بیست و پنج سال از درگذشت «حسین سرشار» گذشت
مرگ تراژیک یک صدای باریتون
موسیقی ما- فروردین سالروزِ درگذشت «حسین سرشار» (خوانندهی اپرا، بازیگر و دوبلور سینما) است. خوانندهای که با صدای باریتونِ منحصربه فردش همچنان پس از قریب سه دهه از درگذشتش، بیجایگزین مانده است و لابد که جز این انتظاری نیست که منتقدان بر این باورند که صدای او تنها باریتون نبود. یک باریتون گرم شرقی بود و کمی نایابتر از باریتونهای معمولی.
«سرشار» اما تنها به عنوانِ خواننده فعالیت نکرد، بسیاری خاطرهی نقشآفرینیهای درخشانش در سینمای ایران را به یاد دارند و صدایش را به عنوان دوبلورِ هنرپیشگانی چون آلبرتو سوردی و ویتوریو گاسمن و بسیاری دیگر از فیلمهایی که خاستگاهش ایتالیا بود؛ اما نقشِ او در هنر ایران چیست؟ در این گزارش نگاهی کوتاه به فعالیتهای هنری او داریم.
او در ایتالیا نیز موفقیتهایی را به دست آورد و به اجرای نقش در برخی اپراها پرداخت که از آن جمله میتوان به نقشآفرینی در اپرای «کویرینو» اثر کورت وایل در سال 1960 اشاره کرد که برداشتی از نمایشنامه «آن که گفت آری آن که گفت نه» برتولت برشت بود، سه سال بعد از آن نیز اپرای ریگولتو را برای رادیو- تلویزیون ایتالیا اجرا کرد.
در همان زمان که «سرشار» در ایتالیا مشغولِ خواندن موسیقی بود، تعدادی از هنرمندان (آلکس آقابابیان، رضا کسایی، بهمن محصص، فهمیه راستکار و نصرت کریمی) مشغول به کار دوبلهی فیلمهای ایتالیایی شدند و «مرتضی حنانه» و «نصرت کریمی» از او نیز دعوت به کار کردند.
با تمام این موفقیتها او پول چندانی برای زندگی در ایتالیا نداشت و در حالیکه از تنگناهای مالی در ایتالیا به ستوه آمده بود، به ایران بازگشت تا هم زندگی بهتری داشته باشد و هم به اپرای کشورش خدمت کند.
آن زمان تعداد ایرانیانی که بتوانند اپرا بخوانند، بسیار اندک بود و این نقصان بهخصوص در صدای باریتون و باس مشاهده میشد، به همین دلیل وجود او برای اپرای تازهتاسیسِ رودکی یک نعمت بزرگ بود. او نهتنها این نقیصه را برطرف که اپرانویسان ایرانی را ترغیب کرد تا آثاری در این زمینه بنویسند. قدرت صدا و هنر بازیگریاش، آنچنان بود که در آن سالها هیچکس قدرت برابری با او را نداشت. او خوب میخواند، خوب کلمات را ادا میکرد و خوب بازی میکرد و برای همین نقشهایی محوری را در اپراهای باشکوه کوزی فانتوته، فلوت سحرآمیز، عروسی فیگارو و دون ژوان اثر موتسارت، کارمن اثر ژرژ بیزه، کاوالریاروستیکانا اثر ماسکانیو، دن کارلوس، ریگولتو، لاتراویاتا، فالستاف اثر جوزپه وردی، توسکا، لابوهم و مادام باترفلای از پوچینی، آرایشگر شهر سویل اثر روسینی به دست آورد.
آن تنِ خاصِ صدا، کاراکتر، دانستنِ سلفژ و قدرت بازیگری سبب شده است که هنوز که هنوز است کسی جایگزینِ او نشود؛ حتی حالا که اپرا پس از دههها در حالِ جانگرفتنِ دوباره است.
بازی در فیلمهای جعفرخان از فرنگ برگشته» به کارگردانى على حاتمى، «اجارهنشینها» به کارگردانى داریوش مهرجویى، «اى ایران» به کارگردانى ناصر تقوایى، «هامون» به کارگردانى داریوش مهرجویى و «رنو تهران 29» به کارگردانى سیامک شائقى از دیگر فعالیتهای او بود.
هنوز اما بسیاری آن آگهی را در روزنامه بهیاد دارند که در صفحهی نهم روزنامهی کیهان، لابهلای آگهیهای افزایش سرمایه و گمرک و شرکت برق، خانوادهاش نوشتند: «نامبرده حسین سرشار، شصت ساله که دچار بیماری آلزایمر است، چند روز است که ناپدیده شده و اگر کسی از او اطلاعی دارد، خانوادهای را از نگرانی برهاند.»
«سرشار» اما تنها به عنوانِ خواننده فعالیت نکرد، بسیاری خاطرهی نقشآفرینیهای درخشانش در سینمای ایران را به یاد دارند و صدایش را به عنوان دوبلورِ هنرپیشگانی چون آلبرتو سوردی و ویتوریو گاسمن و بسیاری دیگر از فیلمهایی که خاستگاهش ایتالیا بود؛ اما نقشِ او در هنر ایران چیست؟ در این گزارش نگاهی کوتاه به فعالیتهای هنری او داریم.
- تولد و آغاز فعالیتهای موسیقایی
- تحصیل در ایتالیا
او در ایتالیا نیز موفقیتهایی را به دست آورد و به اجرای نقش در برخی اپراها پرداخت که از آن جمله میتوان به نقشآفرینی در اپرای «کویرینو» اثر کورت وایل در سال 1960 اشاره کرد که برداشتی از نمایشنامه «آن که گفت آری آن که گفت نه» برتولت برشت بود، سه سال بعد از آن نیز اپرای ریگولتو را برای رادیو- تلویزیون ایتالیا اجرا کرد.
در همان زمان که «سرشار» در ایتالیا مشغولِ خواندن موسیقی بود، تعدادی از هنرمندان (آلکس آقابابیان، رضا کسایی، بهمن محصص، فهمیه راستکار و نصرت کریمی) مشغول به کار دوبلهی فیلمهای ایتالیایی شدند و «مرتضی حنانه» و «نصرت کریمی» از او نیز دعوت به کار کردند.
با تمام این موفقیتها او پول چندانی برای زندگی در ایتالیا نداشت و در حالیکه از تنگناهای مالی در ایتالیا به ستوه آمده بود، به ایران بازگشت تا هم زندگی بهتری داشته باشد و هم به اپرای کشورش خدمت کند.
- اجرا در تهران
آن زمان تعداد ایرانیانی که بتوانند اپرا بخوانند، بسیار اندک بود و این نقصان بهخصوص در صدای باریتون و باس مشاهده میشد، به همین دلیل وجود او برای اپرای تازهتاسیسِ رودکی یک نعمت بزرگ بود. او نهتنها این نقیصه را برطرف که اپرانویسان ایرانی را ترغیب کرد تا آثاری در این زمینه بنویسند. قدرت صدا و هنر بازیگریاش، آنچنان بود که در آن سالها هیچکس قدرت برابری با او را نداشت. او خوب میخواند، خوب کلمات را ادا میکرد و خوب بازی میکرد و برای همین نقشهایی محوری را در اپراهای باشکوه کوزی فانتوته، فلوت سحرآمیز، عروسی فیگارو و دون ژوان اثر موتسارت، کارمن اثر ژرژ بیزه، کاوالریاروستیکانا اثر ماسکانیو، دن کارلوس، ریگولتو، لاتراویاتا، فالستاف اثر جوزپه وردی، توسکا، لابوهم و مادام باترفلای از پوچینی، آرایشگر شهر سویل اثر روسینی به دست آورد.
آن تنِ خاصِ صدا، کاراکتر، دانستنِ سلفژ و قدرت بازیگری سبب شده است که هنوز که هنوز است کسی جایگزینِ او نشود؛ حتی حالا که اپرا پس از دههها در حالِ جانگرفتنِ دوباره است.
- بعد از انقلاب
بازی در فیلمهای جعفرخان از فرنگ برگشته» به کارگردانى على حاتمى، «اجارهنشینها» به کارگردانى داریوش مهرجویى، «اى ایران» به کارگردانى ناصر تقوایى، «هامون» به کارگردانى داریوش مهرجویى و «رنو تهران 29» به کارگردانى سیامک شائقى از دیگر فعالیتهای او بود.
- مرگی تراژیک
هنوز اما بسیاری آن آگهی را در روزنامه بهیاد دارند که در صفحهی نهم روزنامهی کیهان، لابهلای آگهیهای افزایش سرمایه و گمرک و شرکت برق، خانوادهاش نوشتند: «نامبرده حسین سرشار، شصت ساله که دچار بیماری آلزایمر است، چند روز است که ناپدیده شده و اگر کسی از او اطلاعی دارد، خانوادهای را از نگرانی برهاند.»
تاریخ انتشار : شنبه 30 فروردین 1399 - 17:03
افزودن یک دیدگاه جدید