از این شب گریه های تلخ
دارم سرسام میگیرم
تو این شب زنده داری ها
دارم از درد میمیرم
دلم تنگه برای ما
دلم تنگه برای تو
دلم تنگه برای عشق
واسه یک لحظه من با تو
سرم گرم زمستونو
دلم یخ بسته از سرما
تو این خونه دلم پوسید
تو این تکرار بی فردا
دلم گیر نگاه تو
تو درگیر جنون من
تب تند یه تردیده
که افتاده به جون من
تو میگی خسته ای اما
من این روزا رو میفهمم
نمیتونی،نمیمونی
من این چیزا رو میفهمم
کجای کار ما لنگید
چرا دنیای ما بد شد
چرا رو به قدمهامون
تمام راه ها سد شد
دلم گیر نگاه تو
تو درگیر جنون من
تب تنده یه تردیده
که افتاده به جون من