برنامه یاد بعضی نفرات
 
اظهار نظر‌های غیر تخصصی و بدون پشنوانه علمی کافی
اظهار نظر‌های غیر تخصصی و بدون پشنوانه علمی کافی

فرهنگ > موسیقی - درپی انتشار یادداشتی با عنوان «پشت هر نظری نیتی است و پشت هر نیتی هدفی»، مدیر برنامه های محمدرضا لطفی یادداشتی را در اختیار سایت قرار داده است.
لازم به ذکر است حجم این جوابیه حدود سه برابر حجم یادداشت منتشر شده  است و بعضا متضمن اهانت هایی به نویسنده یادداشت است  متن کامل را به اطلاع خوانندگان محترم می رسانیم.

ذوب در شجریان

در پی درج خبر یا بهتر بگویم حاشیه سازی نویسنده ب در نشست رسانه ای روز گذشته استاد محمد رضا لطفی که به مناسبت برگزاری کنسرت گروه های سه گانه شیدا در تاریخ سی ام و سی و یکم اردیبهشت جاری در سالن برج میلاد برگزار شد، نه از بابت اهمیت محتوای نوشتار ایشان و یا حتی تاثیر آن، بلکه از بابت نابسامانی های فرهنگی رایج در حوزه هنر و نیز خط کشی های سیاسی – اجتماعی در هنر و خصوصا موسیقی که نتیجه ای جز آسیب به پیکره موسیقی نداشته و ندارد مرا بر آن داشت که به آسیب شناسی این جریان بپردازم .

قبل از هر چیز باید این نکته را متذکر شوم که اینجانب در این نوشتار نه به عنوان مدیر برنامه های استاد لطفی بلکه به عنوان کارشناس موسیقی که سابقه فعالیت حرفه ای اش نیز چه در عرصه اجرا و چه در عرصه پژوهش برای علاقمندان به موسیقی مشخص است ، به بهانه نوشتار خانم سمیه خانم قاضی زاده به این موضوع بپردازم و صد البته به عنوان مدیر برنامه های استاد محمدرضا لطفی این حق را برای خویش قائل هستم که از رسانه محترم مطابق قانون و عرف رسانه ها درخواست درج این متن را داشته باشم.

همانگونه که ذکر شد نوشتار خانم نویسنده نه از بابت محتوا بلکه از بابت نوع نگاه دارای اهمیت است و شایسته است از چند زاویه بدان پرداخته شود:

1- درهم ریختگی تخصص ها
آنچه که متاسفانه در جامعه کنونی ما بسیار مشهود است اظهار نظر های غیر تخصصی و بدون پشنوانه علمی کافی در همه عرصه ها خصوصا عرصه موسیقی است با احترام به همه خبرنگاران حوزه موسیقی -خصوصا آنها که اگر دانش یک موضوع را ندارند در حوزه های تخصصی وارد نمی شوند- باید اذعان داشته باشیم که سطح دانش و آگاهی و تخصص موسیقائی پاره ای از خبرنگاران آنقدر پائین است که بعضا از درک موضوع مطرح شده نیز عاجز می مانند چه رسد به تحلیل آن .هنگامی که این واقعیت به گرایش های جناحی و یا سیاسی نیز آغشته شود و ثمره آن چیزی شبیه این نوشتار می شود که از نگاه حرفه ای به شغل خودشان هم غافل می شوند . آنچه استاد محمدرضا لطفی در باره کنسرت های طولانی و تکراری عنوان کردند اصلا ارتباطی به تغییر مخاطب نداشت بلکه اشاره به مجریان (نوازندگان) داشت که این نشان عدم درک کلیت موضوع است. در اینجا عین نوشتار درج شده در سایت را نقل کرده و نگاهی فنی به آن می اندازیم:

"بار دیگر محمدرضا لطفی از شجریان انتقاد کرد. او در اولین صحبت‌هایش درباره‌ کنسرت خود در کنفرانس خبری، بعد از توضیحاتی که درباره برنامه و دو شب کنسرت داد، مقایسه‌ای کرد میان یک «کار جدید و هنری موسیقی» و «نه شب کنسرت تکراری محمدرضا شجریان» که هر شبش مثل شب قبل است و هیچ حسی پشت آن نیست.
قصه چیست؟ آیا اینطور کنسرت دادن باب نیست؟ غیر از این است که در همه جای دنیا تورهای کنسرت برگزار می‌شود و برنامه هر شبشان یک جور است؟ مگر غیر از این است که مخاطب هر شب کنسرت با شب قبل تفاوت دارد؟ آیا واقعا همیشه باید برای توضیح و توجیه یک نوآوری -همچون برگزاری دو شب کنسرت متفاوت استاد لطفی- کار هنری دیگران آن هم دیگرانی همچون استاد شجریان را زیر سئوال برد؟ آیا این تنها محمدرضا لطفی است که کار موسیقی جدی می‌کند و سعی می‌کند که در کنسرت‌هایش کار نویی انجام دهد؟"

آنچه که ایشان تعبیر به کار جدید و هنری موسیقی از گفته های استاد لطفی کرده اند و آن را در برابر نه شب کنسرت استاد بزرگ اواز ایران شجریان قرار داده اند مقلطه ای است که ایشان از سوال خبرنگاری مبنی بر علت تفاوت دو شب برنامه گروه های شیدا در اینجا بقول خودشان با نیتی و هدفی انجام داده اند! صرف متفاوت بودن 2 شب کنسرت نو اوری است؟ و آیا استاد لطفی این را نو اوری خواندند یا فرم چهار مضراب بیات ترک را؟!

در ثانی موضوع مطرح شده توسط استاد لطفی همانگونه که ذکر شد به خستگی نوازندگان بر می گردد و این ارتباطی به تغییر مخاطب ندارد. اینجانب که برادرم نیز افتخار عضویت در گروه شهناز را دارند از زبان یکی دیگر از نوازندگان گروه پس از تور اروپائی شان شنیدم که از فرط خستگی روی سن به زحمت از به خواب رفتن خصوصا در بخش هائی که فعالیتی نداشتم جلوگیری می نمود! من در این نوشتار حتی الامکان از مخاطب قرار دادن خانم نویسنده پرهیز می نمایم اما آنچه ایشان در مورد تور کنسرت ها نوشته اند آنقدر ناشیانه است که نمی توان در مورد آن اظهار نظر نکرد.

ابتدا باید دانست که بستر موسیقی، فرهنگی است و هر ‍ژانر موسیقی زائیده یک فرهنگ و اقتضائات خاص خود را دارد در موسیقی های کلاسیک هر کشور (البته جز ایران که برخورد های التقاطی فرهنگی در آن رایج است) هرگز سابقه تور کنسرت -در سطحی که در موسیقی های پاپ دیده می شود- را نداشته است به عنوان مثال ارکستر فیلارمونیک برلین یا شیکاگو در کدام تور کنسرت شرکت داشته است؟ موسیقی کلاسیک ایران نیز که نیاز به تمرکز و حضور و رابطه مستمر نوازنده با فضای مدال و نیز احساس هیراکی مد در تمام لحظات اجرا را طلب می کند، در اجراهای مستمر کیفیت حسی خود را از دست می دهد.

البته استاد آواز ایران به دلیل تبحر و تجربه فراوان و نیز خلق در لحظه ملودی های آواز شخصا قادر به حفظ کیفیت احساسی خود می باشند اما خود ایشان فرموده اند که این احساس نوازنده است که خواننده را به اوج می برد. حال این امر ثابت شده علمی چه ربطی به تغییر مخاطبان دارد خدا عالم است! و ایا این نقد ساده زیر سوال بردن آثار این استاد مسلم آواز ایران محسوب می شود؟

باز هم تاکید می کنم محتوای این فضا سازی ها چندان با اهمیت نیست بلکه اظهار نظرافرادی در حوزه های تخصصی موسیقی است که حتی نام دستگاه ها و آواز ها را به زحمت می توانند بر زبان جاری کنند چه رسد به تشخیص مبانی موسیقی ایران. آیا زمان آن نرسیده است که هر کس در جایگاه واقعی خودش کار خود را به درستی انجام دهد تا از این مسیر مشکلات تاریخی کشورمان در مسیر اصلاح و بهبود قرار گیرد؟

2- خط کشی سیاسی هنری و فرهنگ
اتفاقا نویسنده تیتر مناسبی را برای نوشتار خود انتخاب کرده اند : " پشت هر نظری نیتی است و پشت هر نیتی هدفی"
صف بندی های سیاسی اجتماعی ایران در دوران معاصر از دوره مشروطه تا بدین سو هنرمندان خود را نیز پیدا کرد جناح های سیاسی از سلطنت طلب ها تا جریان ملی و جریان چپ همواره به دنبال پیدا کردن نمایندگان خود در تمام اقشار از جمله هنرمندان نیز بوده اند و این حق هنرمند است که حتی ارگانیک وابسته به جریان سیاسی خاصی باشد به عنوان مثال می توان به شوستاکویچ در موسیقی و به پیکاسو(در دوره ای خاص) در نقاشی اشاره کرد هر چند در این صورت هنرمند بخشی از مخاطبان خود را طبیعتا رنجیده می سازد و یا حتی از دست می دهد اما اثر هنری او به لحاظ ارزش های هنری تابع جریان سیاسی نیست و ارزش هنری خود را در طول زمان و با قضاوت توده های مردمی در دراز مدت معین می کند.

انچه در هنر سیاسی عارضه فرهنگی ایجاد می کند برخورد سیاسی با مقوله هنر از سوی جامعه به اصطلاح روشنفکری است که در رسانه ها فعالیت می کنند. فضا سازی برای مخدوش کردن وجه ی هنری یا اثر هنری هنرمند توسط این قشر غالبا غیر متخصص در موسیقی اگر چه همانگونه که ذکر شد اثر محدود و کم رنگی را شاید برجای گذارد اما تبدیل این جریان به سنت آسیبی جدی برای خود رسانه ها محسوب می شود رسانه هائی که دیگر بازتاب دهنده افکار و احساسات اجتماعی به معنی واقعی تلقی نمی شوند و در واقع به نوعی خودزنی می پردازند.

اثر هنری فارغ از گرایش سیاسی هنرمند با معیار های فنی ارزیابی می شود اما در ایران متاسفانه همه چیز خط کشی سیاسی می شود و اگر هنرمندی نخواهد موضع خاص سیاسی بگیرد شاهد این گونه خودزنی های رسانه ای در موردش خواهیم بود که یکی از دلائل ضعف نقد هنری و عدم رشد آن در فضای رسانه ای کشور نیز،همین امر است . این نابسامانی فرهنگی تا بدانجا پیش میرود که بخش رسانه ای جریان های سیاسی حتی مدعی دموکراسی تن به نوعی رفتار توتالیتر می دهند و اتفاقا ماهیت عدم تحقق کامل دموکراسی در جوامعی اینچنین توسعه نیافتن فرهنگ دموکراسی و تحمل نظر مخالف است چه رسد به نظرات ممتنع! آن وقت است که جناح رسانه اش را مامور به تخطئه عوامل به اصطلاح غیر خودی در عرصه هنر می کند می کند و قلم هم بدست نویسندگانی کم دانشی چون ایشان می افتد که گاهی شمعی در باد را می نویسند و گاهی نیز مطلب اخیر را .

3- ذوب در شجریان هنری یا سیاسی؟
استاد محمد رضا شجریان چهره کم نظیر آواز ایران است که به تعبیر استاد لطفی در همین گفتگو اگر زحمات و تلاش های او در این 30 سال نبود مشخص نبود که به سر موسیقی دستگاهی در ایران چه می آمد شجریان یگانه پرچمدار آواز دستگاهی در موسیقی ایران در 30 سال اخیر است آثار او به رغم فراز و نشیب ها در مسیر تعالی موسیقی دستگاهی بوده است حال سوال اینجاست انتقاد هنری از هنرمند جایز هست یا نیست؟ نگاشتن تاریخ از دید یک هنرمند که اگر غلط باشد قابل جواب است جایز هست یا نیست؟

سوال دیگر این است که آنچه اینگونه خبرنگارانی را ذوب در شجریان کرده است علاقه و آشنائی شان و زیست با موسیقی دستگاهی است یا خط کشی های سیاسی؟ اگر برخورد ایشان با موسیقی دستگاهی برخورد پاپیولار است( که متاسفانه برخی خوانندگان موسیقی دستگاهی و جدی نیز با نمایش ها و برخی موضع گیری های به بهای روز ، خود عامل آن هستند) جای نویسنده محترم رسانه نیز در جمع برخی مخاطبان کنسرت هاست که مشابه تماشاگران فوتبال هنرمند را تشویق می کنند. یا در بهترین شرایط بهتر است در مورد موسیقی پاپ که مربوط به عوام است و صد البته محترم نیز هست قلمفرسائی نمایند تا حداقل در درک مبانی موسیقی دستگاهی دچار مشکل نشوند. دوره تابو ساختن ها و تقلید های کورکورانه دیگر به سر امده و آنچه ملاک ارزش گزاری است حفظ حریم های تخصصی است.

منبع: خبرآنلاین
تاریخ انتشار : سه شنبه 14 اردیبهشت 1389 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

یعنی فقط دو نفر نظر دادند؟ من که باور نمی کنم! شما فقط یه طرفداری از همکار خودتون نظرات را بازتاب می دهید! لطفا آن بالا به جای نظر بنویسید: فقط نظرهای موافق با مطلب قاضی زاده، نظرهائی که در تمجید استاد شجریان است، نظراتی که در مخالفت با استاد لطفی است درج می شود تا ما تکلیفمان را بدانیم!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

با سلام
1سوال داشتم،چگونه است که آقای لطفی در جشنواره فجر87 با مبلغ دریافتی13000000 تومان شرکت کردند ولی ساله گذشته نه؟غیر از اینکه ایشان در فکر فروش و خالی نبودن سالن اجرای امسالشون هستند؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

نویسنده این مطلب که به نوعی خود را نماد بارز یک موزیسین و یک شخص هنری باسواد می داند چندین بار در نوشتار خود از واژه هایی استفاده کرده که در معنی دارای اشکال است به عنوان مثال تابو که به جای کلمه بت از آن استفاده کرده و این در حالی است که تابو دارای معنای دیگری است.همچنین غلط های املایی موجود در متن
از استاد لطفی بعید است که در نشست خود از همگان خواهش می کند که او را نقد کنند اما به یک نقد کوتاه که فقط نقد صحبتهای ایشان بوده است نیز معترض می شوند

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

آقای باسواد
مغلطه با قاف نیست با دانش

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

چرا انتقاد پذیر نیستید....مگه بنده خدا چی گفته اصلا بی احترامی نکرده که....خداست مگه آقای لطفی؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

سلام! ممنون! پس بقیه را هم بگذارید! حداقل سه نفر از دوستان خودم امروز نظر برایتان گذاشتند که من مطالبشون را ندیدم. پس حدس من درسته! فقط همین نظرها را درج می کنین!!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

ممنون آقای توکلی، من سایر سایتها و روزنامه ها را که مطالعه کردم دیدم این موضوع را فقط همین خانم نوشته، هم در خبر آنلاین، هم در موسیقی ما. من هم مثل شما از اینهمه حاشیه پردازی راست و دروغ به جای نقد تخصصی خسته هستم. از سایت موسیقی ما هم تشکر می کنم که مطلب آموزنده مدیر کنسرت استاد لطفی را در سایت قرار دادند.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

توی لینک مطلبی خانم سمیه قاضی زاده برید ببینید یه نفر یه لینک خیلی جالبی گذاشته. برید بخونیدش خیلی مطالب جالبی بود. برای من تازگی داشت. من که از اون لینکی که اونجا فرستادند خیلیخ وشم اومد. بد نیست مسئولین موسیقی ما هم ان لینک را در وب سایت موسیقی ما بذارند

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

لطفا به آقای توکلی بگین سخت نگیرن! ما بلیط کنسرتمان را بدون دغدغه و بدون اینکه چندین روز شبانه روز بی نتیجه پای اینترنت بشینیم و آخرش هم از فرط ناچاری از راههای دیگه بلیط تهیه کنیم با خیال آسوده و محترمانه بلیط کنسرت لطفی را تهیه کردیم و بی صبرانه منتظر سی ام اردیبهشتیم. می آئیم که موسیقی اصیل و جدی بشنویم و لذت ببریم. به حاشیه ها هم کاری نداریم! کاری که خوب است، که کار استاد لطفی هم تا به حال همین طور بوده، مخاطب خودش را داره و جوسازی و اینها هم تاثیری نداره. حالا این خانم هم یک مطلبی نوشته. بزرگنمائی هم کرده، از کل مطالب هم همین یک جمله را برداشته و بسط داده. مخاطب باید با هوش باشه، که ما هستیم! ما می آییم تا موسیقی که دوست داریم بشنویم. درود بر شما

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

سلام من مطلب این خانم را خواندم.پیش از این هم مخطالبش را در سایتتان خوانده بودم...به نظر من موضع بسیار درستی اتخاذ کرده چرا تاب حرف راست را ندارید؟ از طرفداری مطلق حاصل چه می شود؟ خدا را شکر که جرات این را یک نفر داشته که واقعا نقد کند. از شما هم ممنون

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

عزیزم! نقد کنسرت را که قبل از اجرا نمی کنند! مثل اینکه فیلم ندیده را نقد کنی. یک کم با دقت تر مطالب را دنبال کن.
اولا آقای توکلی جواب دادن نه استاد لطفی! (همه می دونیم لطفی اگر بخواهد حرفی بزند خودش مستقیم می زند و نیاز به این و آن ندارد!)
دوما استاد لطفی گفته نقد تخصصی کنین یعنی بگین پیش درآمد خوب بود یا نه، اگه نه، چرا نه؛ یعنی بگین صدای گروه ژوست بود یا نه نت خارج داشت، اگه داشت کی و کجا؛ یعنی بگین انتخاب ترتیب گوشه ها زیبا بود یا نه؛ چه کار جدیدی در حیطه موسیقی دستگاهی اتفاق افتاد؛ خالاصه دردسر ندم: آقا جان! خانم جان! نقد تخصصی کنین! اونهم بعد از اجرا نه قبلش!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

با سلام
من از علاقمندان موسیقی اصیل ایرانی هستم. به این هنر شریف احترام می کذارم و به هنرمندان این راه هم همین طور. ار آواز استاد شجریان لذت می برم، به موسیقی استاد هم علاقمندم و کارهایشان را دنبال می کنم. گرچه ساز نم زنم اما گوشم با موسیقی ایرانی آشناوی دارد و خودم را یک شنونده جدی می دانم.
باید بگویم با نظر مدیر کنسرت استاد لطفی موافقم. چرا من و امثال من از اینهمه حاشیه بیهوده در رابطه با موسیقی چدی و هنری ایرانی خسته هستیم و تشنه یک نقد صحیح. این مسئله هم صحیح است که در موسیقی اصیل که مقوله "حال" در آن بسیار مهم است، هنگامی که نوازندگان چندین روز متوالی پشت سر هم به اججرا می پردازند، از کیفیت موسیقیشان کاسته می شود .

بیش از همه خواننده باید مواظب خستگی تارهای صوتی اش باشد. حتی استاد بزرگ شجریان در همان نه شب کنسرت وزارت کشور چندین بار در اثر خستگی خارج خواندند که این بسیار حیف است. خود من شب چهارم و هشتم به تماشای کنسرتشان رفتم. ای کاش ایشان بیشتر در این سن به فکر صدایشان بودند. این مسئله حتی در علم پزشکی هم ثابت شده است. با تشکر

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

پیشنهاد می کنم مطلب خانم قاضی زاده را هم بخوانید...واقعا خوب نوشته است و من در ان توهینی ندیدم که روابط عمومی استاد لطفی اینطور برآشفته شدند

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود اظهار نظر‌های غیر تخصصی و بدون پشنوانه علمی کافی | موسیقی ما