سلام و تبریک به همه ما شیفته های چاوشی
به تیراژ دوم رسیدن آلبوم در کمتر از 24 ساعت و ثبت این رکورد استثنایی رو به هممون تبریک میگم.
یه گله میخوام از خودمون کنم خواهش میکنم با یه کوچولو جدیت و دلسوزی و بدون موضع گیری باهاش برخورد کنید.
مگه غیراز اینه که موفقیت چاوشی موفقیت ماست؟
مگه غیراز اینه که وقتی چاوشی تو نظرسنجی ها با اختلاف اول میشه، ما سینمون رو سپر میکنیم و به خودمون میبالیم؟
مگه غیراز اینه که اگه از یکی فقط تعریف و تمجید کنیم اصلا متوجه نمیشه که راهی که داره میره درسته یانه و با این کار نه تنها باعث رشدش نمیشیم بلکه باعث بدفهمیش میشیم.
مگه غیراز اینه که چاوشی رفیق خوب روزهامونه و باید اگه اشتباهی کرد بهش بگیم تا راهشو اصلاح کنه؟
مگه غیراز اینه که اگه امروز ما تو جمع خودمون اشتباهات رو گوشزد نکنیم باید فردا و از زبون غریبه ها این مساءل رو بشنویم؟
و خیلی دیگه از این "مگه غیراز اینه"ها که هممون میدونیم...
پس چرا اکثرمون سرمون رو زیر برف کردیم و با موضع گیری الکی و حق به جانب بودن و تعصب بیجا بانقدهای بجا برخورد برخورد میکنیم؟
تکلیف یه چیزو همین اول مشخص کنم و اون اینکه جواب یه سری تخریب ها(مثل کنسرت نذاشتن و صدابادستگاه و...) رو اصلا نباید داد و دهن به دهن شدن با این افراد اشتباهه و بهترین جواب واسشون یه کلمهء عمیق و پر از معنیه: "هه"
پس من منظورم جواب همچین افرادی رو دادن نیست.
اینم بگم که تو اینکه آهنگسازی و تنظیم محسن روز به روز داره استثنایی تر و های کلاس تر از قبل میشه و الان بدون شک بهترین آهنگساز ایرانه شکی نیست.
ولی من حرفم اینه که این همه تکلف و پیچیدگی در اشعار چه سودی داره؟
چرا اکثرمون یا سکوت کردیم یا داریم نقش اینو بازی میکنیم که تک تک ابیات این سبک اشعار رو متوجه میشیم و اونایی که مشکل دارن (و به شخصه بهشون حقم میدم که مشکل داشته باشن) رو طوری باهاشون برخورد میکنیم که انگار یه سری آدم عقب افتاده و از پشت کوه اومده اند که هیچی سرشون نمیشه؟
چرا فکر میکنیم اگه از یه ترانه هیچی نفهمیم یعنی شاهکار؟
چرا باتعریف و تمجید از آهنگایی که از این سبک ترانه ها استفاده میکنن باعث میشید چاوشی از عمومیت دربیاد و متعلق به یه قشر خاص بشه.
اونم چه قشرخاصی؟ کسایی که هرچی خوند بگن به به، و باعث افت خوانندشون بشن.
مگه شعار ما نبود "سادگی شگفت انگیز است"
مگه این جمله رو روتیشرت هامون چاپ نمیکردیم و بهش افتخار میکردیم؟
حالا چی شده که داریم اینطور متضاد عمل میکنیم و با دستای خودمون تیشه به ریشه خودمون میزنیم؟
من با تفاوت و خاص بودن مخالف نیستم، با تکلف و پیچیدگی ای که به اسم تفاوت باعث ریزش مخاطبین بشه مخالفم.
اصلا چاوشی سمبل تفاوت و خاص بودنه، سبکش، آهنگسازیش، صداش، توجمع نبودنش، کنسرت ندادنش، بهرام گورش و...
و ما به اینهمه تفاوت و خاص بودن هم افتخارم میکنم ولی این موضوع که درموردش صحبت میکنم از اون دسته تفاوتایی نیست که باعث رشد بشه.
من با شعرهای سطح بالا و متفاوت مثل "قطار" و "چشمه طوسی" و "هرروز پاییزه" که واقعا دنیای ترانه سرایی باموضوعات تکراری و الفاظ دم دستی، رو تکون دادن مخالف نیستم، با شعرایی که اونقدر پیچیدگی و تکلف داره که برای فهمشون نیاز ترجمه به تفسیر هست مشکل دارم.
من با حسین صفا مشکل ندارم، حسین صفا خالق شاهکارای جاودانه ای مثل "قله خوشبختی"، "کجاست بگو"، "بغض"، "پروانه ها"، "قطار" و "پاروی بی قایق" و خیلی از ماندگارهای محسن چاوشیه ولی این سبک کارهاشو نمیفهمم.
اگه همون موقع که "همسایه" منتشر شد، بادلسوزی نقدای منصفانمون رو تقدیم چاوشی میکردیم کار به اینجا نمیکشید که شاهد کارایی مثل "تفنگ سرپر" و "یوسف" و " وصیت" و حتی "خواب" باشیم.
از هممون، ماطرفدارای دو آتیشه ای که چاوشی رو از عشقمون هم بیشتر دوست داریم خواهش میکنم بادلسوزی نسبت به این قضییه برخورد کنن.
اگه دلت میخواد محسن عزیزمون مثل همیشه تو اوج و قله باشه و تو جشن های موسیقی جایزه های هم مردمی هم کارشناسی رو درو کنه و من و تو سرمون رو بالا بگیریم باید دست به دست هم بدیم و با نقدای سازندمون کمکش کنیم تا تو مسیری که داره میره روز به روز موفق تر و خاص تر از قبل باشه.
میدونم حتی تویی که طرفدار متعصب و سینه چاک محسنی حالا که این بحث پیش اومده، تمام تعصب و لجبازیاتو میذاری کنار و با این موضوع منطقی برخورد میکنی.
دوستون دارم چون میدونم با درک و فهم ترین طرفداری دنیا بدون شک شمایید.
سلام و تبریک به همه ما شیفته های چاوشی
به تیراژ دوم رسیدن آلبوم در کمتر از 24 ساعت و ثبت این رکورد استثنایی رو به هممون تبریک میگم.
یه گله میخوام از خودمون کنم خواهش میکنم با یه کوچولو جدیت و دلسوزی و بدون موضع گیری باهاش برخورد کنید.
مگه غیراز اینه که موفقیت چاوشی موفقیت ماست؟
مگه غیراز اینه که وقتی چاوشی تو نظرسنجی ها با اختلاف اول میشه، ما سینمون رو سپر میکنیم و به خودمون میبالیم؟
مگه غیراز اینه که اگه از یکی فقط تعریف و تمجید کنیم اصلا متوجه نمیشه که راهی که داره میره درسته یانه و با این کار نه تنها باعث رشدش نمیشیم بلکه باعث بدفهمیش میشیم.
مگه غیراز اینه که چاوشی رفیق خوب روزهامونه و باید اگه اشتباهی کرد بهش بگیم تا راهشو اصلاح کنه؟
مگه غیراز اینه که اگه امروز ما تو جمع خودمون اشتباهات رو گوشزد نکنیم باید فردا و از زبون غریبه ها این مساءل رو بشنویم؟
و خیلی دیگه از این "مگه غیراز اینه"ها که هممون میدونیم...
پس چرا اکثرمون سرمون رو زیر برف کردیم و با موضع گیری الکی و حق به جانب بودن و تعصب بیجا بانقدهای بجا برخورد برخورد میکنیم؟
تکلیف یه چیزو همین اول مشخص کنم و اون اینکه جواب یه سری تخریب ها(مثل کنسرت نذاشتن و صدابادستگاه و...) رو اصلا نباید داد و دهن به دهن شدن با این افراد اشتباهه و بهترین جواب واسشون یه کلمهء عمیق و پر از معنیه: "هه"
پس من منظورم جواب همچین افرادی رو دادن نیست.
اینم بگم که تو اینکه آهنگسازی و تنظیم محسن روز به روز داره استثنایی تر و های کلاس تر از قبل میشه و الان بدون شک بهترین آهنگساز ایرانه شکی نیست.
ولی من حرفم اینه که این همه تکلف و پیچیدگی در اشعار چه سودی داره؟
چرا اکثرمون یا سکوت کردیم یا داریم نقش اینو بازی میکنیم که تک تک ابیات این سبک اشعار رو متوجه میشیم و اونایی که مشکل دارن (و به شخصه بهشون حقم میدم که مشکل داشته باشن) رو طوری باهاشون برخورد میکنیم که انگار یه سری آدم عقب افتاده و از پشت کوه اومده اند که هیچی سرشون نمیشه؟
چرا فکر میکنیم اگه از یه ترانه هیچی نفهمیم یعنی شاهکار؟
چرا باتعریف و تمجید از آهنگایی که از این سبک ترانه ها استفاده میکنن باعث میشید چاوشی از عمومیت دربیاد و متعلق به یه قشر خاص بشه.
اونم چه قشرخاصی؟ کسایی که هرچی خوند بگن به به، و باعث افت خوانندشون بشن.
مگه شعار ما نبود "سادگی شگفت انگیز است"
مگه این جمله رو روتیشرت هامون چاپ نمیکردیم و بهش افتخار میکردیم؟
حالا چی شده که داریم اینطور متضاد عمل میکنیم و با دستای خودمون تیشه به ریشه خودمون میزنیم؟
من با تفاوت و خاص بودن مخالف نیستم، با تکلف و پیچیدگی ای که به اسم تفاوت باعث ریزش مخاطبین بشه مخالفم.
اصلا چاوشی سمبل تفاوت و خاص بودنه، سبکش، آهنگسازیش، صداش، توجمع نبودنش، کنسرت ندادنش، بهرام گورش و...
و ما به اینهمه تفاوت و خاص بودن هم افتخارم میکنم ولی این موضوع که درموردش صحبت میکنم از اون دسته تفاوتایی نیست که باعث رشد بشه.
من با شعرهای سطح بالا و متفاوت مثل "قطار" و "چشمه طوسی" و "هرروز پاییزه" که واقعا دنیای ترانه سرایی باموضوعات تکراری و الفاظ دم دستی، رو تکون دادن مخالف نیستم، با شعرایی که اونقدر پیچیدگی و تکلف داره که برای فهمشون نیاز ترجمه به تفسیر هست مشکل دارم.
من با حسین صفا مشکل ندارم، حسین صفا خالق شاهکارای جاودانه ای مثل "قله خوشبختی"، "کجاست بگو"، "بغض"، "پروانه ها"، "قطار" و "پاروی بی قایق" و خیلی از ماندگارهای محسن چاوشیه ولی این سبک کارهاشو نمیفهمم.
اگه همون موقع که "همسایه" منتشر شد، بادلسوزی نقدای منصفانمون رو تقدیم چاوشی میکردیم کار به اینجا نمیکشید که شاهد کارایی مثل "تفنگ سرپر" و "یوسف" و " وصیت" و حتی "خواب" باشیم.
از هممون، ماطرفدارای دو آتیشه ای که چاوشی رو از عشقمون هم بیشتر دوست داریم خواهش میکنم بادلسوزی نسبت به این قضییه برخورد کنن.
اگه دلت میخواد محسن عزیزمون مثل همیشه تو اوج و قله باشه و تو جشن های موسیقی جایزه های هم مردمی هم کارشناسی رو درو کنه و من و تو سرمون رو بالا بگیریم باید دست به دست هم بدیم و با نقدای سازندمون کمکش کنیم تا تو مسیری که داره میره روز به روز موفق تر و خاص تر از قبل باشه.
میدونم حتی تویی که طرفدار متعصب و سینه چاک محسنی حالا که این بحث پیش اومده، تمام تعصب و لجبازیاتو میذاری کنار و با این موضوع منطقی برخورد میکنی.
دوستون دارم چون میدونم با درک و فهم ترین طرفداری دنیا بدون شک شمایید.