متن ترانه
وقتی نگام می کرد دل از دلم می برد
وقتی صدام می کرد از حال می رفتم
هم منو عاشق کرد هم منو شاعر کرد
من قبل او اصلا شعر نمی گفتم
چشماش آبی بود که آسمونم شد
چشماشو که می بست دنیام شب می شد
طاقت دوری شو دلم نداشت اصلا
یه لحظه دیر میکرد دل جون به لب میشد
دلتنگتم آغوش گرم یخ زد تنم دمنوش گرم
تنهایی ترسیدم بی وقفه باریدم
با گریه خوابیدم باز خوابتو دیدم
هنوز زیبایی هنوز رویایی
مردم تو تنهایی کجای دنیایی
وقتی صدام می کرد از حال می رفتم
هم منو عاشق کرد هم منو شاعر کرد
من قبل او اصلا شعر نمی گفتم
چشماش آبی بود که آسمونم شد
چشماشو که می بست دنیام شب می شد
طاقت دوری شو دلم نداشت اصلا
یه لحظه دیر میکرد دل جون به لب میشد
دلتنگتم آغوش گرم یخ زد تنم دمنوش گرم
تنهایی ترسیدم بی وقفه باریدم
با گریه خوابیدم باز خوابتو دیدم
هنوز زیبایی هنوز رویایی
مردم تو تنهایی کجای دنیایی
افزودن یک دیدگاه جدید