يادداشتي از محمدرضا صادقي شاگرد استاد محمد نوري
برای او که رفت اما ماند ...
موسيقي ما-محمد رضا صادقي: شایسته این بود در این روزها که دومین سالمرگ استاد محمد نوری عزیز فرا رسیده مطلبی می نوشتم تا فراموش نکنیم که هنرمندانی چون او همیشه زنده و در خاطر شاگردان و ملتشان جاودانه اند
هنرمندی که یک عمر زندگی و فعالیت هنری اش الگوییست برای جوان امروز در هر گوشه ی این کره ی خاکی
محمد نوری از همان ابتدای کار حرفه ای مسیر فرهنگی خویش را از آلودگیهای رایج در آن زمان جدا ساخت و برای خویش راه ماندگاری هنرش را برگزید.او همواره رسالت هنر را پالایش شخصیت و روحیات انسانی هنرمند میدانست و به راستی خود نیز این چنین زیست و شاگردانش را نیز در این مسیر هدایت كرد
تا همیشه نغمه های روح نوازش در دل و جان و زندگی ما جاری است
محمدرضاصادقی
نهم مردادماه نود و یک
قطعه ای از ساخته های استاد محمد سریر با ترانه ای از
افشین یداللهی و خوانندگی محمدرضاصادقی که به مناسبت این روز تولید شد
...
تو از باران که می خواندی
نگاهت آسمان میشد
به دنیای غبارآلوده می باری
تو از دریا که می خواندی
طپشهای دلت مردابها را زیرو رو می کرد
تو از آتش که می خواندی
میان سینه ات پروانه ای می سوخت
تو از باران / تو از دریا / تو از آتش
اگر از خاک می خواندی
سکوت سرزمینت در گلوی بیقرار تو صدا می شد
همان بودی که میگفتی
همان بودی که می خواندی
همین هستی که بعد از رفتنت
در خاطر پسکوچه ها ماندی
هنرمندی که یک عمر زندگی و فعالیت هنری اش الگوییست برای جوان امروز در هر گوشه ی این کره ی خاکی
محمد نوری از همان ابتدای کار حرفه ای مسیر فرهنگی خویش را از آلودگیهای رایج در آن زمان جدا ساخت و برای خویش راه ماندگاری هنرش را برگزید.او همواره رسالت هنر را پالایش شخصیت و روحیات انسانی هنرمند میدانست و به راستی خود نیز این چنین زیست و شاگردانش را نیز در این مسیر هدایت كرد
تا همیشه نغمه های روح نوازش در دل و جان و زندگی ما جاری است
محمدرضاصادقی
نهم مردادماه نود و یک
قطعه ای از ساخته های استاد محمد سریر با ترانه ای از
افشین یداللهی و خوانندگی محمدرضاصادقی که به مناسبت این روز تولید شد
...
تو از باران که می خواندی
نگاهت آسمان میشد
به دنیای غبارآلوده می باری
تو از دریا که می خواندی
طپشهای دلت مردابها را زیرو رو می کرد
تو از آتش که می خواندی
میان سینه ات پروانه ای می سوخت
تو از باران / تو از دریا / تو از آتش
اگر از خاک می خواندی
سکوت سرزمینت در گلوی بیقرار تو صدا می شد
همان بودی که میگفتی
همان بودی که می خواندی
همین هستی که بعد از رفتنت
در خاطر پسکوچه ها ماندی
منبع:
تاریخ انتشار : دوشنبه 9 مرداد 1391 - 00:00
دیدگاهها
درود بر مرد بی حاشیه و دوست داشتنی و صاحب سبک
افزودن یک دیدگاه جدید