ضمن تشکر از توجه شما به کامنت خوانندگان٬ اینجانب از دوران طفولیت آموزش موسیقی گرفتم و در چهار دانشگاه های مهم دنیا هم تحصییل کردم. و نیمی از زندگیم هم در خارج از وطن بوده ام. روانشناسی و جامغه شناسی و بازاریابی و روابط عمومی و هنر شناسی از کرس های اصلی تحصیلاتم بوده. و هننوز هم باید یاد بگیرم چرا که همیشه انباشت های قبلی به سرعت دگرگون میشوند. به نظر من آقای اباذر خود را با حقایق دنیای امروز به روز نکردند و یا اینکه قصد و نیت دیگری دنبال میکنند که ما از آن بی اطلاع هستیم. فهم پدیده پاشایی بسیار ساده است. جوانی است با استعداد هنری بالا و وارد به تکنولژی موزیک ٬ بسیار خوش صدا٬ با استایل مخصوص خود٬ و کاریزما٬ بسیار نزدیک به مردم کل ایران بود یعنی اگر ماه محرم نبود در اوج ناتوانی در استیج یکی از شهرستانهای دور افتاده فوت میکرد. مردم دوستش داشتند و حس عاطفه که مخصوص بین اعضاء یک خانواده جاریست بین پاشایی و مردم پدیدار شد و در اوج آن٬ مرگ بی موقع او تبدیل به یک تراژدی خانوادگی میشود. آیا فرزند خانواده ای بمیرد اعضاء خانواده را مذمت میشود کرد که چرا عزاداری میکنید و بچه همسایه که بچه بهتری بود چرا برای او عزادار نشدید؟
من از نیت آقای اباذر بی خبرم ولی اگر خوش بین باشم به ایشان میگویم شما بجای کوبیدن و استفراغ آور و مبتذل خواندن این مردم و پاشایی بیگناه از پتانسیل این حرکت و این عشق در راه آبادی نه فقط سیستان بلوچستان بلکه کل ایران سود میجستید. و با تشویق و دلگرمی توان و قدرت مقابله با مشکلات را یاد آوری و پشنهادات و راهکار خود را میدادید. وگرنه با تعویض پاشایی به موتزارت و وردی و بتهون و غیره که هیچ ارتباطی با من ایرانی قرن بیست و یکمی برقرار نمیکنند کاری عبث است. هنر یک بیان و زبان است و باید به روز باشد تا تاثیر گزار باشد. هنر های قدیم را یاد میگیریم و احترام میگذاریم و در موزه هاجا میدهیم ولی این بدان معنی نیست که نگاهمان رو به جلو نباشد و شتاب زمان را در نظر نگیریم.
با احترام
ضمن تشکر از توجه شما به کامنت خوانندگان٬ اینجانب از دوران طفولیت آموزش موسیقی گرفتم و در چهار دانشگاه های مهم دنیا هم تحصییل کردم. و نیمی از زندگیم هم در خارج از وطن بوده ام. روانشناسی و جامغه شناسی و بازاریابی و روابط عمومی و هنر شناسی از کرس های اصلی تحصیلاتم بوده. و هننوز هم باید یاد بگیرم چرا که همیشه انباشت های قبلی به سرعت دگرگون میشوند. به نظر من آقای اباذر خود را با حقایق دنیای امروز به روز نکردند و یا اینکه قصد و نیت دیگری دنبال میکنند که ما از آن بی اطلاع هستیم. فهم پدیده پاشایی بسیار ساده است. جوانی است با استعداد هنری بالا و وارد به تکنولژی موزیک ٬ بسیار خوش صدا٬ با استایل مخصوص خود٬ و کاریزما٬ بسیار نزدیک به مردم کل ایران بود یعنی اگر ماه محرم نبود در اوج ناتوانی در استیج یکی از شهرستانهای دور افتاده فوت میکرد. مردم دوستش داشتند و حس عاطفه که مخصوص بین اعضاء یک خانواده جاریست بین پاشایی و مردم پدیدار شد و در اوج آن٬ مرگ بی موقع او تبدیل به یک تراژدی خانوادگی میشود. آیا فرزند خانواده ای بمیرد اعضاء خانواده را مذمت میشود کرد که چرا عزاداری میکنید و بچه همسایه که بچه بهتری بود چرا برای او عزادار نشدید؟
من از نیت آقای اباذر بی خبرم ولی اگر خوش بین باشم به ایشان میگویم شما بجای کوبیدن و استفراغ آور و مبتذل خواندن این مردم و پاشایی بیگناه از پتانسیل این حرکت و این عشق در راه آبادی نه فقط سیستان بلوچستان بلکه کل ایران سود میجستید. و با تشویق و دلگرمی توان و قدرت مقابله با مشکلات را یاد آوری و پشنهادات و راهکار خود را میدادید. وگرنه با تعویض پاشایی به موتزارت و وردی و بتهون و غیره که هیچ ارتباطی با من ایرانی قرن بیست و یکمی برقرار نمیکنند کاری عبث است. هنر یک بیان و زبان است و باید به روز باشد تا تاثیر گزار باشد. هنر های قدیم را یاد میگیریم و احترام میگذاریم و در موزه هاجا میدهیم ولی این بدان معنی نیست که نگاهمان رو به جلو نباشد و شتاب زمان را در نظر نگیریم.
با احترام