برنامه یاد بعضی نفرات
 
اثری ملی با استانداردهای جهانی
گفت‌وگوی عطا نویدی با بهزاد عبدی آهنگساز اپرای عروسکی مولوی؛
اثری ملی با استانداردهای جهانی
موسیقی ما - عطا نویدی: بهزاد عبدی متولد 1352 در تهران است. وی فارغ التحصیل دبیرستان البرز و همچنین دارای مدرک لیسانس در رشته ی مهندسی متالوژی از دانشگاه صنعتی شریف می باشد. عبدی پس از اتمام تحصیلات عالیه در ایران به اوکراین رفت و از انستیتوی هنر خارکوف با درجه کارشناسی ارشد آهنگسازی فارغ التحصیل شد و هم اکنون نیز در اوکراین سکونت دارد. او در سال گذشته (1388) موفق به دریافت سیمرغ بلورین برای موسیقی فیلم «آل» از جشنواره ی فیلم فجر شد. از ابتدای اسفند 88 اپرای مولوی به کارگردانی بهروز غریب پور و آهنگسازی بهزاد عبدی در تالار فردوسی به روی صحنه رفت که با استقبال بی سابقه ی مردم روبرو شد. در اواخر فروردین 89 نیز اپرای مولوی در شیراز به روی صحنه رفت که به دلیل استقبال مردم شیراز تمدید شد. ناگفته نماند حضور خوانندگان مشهور و حرفه ای مانند همایون شجریان، محمد معتمدی، حسین علیشاپور و ... بر جذابیت اپرای مولوی افزود. اما با تمام حواشی، در نهایت نام بهزاد عبدی به عنوان خالق موسیقی نخستین اپرای ملی ایرانی رقم خورد. وی آثاری همچون: کنسرت برای ارکستر، پوئم سمفونی «وقتی خداوند تو را می‌خواند»، چهار رستیاتیو برای ویلن، فلوت، سنتور، وینسل و ارکستر، سوئیت سمفونی «آینده‌ی روشن»، پوئم سمفونی «روح‌ا...». با اجرای ارکستر ناسیونال اوکراین و رهبری ولادیمیر سیرنکو، موسیقی فیلم انیمیشن افسانه‌ی ماردوش، موسیقی فیلم آل ( برنده سيمرغ بهترين موسيقی متن فيلم )، تیتراژ سریال 125 را نیزز در کارنامه ی هنری خود دارد.
سفر کوتاه عبدی به ایران باعث شد تا فرصت را مغتنم بشماریم و در باره ی اپرای مولوی با وی به گفتگو بنشینیم. البته با مجالی که داشتیم نتوانستیم به دیگر ابعاد آهنگسازی و دیدگاههای هنری وی بپردازیم.


شما قبلا بیشتر به موسیقی توصیفی پرداخته بودید، فکر می کنید مخاطبان ایرانی چقدر با این نوع موسیقی ارتباط برقرار می کنند؟

اگر موسيقی قابليت برقراری ارتباط را داشته باشد و به مخاطب به طرز قابل قبولی ارائه شود، حتما اين نوع موسيقی را دوست خواهد داشت و ذهن تصويرگر و توصيفی اش همراه موسيقی خواهد شد و حتی بدون شعر و کلام با اثر ارتباط خواهد گرفت. البته موسيقی در کشور ما همواره با کلام همراه بوده است و مجال برای ارائه آثار بی کلام و توصيفی چه در فرم ها و قالب های موسيقی کلاسيک غربی و چه در آثار موسيقی دستگاهی وجود نداشته است. ولی باید اضافه کرد همين پيش درآمدها ، رنگ ها و ... همگی جزو آثار بی کلام هستند اما جنبه توصيفی در آن ها کمتر بوده و بيشتر به دنبال يک ملودی و يک تم زيبا بوده اند تا بيان مطلب يا احساسی ورای ملودی.

چه شد که به موسیقی کلامی پرداختید ؟

اصولا شروع فعاليت جدی من در موسيقی با موسيقی کلام بوده است .من سال ها در صدا و سيما قطعات با کلام می نوشتم ، اما مدتی تصميم به نوشتن موسيقی خالص شدم بدون شعر و کلام که دامنه کاربردی آن در سطوح جهانی بالاتر رود و موسيقی خود بتواند حرف و مطلب و احساس خود رابيان نمايد.

جرقه ی اپرای مولوی از کجا زده شد؟

ليبرتوی (متن اپرا) بسيار زيبا و هوشمندانه ی اپرای مولوی را استاد غريب پور نوشتند و با لطف و اعتمادی که به بنده داشتند اين اثر را آماده و اجرا و ضبط نمودم که البته کار بسيار سنگينی بود.

چند ماه ساخت و اجرای موسیقی اپرای مولوی در اوکراین طول کشید؟

متن اپرا از اواخر خرداد ماه 88 به من داده شد و من مشغول به کار بر روی آن شدم. تا در 5 مهر ماه سال گذشته با ارکستر ناسيونال اوکراين به رهبری ولاديمير سيرنکو ضبط شد. در زمستان سال گذشته به ایران آمدم و صدای خوانندگان اپرا در استدیو پاپ ضبط شد.

چرا اثر را با ارکستر های ایرانی اجرا نکردید؟

عدم همکاری من با ارکسترهای ایرانی چند دلیل دارد؛ اول اينکه من در اوکراين زندگی می کنم و برای من کار با ارکستر حرفه ای اوکراين بسیار راحتتر است. دوم اينکه در ایران برای ضبط صدای هشتاد نوازنده و چهل نفر گروه کر، سالنی با امکانات بالا وجود ندارد. سوم کيفيت ضبط و واجرا که به هر حال اين ارکستر و رهبر آن از برجستگان ارکسترهای دنيا هستند و اين برای کار عظيمی مثل اپرای مولوی بسيار مهم بود. البته دلایل دیگری هم وجود دارد که بیان آن را باید به مجالی دیگر سپرد.

شما در این اثر از صدای خوانندگان جوان ولی مطرح استفاده کردید؛ انتخاب این خوانندگان به عهده ی چه کسی بود؟ آقای غریب پور یا خودتان؟

انتخاب خوانندگان با هم فکری آهنگساز و کارگردان انجام می گرفت. حتی بعضی انتخاب ها هم با آزمايشی که در ضبط انجام می شد و به انتخابهای ديگر می انجاميد .

با توجه به این که در موسیقی ایران خوانندگان به صورت تکی در گروهها ظاهر می شوند، انعطاف پذیریشان برای اجرای اپرا با خوانندگان دیگر که ممکن است رقیبشان هم باشند چقدر بود؟

ببینید! همين کلمه رقيب همه چیز را به هم می ريزد. اپرا اين امکان را می دهد که خوانندگان با بضاعت های مختلف و سبک های متفاوت در کنار هم در خدمت اثر به خواندن بپردازند و کسی رقيب ديگری به حساب نیآيد . دوستان در اين اپرا واقعا با احساسی بسيار زيبا به خواندن پرداختند و همين در پس از شنيدن اثر بسيار نمود دارد .کاملا مشخص است که دوستان قصد به رخ کشيدن خويش ندارند و همگی با تکنيک های خوب بسيار دراماتيک کار را اجرا کرده اند.

چقدر از ملودی های آوازی اپرا کار شما بود؟ چقدر بداهه خوانی خوانندگان در آن تاثیر داشت؟

به جز دو بخش آوازی که گفتگوی ميان شمس و مولانا که با بداهه خوانی خوانندگان همراه بود، بقيه ملودی ها ساخت خودم بود.

از کار با این خوانندگان چقدر راضی بودید؟ آیا اگر کار مشابهی داشتید حاضرید با همین گروه کار کنید؟

بسيار راضی هستم و صد البته اين دوستان را در آثار بعدی از دست نخواهم داد .

اپرای مولوی از نظر کاربرد دستگاههای ایرانی در واقع نخستین اپرای کاملا ایرانی ست، فکر می کنید این اپرا به وضعیت مطلوب و استاندارد اپراهای مطرح جهان نزدیک شده یا هنوز با آن فاصله دارد؟

اپرای مولوی اپرايی است کاملا ملی و ايرانی در استانداردهای جهانی . نسخه ی فیلم اين اپرا توسط اساتيد اپرای دنيا ديده و شنيده شده است . و آنها اين اپرا را که بسيار تحسین کردند و اثر مورد توجهشان بود. ولی اين چه فاصله ای با اپراهای مطرح جهان دارد، اصولا نمی توان آن ها از لحاظ سبک با اپرای ملی مولوی مقايسه نمود . اما بايد در شناساندن اپرای ملی ايرانی همه کوشا باشند.

در اپرای مولوی در قسمتهایی به نظر می رسد جای صدای کمانچه، نی و سه تار خالی است. با اینکه این نظر تا حدودی سلیقه ایست اما انتقاد عمده به آهنگسازی اثر همین است؛ چون وقتی اپرا نام ایرانی به خود گرفت باید صدای سازهای ایرانی نمود بیشتری داشته باشد. نظر خود شما چیست؟ آیا به سلیقه تان بر می گردد یا اینکه قابلیتهای اجرایی را در سازهای ایرانی نمی دیدید؟

اپرای ايرانی نه به اين معناست که بايد ساز ايرانی داشته باشد. بايدی در کار نيست . آيا وقتی اين کار را می شنيدید شما احساس غربی بودن داشتید که مثلا ساز ايرانی آن کمبود را جبران کند؟ اين اپرا اگر بخواهد در جای دیگری از جهان اجرا شود باید استانداردهای موسيقی اجرایی جهانی را دارا باشد نه اينکه برای اجرای آن مجبور به دعوت به نوازندگان ساز ايرانی باشند.

یعنی اگر مورد مشابهی پیش بیاید شما باز هم از ساز ایرانی استفاده نمی کنید؟

من نگفتم از ساز ایرانی استفاده نمی کنم یا علاقه ای به ساز ایرانی ندارم. در جایی احساس کنم می توانم پیام را با ساز ایرانی برسانم حتما این کار را می کنم. استفاده از ساز ایرانی مانند استفاده از ساز بادی در ارکستر است . اگر کسی از ساز بادی استفاده نکند به این دلیل نیست که به آن علاقه ای ندارد. من در جایش حتما از ساز ایرانی استفاده می کنم.

شما فکر می کنید در ایران چه مشکلاتی برای اجرای چنین اپراهایی به صورت زنده وجود دارد؟

تامين منابع مالی ، ارکستر نوازنده، کارهای دراماتيک و اپرا ، بازی گری خوانندگان ايرانی و ... اگر دور هم گرد بيايند اين اپرا هم در ايران به نحو قابل قبولی اجرا خواهد شد. که امیدوارم این کار هم انجام بشود.

استقبال مردمی از اپرای مولوی چطور بود؟

قسمت اعظم اجرای اپرا من در ایران حضور نداشتم، اما در آن سه شبی که موفق به ديدن آن شدم، هر سه شب تمام دو ساعت را ايستاده بودم و می دیدم بسیاری از علاقمندان هم صندلی خالی نصیبشان نمی شد و مجبور بودند روی پله ها به تماشای اپرا بنشینند.

لطفا در مورد کارهایی که در آینده در دست دارید توضیحی دهید.

صحبت هايی که با استاد غريب پوردر مورد اپرای حافظ داشته ام و همچنین صحبت های اوليه ای برای چند موسيقی فيلم نیز انجام شده. در حال حاضر منتظر مذاکرات و انجام مقدمات آثار دیگر هستم.

اگر صحبتی در انتها دارید بفرمایید.

برای شما آرزوی موفقيت می کنم و در همين جا از استاد غريب پور که آغازگر احيای اپرای ملی - ايرانی هستند خالصانه تشکر می کنم و از خداوند طلب نيرو و سلامتی برای ايشان برای خلق آثار ارزشمند دارم .

عکس: میثم میر زنده دل

منبع: 
ماهنامه نسیم بیداری
تاریخ انتشار : یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 - 00:00

برچسب ها:

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود اثری ملی با استانداردهای جهانی | موسیقی ما