گفتگو با سامان احتشامی
گفتوگو با آهنگساز و نوازندهی نامی پیانو که از بسیاری جهات موزیسین متفاوتی است
اثری از:
تهیه کننده:
پایگاه خبری - تحلیلی «موسیقی ما»
تصویر:
سید علیرضا حق شناس، فراز فتحی
تدوین:
مهدی اکبرزاده
گفت و گو:
موسیقی ما – همهی آدمها دو دست دارند، دو پا، دو چشم و یک قلب با دیگر اعضایی که بدنشان را تشکیل میدهد و آنها را اینی میکند که هستند. ماجرا اما برای نوازندهها فرق میکند. «ساز» عضوِ جدید نوازندگانی است که عاشق سازشان هستند و زندگی بدون این عضوِ اضافی، برایشان چنان غیرممکن است که هر یک از اعضای اصلی را از زندگی یک آدمِ عادی و معمولی بگیرید. «پیانو» برای «سامان احتشامی» -نوازنده و آهنگسازِ شناخته شده- چنین نقشی دارد؛ لابد برای همین است که 12 ساعت در طول شبانهروز تدریس میکند و ساعتهای باقیمانده را میگذارد برای نوشتن و خلق کردنِ اثر.
او از 6 سالگی، آموختنِ این ساز را نزد استادانی چون امین موید و جواد معروفی شروع کرد و اولین اثرش را زمانی ساخت که 14 ساله بود و نامش را گذاشت «باغ به باغ». آن اثر هنوز که هنوز است جزو پرفروشهای بازار موسیقی به شمار میآید؛ از همان سالها اما همچنان زندگی این آهنگساز و نوازنده با این ساز عجین شده تا کنون که در بیش از 200 اثر به عنوان آهنگساز یا تنظیم کننده، صدابردار یا نوازنده حضور پیدا کرده است؛ اما برای شناختِ «سامان احتشامی» شنیدن یا دیدنِ آثارش کافی نیست. نوازنده و آهنگسازِ شوخ و شنگ نگاه خاصِ خودش را به دنیا دارد، به موسیقی، به زندگی. از همان اولِ جوانی که با همسرش «راز» زندگی مشترکشان را شروع کرده است تا همین حالا، همچنان عاشق است و این چقدر در دنیای امروز غریب است. «احتشامی» هیچوقت ناراضی نیست، همیشه چیزی وجود دارد که او را خوشحال کند و زندگی را برایش شیرین کند، برای همین دیدنِ این گفتوگوی متفاوت با او، فقط تماشای گفتوگو با یک موزیسین نیست، با کسی است که میتواند حالِ آدم را از این همه انرژی مثبت خوش کند:
او از 6 سالگی، آموختنِ این ساز را نزد استادانی چون امین موید و جواد معروفی شروع کرد و اولین اثرش را زمانی ساخت که 14 ساله بود و نامش را گذاشت «باغ به باغ». آن اثر هنوز که هنوز است جزو پرفروشهای بازار موسیقی به شمار میآید؛ از همان سالها اما همچنان زندگی این آهنگساز و نوازنده با این ساز عجین شده تا کنون که در بیش از 200 اثر به عنوان آهنگساز یا تنظیم کننده، صدابردار یا نوازنده حضور پیدا کرده است؛ اما برای شناختِ «سامان احتشامی» شنیدن یا دیدنِ آثارش کافی نیست. نوازنده و آهنگسازِ شوخ و شنگ نگاه خاصِ خودش را به دنیا دارد، به موسیقی، به زندگی. از همان اولِ جوانی که با همسرش «راز» زندگی مشترکشان را شروع کرده است تا همین حالا، همچنان عاشق است و این چقدر در دنیای امروز غریب است. «احتشامی» هیچوقت ناراضی نیست، همیشه چیزی وجود دارد که او را خوشحال کند و زندگی را برایش شیرین کند، برای همین دیدنِ این گفتوگوی متفاوت با او، فقط تماشای گفتوگو با یک موزیسین نیست، با کسی است که میتواند حالِ آدم را از این همه انرژی مثبت خوش کند:
- من خیلی وقتها حال خوب را «بازی» میکنم؛ چون معلم موسیقی هستم و برای گذران زندگی مجبور به تدریس هستم و میخواهم به هنرجویانم انرژی منفی ندهم
- در دانشگاه طبق سلیقهی معلمان رفتار میشود
- اگر 18 ساله بودم هیچوقت دانشگاه نمیرفتم، برخی از معلمان دانشگاه به خاطر نامداری در دانشگاه تدریس میکنند و به دانشجویان نمره نمیدهند تا مجبور به حضور در کلاس خصوصیشان شوند
- چون هنرستانی نبودم، اساتید دانشگاه مخالف حضور من در دانشگاه بودند؛ اما دکتر سریر (که من تا پایان عمرم مدیون ایشان هستم) موجب شد که وارد دانشگاه موسیقی شوم
- استاد جواد معروفی، استاد پایور، استاد پورتراب، استاد سریر و استاد فرهاد فخرالدنی از جمله معلمانِ من بودم که در مکتبشان نه تنها موسیقی که زندگی کردن یاد گرفتم
- استاد پایور یک بار به من گفتند تو اگر بخواهی تار بزنی، نمیتوانی از استاد «ظریف» بهتر بزنی، اگر تنبک بنوازی از «اسی» - محمد اسماعیلی- بهتر نخواهی شد، در سنتور از «اردوان کامکار» بهتر نمیشوی؛ اما این پیانویی که مینوازی متفاوت با صدای پیانوهای دیگر است و میتوانی در این ساز امضای خودت را داشته باشی
- آقای معروفی آدم بسیار بزرگی بود. در آن سالهایی که تدریس ساز ممنوع بود، ایشان مخفیانه ما را به خانهاشان میبرد تا این ساز را به ما تدریس کند
- افتخار داشتم که در سن 17 سالگی با همایون خرم کنسرت بدهم
- ساعت 8 صبح استاد «همایون خرم» به منزل ما زنگ زدند و گفتند: «من همایون خرم هستم». با خودم گفتم که خالی میبندد. بعد که فهمیدم ایشان هستند با ترس گفتم: «آقا چی کار دارین با ما؟» گفت پس فردا در تالار وحدت کنسرت دارم و میخواهم با من در آن بنوازی. تا ده صبح از ذوق دور میز ناهارخوری میدویدم
- در بیش از ده آلبوم استاد خرم به عنوان ناظر ضبط، تنظیم کننده و همنواز بودهام
- استاد «خرم» بهترین آهنگساز ایران بود که نمونهاش را نداریم؛ چون نماز ایشان ترک نمیشد. جزو معدود هنرمندانی بود که زندگی خانوادگیاش را حفظ کرد و تمام فرزندانش تحصیلکرده هستند. لب به سیگار نمیزد. او آدم بسیار بزرگی بود.
- آهنگ «پری کجایی» تنظیم آقای معروفی است
- اصلا نمیتوانم حسام را زمان روی صحنه رفتن با استاد خرم را تعریف کنم؛ حس عجیبی بود
- مگر میشود پیانیستی ایرانی باشد و ساز «محجوبی» را با آن طعن و لهجهی خاصش دوست نداشته باشد؟
- 18 ساله بودم که در دانشگاه موسیقی درس میخواندم و چنان درآمدی داشتم که از پدرم هم بیشتر بود؛ همان زمان «ارکستر ملی» با خوانندگی «محمدرضا شجریان» و رهبری «فرهاد فخرالدینی» تشکیل شد؛ استاد فخرالدینی به من، بابک شهرکی، پدرام درخشانی و فواد حجازی پیشنهاد دادند که در ارکستر بنوازم؛ من گفتم: آقا من نمیآیم، یک روز در هفته پیانو درس بدهم که درآمدم بیشتر است
- استاد فخرالدینی بزرگترین آدم موسیقی ماست. انشاالله از فرهنگ و سواد فخرالدینی در کشورمان استفاده شود
- به بسیاری از هنرمندان برمیخورد که دفتر فلان مسوؤل بروند
- مگر زندگی شبیه گذشته است که موسیقی ما شبیه گذشته باشد؟ همانطور که حس و حال ما شهری شده است، دیگر آن عطوفت و مهربانی در موسیقی نیست
- اروپاییان تا این اندازه در اینستاگرام حضور ندارند و از آن تنها برای کار بهره میگیرند؛ ما اما برای بیاحترامی کردن به همدیگر از آن استفاده میکنیم
- سازی که در زمان رضاشاه نواخته میشود؛ با ساز کنونی تفاوت دارد
- همهی اهالی موسیقی «موسیقی ما» را دوست دارند
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
دیدگاهها
موسیقی ما این چه رویه ای در پیش گرفتی , فقط مصاحبه ویدیویی, متن مصاحبه رو هم قرار بدهید
جناب احتشامی عزیز یکی از کارهای بسیار بزرگی که انجام دادن راه اندازی آموزش مجازی هست که برای ما شهرستانی ها که امکان حضور در کلاس های ایشون رو نداریم فراهم کردن بسیار سپاسگذارم
شخصیت باحالی دارن
فوق العاده هستن ایشون??...
بسیار عالی
ممنون میشم از پیج من هم دیدن کنید❤
آقای احتشامی کارش درسته, قلبا دوسش دارم??
فقط هجیده سالت بود کارخیلی خوبی میکردی
❤️❤️❤️❤️❤️
بابا اینا رودتو آی جی هم بزارید. این صد بار
اگر گفتگوها رو در آیجیتیوی بگزارید خیلی عالی میشه، نه تلگرام فضای مناسبی هست و نه همه امکان نصب اپلیکیشن رو دارن، ممنونم
صفحهها
افزودن یک دیدگاه جدید