمیز ناخن می‌زدند.

موسیقی (سنتی) ایرانی در ذات خود روایت‌گر نیست، ولی آکنده است از تم‌هایی که می‌توان بر آن‌ها تکیه کرد و نوع روایت‌گرش را باز سرود. کاری که درویشی مستقیماً با تأثیرپذیری از رمان «کلیدر» کرده است و هم‌چون اصل اثر که یک اثر ادبی ست، روایتی طولی از آن در جهان موسیقی ارکسترال بازآفریده است. «نی‌نوا»ی علیزاده در این عرصه بی‌تردید شاخص‌تر است. کیست که نگوید «نی‌نوا» هم‌چون اثری روایی با رنگ و بویی کاملاً ایرانی، شنونده‌ را آرام به درون خود می‌کشد، به راوی اثر که همان «نی» است نزدیک می‌کند و او را پا به پای «راوی» از تاریخچه‌ای از غم و جنگ و هجران و آشوب می‌گذراند و آخر سر وی را به دروازه‌ی امید می‌کشاند؟

یا حتا از «عصیان» بگوییم و از «ترکمن» که این هر دو نیز نوعِ روایت‌گری از موسیقی ایرانی‌اند؛ هرچند روایت‌شان نه در طول که در عرض رخ می‌دهد و به روایت مدرن نزدیک‌ می‌شود. مگر جز این است که از دل نغمه‌ی آشنا و کهن «ترکمن»، جهانی از گفت‌وگو درمی‌گیرد که چندان اوج و فرودی کلاسیک ندارد و احساسی را روایت می‌کند که هر شنونده (خواننده)ای از منظر جهان‌نگری خویش با آن همراه می‌شود و بی‌پایانی‌اش چون آخرین سطر یک داستان کوتاه مدرن، وی را به درنگی نه فقط در احساس اثر که در جایگاه خویش نسبت به درون‌مایه‌ی اثر وامی‌دارد.

و چه خالی ست این روزها جای بزرگ‌مردانی آفریننده که همچون علیزاده، بر اندام تکرار و رخوت موسیقی ایرانی که با هرزگیاهانی به نام موسیقی ایرانی عامه‌پسند هم پوشیده شده، نیش‌تر بیداری و زندگی بزنند و صداهای تازه‌ای از موسیقی ایرانی برآرند؟ نه «نی‌نوا» و نه «ترکمن» هیچ‌یک اثر تازه‌آفریده‌ای نیستند، ولی باید در سالن می‌بودید تا می‌دیدید که هنگام اجرای این دو اثر، جمعیت شنوندگان چگونه میخکوب و مبهوت‌اند و چگونه پای «نی‌نوا» اشک می‌ریختند و پای «ترکمن» اندرونه‌شان غوغا بود. شاید اگر «کلیدر» درویشی هم «راوی» ایرانی ِ مستقلی به‌جز «ویولون» می‌داشت، احساس‌شان بیش از اینی بود که در میان‌شان جوشید.

وقتی نوازندگان اوکراینی «نی‌‌نوا» را می‌نواختند، می‌اندیشیدم برای ایشان چه تفاوتی دارد نواختن آن یا قطعه‌ی «شیشه رنگی» هوشیار خیام، و وقتی «نی‌نوا» با تک‌نوازی بسیار زیبای پاشا هنجنی تمام شد و آن همه ابراز احساسات در میان سه هزار شنونده به موج افتاد، آشکارا می‌شد حیرت و بهت را که رنگی هم از شوق داشت، در چشمان‌شان دید. شک ندارم که هیچ‌یک از آن‌ها نمی‌دانستند که این جمعیت فقط برای شنیدن موسیقی علیزاده و درویشی نیامده بودند، که برای اجرای زنده‌ی «نی‌نوا»، «ترکمن» و حتا «کلیدر» آمده بودند.

پرسش بعدی‌ام اما سخت‌تر بود. بیش از ۲۵ سال از اجرای «نی‌نوا» به شکل کنونی می‌گذرد. در این سال‌ها رادیو و تلویزیون با پخش ده هزارباره‌ی بخش‌هایی از آن، از هیچ کوشش ناخواسته‌ای برای دم دستی کردن آن فروگذار نکرده است. اما این موسیقی که به زعم خودِ علیزاده، خاطره‌ای ست از روزگاران سختی که بر مردم این سرزمین گذشته، چرا هنوز تا این اندازه عمیق زنده، تازه، آشنا و اثرگذار است؟ «نی‌نوا» در این روزها و حتا در نسل جوان، چرا هنوز می‌لرزاند، می‌گریاند و چشم امید را به دوردست‌هایی شاید آرام و شادمان خیره می‌کند؟ بر ما چه گذشته و هنوز می‌گذرد که نوازندگان اکراینی نمی‌دانستند و نمی‌دانند؟!

منبع: وبلاگ خوابگرد
تاریخ انتشار : دوشنبه 9 دی 1387 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

salaam; khaste nabashid... man ke bad az in concert vaghean sar mast shodam. khaste nabashi aghaye alizadeh

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

نمي دانم از كدام بخش كليدر لذت برديد. من كه خسته شدم و وقتي اين احساس خود را با بزرگاني چون روشن روان، صهبايي، اردشير كامكار در ميان گذاشتم ديدم آنها هم همين نظر را دارند. به نظر من كليدري كه درويشي ساخت همطراز كليدر دولت آبادي نبود و اي كاش سي دي اين اثر با نام درويشي تمام نشود.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

نینوا فریاد عاشوراست که زنده است و این اثر هم به جهت انتساب به امام حسین است که ماندگار است.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود روایتِ ناتمام «نی‌نوا»ی علیزاده | موسیقی ما