برنامه یاد بعضی نفرات
 
خواننده و آهنگساز قطعه «هنوزم» به «موسیقی ما» گفت
عادل آروند:در موسیقی کسی جای کسی را تنگ نمی کند
موسیقی ما او خواننده و آهنگساز ایرانی است که گواهی‌های حرفه‌ای ای از Steinberg و Ableton آلمان دارد. «عادل آروند» از جمله هنرمندان موسیقی است که توانسته مدارک بین المللی دریافت کند و سودای جهانی شدن دارد و گواهی آهنگسازی پروتولز از کمپانی Avid آمریکا را نیز دریافت کرده است. آروند متولد 1371 است و فعالیت هایی همچون خوانندگی در ارکستر ایران-اتریش و ارکستر آنسامبل مسایا، تدریس پیانو و آهنگسازی، سرپرستی گروه کاما، سرپرستی گروه کودک و نوجوان سرای‌هنر، نوازندگی پیانو و تنظیم ارکستر در کنسرت‌های ترانه‌های قدیمی، اجراهای پژوهشی و همچنین نوازندگی هارمونیکا، درامزوگیتاربیس و ... را در کارنامه هنری خود دارد.او تا کنون از محضراستادانی همچون تیگران مزروپیان و محمدرضا ظریف آموزش دیده است و بعدتر نزد حمزه یگانه و محمدسعید شریفیان به یادگیری ادامه داد. جز، پاپ، آراندبی و ... سبک‌هایی است که آروند تجربه کرده است.

*برای فعالیت در زمینه موسیقی نیاز به مدرک بین المللی است؟  مگر در ایران نمی شد آموزشهای لازم را دید؟
دوستانم می گویند که من در موسیقی آدم اصول گرایی هستم و کاری را اصطلاحا از وسطش شروع نمی کنم. اگر همین گزاره را ملاک قرار دهم، شاید برای این بوده است که علاقه دارم همه چیز را آکادمیک و اصولی از بهترین منابعش دریافت کنم و یاد بگیرم، این موضوع هم از این قاعده مستثنی نبوده است. اما چرا خارج از ایران یا با استادهای خارجی، اول این که سطح تعدادی از این آموزش ها بین المللی است و حداقل آن زمان استاد قابل قبولی در ایران و کشورهای همسایه نداشت، همچنین یکی از اصول موفقیت در کارهای هنری شبکه سازی است و این فرصت های آموزشی برای من به نوعی امکان توسعه ی روابط با اساتید و هنرمندان حرفه ای و شنیدن و استفاده از تجارب مختلفشان را در جاهای مختلف دنیا به وجود می آورد.
 
*سطح آموزش موسیقی در ایران تاجایی هست که بتوان در این مقوله نخبه گرایی کرد؟
رک بگویم نه، البته این نظر من است ممکن است کاملا درست هم نباشد. چرا که تجربه به من نشان داده است که سیستم آموزشی ما در موارد قابل توجهی نخبه ها را از کشور یا حداقل از سیستم آموزشی مدرسه ای و دانشگاهی فراری می‌دهد همان گونه که بسیاری از موزیسین‌های موفق مدارک دانشگاهی یا حتی حرفه ای موسیقی هم ندارند. یک نکته را هم در گوشتان می گویم، جامعه‌ی ما افراد خیلی موفق یا نخبه ها را دوست ندارد و همین هم به نوعی باعث شده است که کسی تمایل به جدا شدن و به یدک کشیدن عنوان نخبه و ستاره را نداشته باشد و عمدتا موزیسین ها ترجیح بدهند با جریان خاکی نمایی و شروع ازصفر و شرایط سخت در قلوب مردم جای گیرند.
 
*باور دارید که فضای بین المللی جایی برای موسیقی ایرانی دارد؟
به نظر من غیر از معدودی موارد خاص مثل کیهان کلهر و حافظ ناظری عزیز که در فستیوال های موسیقی بی کلام یا موسیقی ملل فعال هستند یا یکی دو نفر از موزیسین های ایرانی ساکن خارج خیر، در حال حاضر زبان های موسیقی بین المللی انگلیسی، اسپانیایی و عربی هستند و جا برای فارسی خواندن برای مخاطبان خارجی عمدتا نیست مگر فارسی زبانان ساکن خارج. من هم در برنامه های آتی ام صرفا می خواهم از سازها یا دستگاه های ایرانی استفاده کنم وگرنه زبان همان است.
 
*در کارهای شما استفاده از سازهای آکوستیک معمول است؟ با وجود هزینه های متحمل شده چه اصراری به این کار است؟
بله من تلاشم این بوده که در تمام آثارم حداقل دو ساز آکوستیک با ضبط استودیویی داشته باشم و خب به طبع هم منجر به افزایش هزینه قابل توجهی هم برای دستمزد نوازنده و هم در ساعات مورد نیاز استودیو می شود. اما اصرار من به این کار دو دلیل دارد اول اصالت و اعتلای سوناریته ای است که سازهای آکوستیک به کار می بخشد و دوم ایجاد زمینه برای اجرای زنده آثار است، یعنی سعی می کنم خط ها را به گونه ای بنویسم که به همان صورت آمادگی اجرای زنده روی استیج سالن کنسرت را داشته باشند،  بنابراین استفاده از سازهای آکوستیک مرسوم ارجحیت پیدا می کنند.
 
* یعنی موسیقی سمپل را رد می کنید یا یا آن مشکل دارید؟
نه رد می کنم و نه با آن مشکلی دارم. می توان گفت در عصر حاضر سمپلینگ بنیاد موسیقی مدرن پاپ را تشکیل می‌دهد. اینجا یک مقداری بحث تکنیکی می شود، ببینید همه‌ی آهنگسازها و تنظیم کننده های دنیا در مراحلی از کار از سمپل استفاده می کنند، اما نکته اینجاست که شما همان سمپل ها را بدون هیچ خلاقیتی کپی کنید و عینا بیاورید و یا این که با اقتباس و تغییر و تحول مناسب، مال خود کنید یا اساسا آن را با لحن و گامی جدید مجدد ضبط کنید. اولی اشتباه ولی دومی و سومی کاری پسندیده و درست است.
 
*موسیقی ساخت شما چطور از موسیقی ساخت ایران به یک موسیقی با برند جهانی تبدیل می شود؟
الان دنیا دهکده‌ی جهانی شده است و این که موسیقی ساخت کجاست اهمیتی ندارد، حتی یک سری از موانع داخل رو هم مثل انواع شبکه های شبه مافیایی فرهنگی هنری و نیاز به مجوز پخش را هم ندارد. یک سری پیش نیاز دارد که البته موارد بزرگی هستند که چند تایی از آنها را اینجا نام می برم: امضای قرارداد با یک لیبل بین المللی از شرکت های تابعه سه غول موسیقی یعنی وارنر، سونی و یونیورسال، تهیه یک آلبوم با مود پرانرژی به زبان ترجیحا انگلیسی با استانداردهای جهانی، همکاری با آرتیست های دیگر در بعضی قطعات آلبوم و پشتوانه‌ی پروموشون و تبلیغاتی قوی و در نهایت ایجاد وجه تمایز با دیگران که در این مرحله برای من المان هایی از موسیقی ایرانی خواهد بود.
 
*با اوصاف این روزها که آهنگسازان دنبال خوانندگی می روند نیز شما اقدام کرده اید؟ یعنی گاهی اهنگسازان فکر میکنند چرا آهنگهایشان را به خوانندگان بدهند و آنها را معروف کنند، چه کسی بهتر از خودشان؟
من دنباله‌روی جریان یا کسی نیستم و مسئول کار خودم هستم، قدیم هم در گپ و گفتی با یکی از رسانه ها فکر می کنم گفته بودم که من خوانندگی را قبل از آهنگسازی شروع کرده بودم ولی خب به شرایط آن زمان یا به دلیل سن و سال کم روی آن مصمم نبودم و با ورود به دوره ی پختگی موسیقایی ام، عمده فعالیتم را به خوانندگی اختصاص دادم. اما اگر بخواهم روی جریان تبدیل آهنگسازها به خواننده ها کامنتی بگذارم، می گویم به نظر من تبدیل قابل دفاعی است، مطمئن باشید در موسیقی کسی جای کسی را نمی گیرد یا تنگ نمی کند! ویلیام جیمز فیلسوف آمریکایی هم یک جمله‌ی معروف در این حوزه دارد که اصیل ترین بعد طبیعت انسان را میل شدید به مورد قدردانی قرار گرفتن و تشویق شدن می‌داند، طبیعی است که اگر کسی احساس کند جایگاهش جدی گرفته نمی‌شود و یا به اندازه‌ی زحمتش برایش آورده ندارد به دنبال جایگاه دیگری که شرایط مناسب تری دارد برود.
به هرحال چندین سال است که خواننده ی ممتاز یا با استعداد آوازی خارق العاده معرفی نشده است و همه تقریبا در یک رنج متوسطی هستند و بیشتر تیپ و قیافه، تبلیغات یا یک آهنگ هیت مناسب زمان است که باعث گل کردن افراد می شود، بنابراین فکر میکنم هر شخصی که این توانایی یا هنر را در خود می‌بیند و آموزش این کار را دیده است می تواند فرصت و بخت خود را بسنجد.
 
*به این فکر نکردید که دیده شدن در میان این تعداد خواننده که در دنیای موسیقی ایران فعالیت میکنند اعم از زیرزمینی و مجاز, کاری بسیار سخت است؟
چرا، شاید وقت هایی پیش آمده است که شرایط طبق مرادم پیش نرفته است یا سختی های کار و راه من را دچار تردید کرده باشد که در این شلوغی بازار و سلیقه های غیر قابل پیش بینی چه اتفاقی خواهد، اما جا نزدم چرا که اول از همه به توانایی‌هایم و کاری که انجام می‌دهم مطمئنم و اعتقاد دارم و دوم این که به قول عزیزی اتفاق‌های خوب برای کسی ممکن است بیفتد که تا آخر مسیر ادامه دهد.
 
*چه تمهیداتی برای دیده شدن و شنیده شدنتان دارید؟
من تلاشم بر این است که موسیقی پاپ را با لحن و امضای خودم که ریشه‌هایی در تجارب موسیقی غربی و شرقی دارد بازسازی و اجرا کنم و فکر می‌کنم این خود می تواند وجه تمایز مناسبی باشد. از طرف دیگر هم علاقه مندم برای آلبوم اولم که 1400 روی آن کار می کنم با تهیه کننده قرارداد ببندم تا شرایط پخش و پروموشن حرفه ای و مناسب برای هر چه بیشتر دیده شدن و شنیده شدن کار فراهم بشود.
 
* در برهه ای از تاریخ موسیقی به سر می بریم که تقریبا دور تزلزل و تکرار است. چه می کنید تا به دور از تکرارها و تقلیدها باشید؟
من به شخصه فکر می‌کنم که دچار این مشکل نشده ام چرا که اساس انتخاب ملودی و لحن در آهنگ‌هایم خلاقیت و نوآوری است، همان طور که اگر آهنگ‌هایی از بنده را که تا الان منتشر شده است پشت سر هم بشنوید احتمالا متوجه تغییرات قابل توجهی می‌شوید به گونه ای که یک نفر ممکن است یک آهنگم را بسیار دوست داشته باشد و از آهنگ دیگرم به شدت بدش بیاید، این اتفاق سهوی نیست. خلق هر آهنگ برای من یک سفر ماجراجویانه است. من دوست دارم هر انسانی از هر سن، جنسیت و جایگاهی که مخاطب زبان کارم است حداقل یکی یا دو تا از آهنگ‌هایم را بسیار دوست داشته باشد و سهمی در خاطراتش داشته باشم، همین برای من کافی است.
 
*سلیقه مردم تغییرکرده است و کارهای مصرفی بیشتر استقبال می شوند. مصرف زدگی در کارهایتان را چه می کنید؟
من به محدودیت و مرزبندی در موسیقی قائل نیستم. آهنگ به اصطلاح مصرفی هم برای آن مدل سلیقه می‌خوانم، البته نه الان به وقت مناسب خودش.
 
*نزدیک شدن به سلیقه مردم موجب این مصرف زدگی است. در عین اینکه مخاطب باید در نظر گرفته شود سلیقه خودتان را هم باید مدنظر داشته باشید. مرز بین این دو را چگونه مدیریت می کنید؟
به نظر من این رابطه به صورت عرضی نیست که نزدیک شدن به یکی باعث دور شدن از دیگری شود. سلیقه‌ی من به عنوان خواننده یا صاحب اثر در طول سلیقه‌ی مردم است، من که تافته‌ی جدا بافته نیستم، من هم جزئی از جامعه و مردم هستم، بنابراین این رابطه اساسا نیاز به مدیریت ندارد، اگر من اثری را با تمام وجود دوست داشته باشم و بخوانم و اجرا کنم مطمئنا درصدی از جامعه هم همین حس را خواند داشت و لذت خواهند برد، برعکس آن هم صادق است، اگر یک جریان سلیقه‌ی موسیقایی در جامعه وجود دارد، قطعا در خودم هم بگردم پیدایش می‌کنم و برای آن هم می‌سازم و می‌خوانم.
منبع: 
سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : دوشنبه 11 اسفند 1399 - 18:11

برچسب ها:

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود عادل آروند:در موسیقی کسی جای کسی را تنگ نمی کند | موسیقی ما