از طرف اقا سعید اکبری باید کسای دیگه هم بدونن که چه طرفدارای با احساسی داره مرد مشکی پوش ایران :
سلام رضای عزیز !!!

با چه کلماتی شروع به نوشتن بکنم تا بتوانند خوشحالیم را ادا کنند . کلمات حقیرند برای ابراز خوشحالی!!!

سلطان گویا همسفری از جنس عشق پیدا کردی و قصد داری جاده ی زندگی را با تمام فراز ونشیبهایش لمس کنی!

رضاجان این روزهای بی تکرار این ساعتهای مملوء از عشق این لحظات ناب را بهت تبریک می گویم و از خدایی که وجودت را به ما هدیه داد بهترین هارو برایتان آرزو میکنم …….

سال 90 سالی از جنس طغیان سلطان مشکی سالی که با تمام کارهایت مارا بیشتر از قبل شرمنده ی خود کردی وباعث شدی از اینکه در زمانی زندگی میکنیم که نام (رضاصادقی) را یدک میکشد به خود ببالیم…..

سلطان قطره قطره به ما خوشحالی هدیه دادی حالا با دریایی از شادی پیشواز عید میرویم . نمیخواهم دوباره از قدیم بگویم چون حتی یادآوری از خبرهای رفتنت گریه را مهمان کلبه ی چشمانمان میکند . به وسعت آسمان شبها که یکرنگی را در خود جا داده ممنوت هستیم که ماندی و اجازه دادی با تو زندگی.. عاشقی … گریه … خنده و… کنیم .

به راستی اگر ما در دوره ای زندگی میکردیم که نامت و وجودت نبود چه میشد؟ چه کسی میتوانست جای افسوس های ما را بگیرد ؟ چه کسی ما را آرام میکرد ؟ چه کسی میتوانست به راحتیه خواب یک کودک مارا خوشحال کند و به راحتی بیدار شدن از خواب اشک را در چشمان ما بیاورد ؟؟؟ پس اگر خدارو به خاطره هدیه دادن وجودت به ما شکر گذار نباشیم بی انصافیست!

بابای بارون همانند جنس باران پاک و لطیفی حالا دیگر مادر گلها هم در کنارت آرام میگیرد . درست است مسئولییت سخت تر شده ولی خوب برامدن از پس این همه دشواری برای مردی از جنس مشکی فکر نمیکنم سخت باشد البته سلطان این را هم بدان که دعاهای ما عاشقان و هواداران بی شمارت لحظه ای شمارا تنها نخواهد گذاشت …

مشکی یعنی سادگی !!

سادگی را در تمام مراحل زندگیت خواهان بودی و در داشتن این واژه همیشه موفق بودی . نیازی به گفتن ندارد سادگی در ترانه هایت .. حرفهایت و حالا در برگذاری مراسمت به رخ تمامه کسانی کشیدی که رمز مشکی را نفهمیدن …. خوب میدانستی و برای همین خواندی ( رنگ ما رنگه عشقه عشقمونم یه رنگه … ساده بگم تا زنده ام مشکی برام قشنگه بعضیا میگن حرفه بعضیا میگن وهمه … اونی که مبتلا نیست نمی تونه بفمه)

خدارو چه دیدی شاید سالها بعد در تمام نوشته ها عشقه بابای بارون و مادر گلها زبان زده خاص و عام شد . از اینکه عشق را توصیفی خواهی کرد ماندگار شکی نیست و به این ایمان دارم که در این زمان دنیا لیلی و مجنونی از جنس حال را در خود میبیند…..

قسمت نشد در روزی که لباسی از سادگی بر تن کردی و منت بر سر واژه ی داماد گذاشتی در خدمتت باشم و با تمام وجود بگویم رضا جان ممنونم اجازه دادی که ما با تو عاشقی کنیم و دستانت را بفشارم و بگویم همین که لبخند خدارو روی لب داری بهترین عیدی را به ما هدیه دادی….

رضا جان سخن را کوتاه میکنم …..

باز هم از ماندنت از خواندنت از بودنت در کناره و برای ما خدارا شاکریم . و بازهم از اینکه بابای باران شدی و مادر گلها رو در کنارت میبینی خوشحالیم و تبریکی پیش کش میکنیم در یک کلمه اما از صدای بی شمار عاشق و هوادارت …. بهترین هارو برایتان آرزو میکنیم …

رضای عزیز امیدوارم این ترانه رو که به خاطر این روز زیبا برایت نوشتم از من قبول کنی :

عشقت و پیدا کردی عشق و زدی تو فریاد … این دفعه شیرین رسید تو قصه ها به فرهاد

دیدی دنیا ایستادو 2 همسفر شدید باز … چه رویایه قشنگی درست مثل خواب ناز

حالا دیگه میتونی چترو ببندی آروم … عاشقه عشقه پاکی آهای بابای بارون

به حرمت عشقتون دنیا دیگه ایستاده … خدا به این عشقه پاک یه نمره ی بیست داده

مبارکت باشه و صد سال با هم بمونید… کناره هم تا ابد ( تو با منی) بخونید

تقدیم به بابای بارون و مادر گلها ….

از طرف یکی از هواداران بی شمارت ( سعید اکبری)

همین ……