گزارشی درباره موج فراگیر «کنسرت-نمایش»ها در سالهای اخیر
شنیدن کی بود مانند دیدن؟
موسیقی ما - هرچه بیشتر میگذرد، عبارت «کنسرت-نمایش» تبدیل به یک عبارت ملموستر برای ما ایرانیها میشود و هرچه جلو میرویم، تعداد آثاری که در این عرصه تولید میشوند، بیشتر. نه اینکه «کنسرت-نمایش» پدیده همین چند وقت اخیر باشد؛ اما طی چند سال گذشته، هنرمندان موسیقی و تئاتر، بیش از پیش به همنشینی موسیقی و نمایش توجه نشان و ترجیح دادهاند که اثر مورد نظرشان را با همنشینی این دو هنر به بالندگی برسانند. بارقههایی از این طرح در آثار محمد رحمانیان در حوزه تئاتر و مهیار علیزاده در حوزه موسیقی دیده شد و حالا این روزها با تعدد آثار، «کنسرت-نمایش» جای خود را میان مخاطبان زیادی باز کرده و استقبال مردم از این اجراها برای هنرمندان مطلوب و قابلقبول است. گرچه شاید راه درازی برای بالندگی در پیش باشد.
محمد رحمانیان در سال 92 «ترانههای قدیمی» را در تالار اکو روی صحنه برد. اثری که از آن به عنوان یک «موسیقی-نمایش» یاد میشد. اثر محمد رحمانیان از تعدادی قطعات کوتاه نمایشی درباره تهران و مردم این شهر تشکیل شده بود که به نوعی یک تئاتر موزیکال با بهرهگیری از ترانههای قدیمی ایرانی محسوب میشد و پاساژهای نمایشی، وصلکننده قطعات اثر به یکدیگر بودند. نام فردین خلعتبری به عنوان آهنگساز کار عنوان شده بود که البته احتمالاً در حد انتخاب قطعات بود و علی زندوکیلی اجرای آواز را بر عهده داشت.
این اثر، در زمان خودش با استقبال وسیعی از سوی مخاطبان مواجه شد و در اسفندماه همان سال، رحمانیان پروژه دیگری را در این فاز کلید زد با نام «در روزهای آخر اسفند» در تالار وحدت که واکنشهای مختلفی در پی داشت و یک اجرای تلفیقی با اولویت موسیقی و ترانه محسوب میشد که بخش های نمایشی، مکمل بخش اصلی یعنی ترانهها بودند. در این پروژه، بهروز صفاریان مدیریت بخش موسیقی را به عهده داشت و رضا یزدانی و اشکان خطیبی خواننده قطعات بودند. «ترانههای محلی» و «آدامسخوانی» از دیگر آثار محمد رحمانیان بودند که با اتکا به هنر موسیقی روی صحنه رفتند و با استقبال مواجه شدند؛ هرچند نه به اندازه پروژههای پیشین.
مانی جعفرزاده نیز در سال 92 پروژهای را روی صحنه تالار رودکی برد. «صداى مناظر مخدوش» روایت داستانی در یازده تکه با حضور چهار نوازنده و دو راوی بود. کنسرتی که به گفته جعفرزاده؛ «دستوپا زدنیست ولو شکستهبسته میان ادبیات و موسیقی. جستوجویی و تقلایی برای یافتن ادامهای شهری شده از سنت قصهگویی و نغمهپردازی توأمان که روزگاری بخشی جداییناپذیر از فرهنگ شنیداری مردم همهی نقاط جهان بوده است.» این اثر به مدت دو شب با روایت رویا تیموریان و پریوش نظریه روی صحنه رفت و دو سال بعد هم آلبوم آن منتشر شد.
مهیار علیزاده که اغلب مخاطبان موسیقی، او را با آلبوم «حریق خزان» میشناسند، با روی صحنه بردن پروژه «در شعله با تو رقصان» در جایگاه آهنگساز اثری را خلق کرد که یک موسیقی تصویری محسوب میشد. مخاطب در این اثر، هم با آواز و تصنیف مواجه میشد و هم بازی بازیگران را روی صحنه میدید. صابر ابر و پانتهآ پناهیها در این پروژه نقش داشتند. علیزاده در راستای همین اندیشه، پروژه «تکرار نامنظم بیتو» را در قالب سیوسومین جشنواره موسیقی فجر در برج آزادی روی صحنه برد.
اما پروژه «سی» اثر همایون شجریان و سهراب پورناظری یکی از پر سر و صداترین کنسرت-نمایشهای سالهای اخیر بود که تابستان سال 96 به مدت 30 شب با جسارت بیشتر و با ابعاد وسیعتری در کاخ سعدآباد روی صحنه رفت و هر شب نزدیک به چهارهزار مخاطب را به این مجموعه تاریخی و فرهنگی کشاند. «سی» در واقع یک برداشت آزاد از شاهنامه فردوسی بود به قلم نغمه ثمینی. سهراب پورناظری در جایگاه آهنگساز و همایون شجریان در جایگاه خواننده هر دو تهیه پروژه «سی» را بر عهده داشتند که با بازی بهرام رادان، سحر دولتشاهی، مهدی پاکدل و... همراه بود و واکنشهای مثبت و منفی زیادی را در پی داشت. این پروژه را با بیش از صدهزار بیننده، میتوان به عنوان پرمخاطبترین رویداد هنری دهههای اخیر قلمداد کرد که قرار است تابستان امسال و این بار با تکیه بر داستان «سیاوش» تکرار شود.
علی قمصری نیز چندی پیش قدم به این عرصه گذاشت و پروژه «شط رنج» را در این شبها در تالار حافظ روی صحنه میبرد؛ اثری با همنشینی موسیقی و نمایش. اجرای بخش آوازی این اثر را بهادر صحت، هاله سیفیزاده، حسین پیرحیاتی و مارال قمی بر عهده دارند و سارا رسولزاده و حامد شفیعخواه نقشآفرینان آن هستند.
چندی پیش نیز پروژه دیگری با نام «خالی از شب، خالی از تو» در قالب شبهای موسیقی-تجربه برگزار شد که در آن حسین پرنیا (آهنگساز، نوازنده سنتور و خالق «گلپونهها» با صدای زندهیاد بسطامی) در تجربهای دیگر، با ساز سنتور روایتگر حالات درونی انسان شد. او علاوه بر آهنگسازی و نواختن سنتور در این اجرا، سراینده کلام هم بود. این پروژه در برج آزادی برگزار شد و در آن، نازنین بیاتی (بازیگر سینما) نیز همکاری داشت.
نادر مشایخی (آهنگساز و رهبر ارکستر) درباره تاریخچه برگزاری کنسرت-تئاترها به «موسیقی ما» میگوید: «چنین حرکتهای هنری، از قرن 15 میلادی در اروپا در جریان بوده است. حتی در ایران هم زمانی که «انجمن اخوت» پایهگذاری شد، ما شاهد چنین حرکتهایی بودیم و در آن سالها تئاترهای موزیکال در ایران روی صحنه میرفت و اتفاقاً حرکت قشنگی هم بود اما ادامهدار نبود. بههرحال ما طی 30-40 سال گذشته، شاهد برگزاری چنین برنامههایی در ایران نبودهایم. اگر هم بوده، خیلی کم برگزار شده است. در ایران همیشه موسیقی یک «زمینه» محسوب میشده است. یعنی به تنهایی معنای خاصی نداشته است. خیلی وقتها این موسیقی خودش زمینهی یک شعر میشده است. یعنی موسیقی میآمده تا شعر را بالنده کند. شعر برای مردم ما همیشه در اولویت بوده است. مثلاً وقتی آنها را به کنسرت دعوت میکنی، اولین سوالشان این است که خوانندهاش کیست. در حالی که اصلاً قرار نیست همیشه کسی در یک کنسرت بخواند. میخواهم بگویم، شعر برای مخاطب، محور و موسیقی برایش زمینه است.»
این هنرمند پیشکسوت معتقد است: «شاید یکی از دلایلی که در برهههای مختلف تاریخی، با موسیقی مخالفت شده، همین باشد. چون خیلی وقتها موسیقی زمینهای برای طرح مسائل انتقادی و اجتماعی میشده است. از طرفی، این اواخر فضا برای اجرای تئاتر بازتر شده است. نمایشهای مختلفی روی صحنه میروند که هر روز بر کیفیت و کمیتشان افزوده میشود. اصلاً همین بالا رفتن تعداد کارها روی کیفیتشان هم تأثیر میگذارد. مجریان هرکدام از این هنرها، وقتی کنار هم قرار میگیرند، کاستیهای یکدیگر را جبران میکنند. حتی شاید از نظر اقتصادی هم اسپانسرها به حمایت علاقهمند شوند. از طرفی، مردم تئاتر را خیلی خوب میفهمند. یکوقتهایی حتی بیشتر از موسیقی با تئاتر ارتباط میگیرند. شنیدن موسیقی در کنار تئاتر آسانتر میشود. بههرحال تئاتر دیالوگ و صحبت دارد و این ویژگی در موسیقی نیست. اصلاً در ایران دریافت شنیداری جایگاه چندانی ندارد.»
مشایخی در همین باره ادامه میدهد: «حتی در میان ایرانیها ضربالمثلی وجود دارد که میگوید «شنیدن کی بود مانند دیدن؟» یعنی مردم ما برای شنیدن اولویت قائل نیستند و حتماً میخواهند یک چیز را ببینند تا آن را بپذیرند. حالا با تمام مسائل موجود و این عادات اجتماعی، حرکتی با همنشینی هنرها در ایران راه افتاده که اتفاق خوبی است. «کنسرت-تئاترها» مسیر درازی را در ایران پیش رو دارند. درست است که این مسیر آغاز خوب و درستی داشته؛ اما تا بالنده شدن هنوز مسیر مانده است. من مطمئنم که این جریان هر روز بهتر پی گرفته خواهد شد. این را مطمئنم؛ چون ایرانیها واقعاً بااستعدادند و به بهترین نحو، این کار را انجام خواهند داد.»
رضا مهدوی (هنرمند و ناشر موسیقی) نیز در همین باره به «موسیقی ما» میگوید: «با هر پدیده نویی باید با پویایی خودش برخورد شود. این روزها خیلی میبینیم که هنرمندان عرصههای مختف به هنرهای دیگر ورود میکنند. امروز در شرایطی هستیم که مدرنیته به سنت غلبه میکند و نباید جلوی این موضوع را گرفت؛ زیرا یک حرکت رو به جلو به شمار میآید. شاید سنتگراها در این باره نگرانی داشته باشند که یک امر طبیعی است؛ اما با ساماندهی این موضوع، جای هیچ نگرانی وجود ندارد. بههرحال جهان هر لحظه به سمت جلو میرود و تغییر میکند و ما این پویایی را در آثار هنری هم میبینیم.»
این نوازنده سنتور معتقد است: «قاعدتاً مقابله با چنین جریانی منطقی نیست. خیلی خوب است ستاد، دبیرخانه و یا مرکزی وجود داشته باشد که از آثار بکر و هنرمندانی که سبک قدما را دارند، حمایت و برای آنها جشنواره برگزار کند. نباید شرایط طوری شود که این افراد فکر کنند که در کنج انزوا رفتهاند. بههرحال شاید با مدرن شدن هرروزهی زندگی، نگرانیهایی وجود داشته باشد؛ اما همانطور که ما از ابعاد مختلف تکنولوژی در خانههایمان بهره میبریم، باید در بخشهای دیگر زندگی هم خودمان را با آن هماهنگ کنیم.»
مهدوی در پاسخ به این پرسش که این همنشینیهای هنری چهقدر به نفع موسیقی است، پاسخ میدهد: «باید اول بدانیم که ما نفع را در چه چیزی میبینیم. نفع اقتصادی که در این کار وجود دارد، خیلی هم خوب است.»
او ادامه میدهد: «یک زمانی در رادیو باب شده بود که میگفتند گویندههای رادیو نباید به تلویزیون بروند. در حالی که هیچ منطقی برای این حرف وجود نداشت! ما نباید جلوی هیچ حرکتی را بگیریم. باید به هر جریانی فرصت بدهیم تا ببینیم چه اتفاقی برایش میافتد. در چنین شرایطی خیلیها اعتراض میکنند که روی صحنه رفتن این کارها به هنر لطمه میزند؛ اما من معتقدم ذات هنر به این سادگیها لطمه نمیخورد. ما این اواخر فوتبالیستی را دیدیم که بازیگر شد و خیلی مورد انتقاد قرار گرفت. ما باید یاد بگیریم که تنگنظر نباشیم. باید فکرمان را توسعه دهیم. این تنگنظری که میگویم، درباره حمید هیراد هم پیش آمد. او اشتباهی نکرده بود؛ اما چون یکشبه پرواز کرد، خیلیها به او حسادت کردند. همانهایی که به او مجوز دادند، علیه او بیانیه دادند. چرا؟ چون مدیران ما قدبلند نیستند.»
مهدوی در پایان سخنانش گفت: «اگر جلوی این کنسرت-تئاترها و ابعاد مختلف آن را بگیریم، دنیا ما را مسخره خواهد کرد. باید برای هرکدام از اینها برنامه مشخصی داشته باشیم.»
محمد رحمانیان در سال 92 «ترانههای قدیمی» را در تالار اکو روی صحنه برد. اثری که از آن به عنوان یک «موسیقی-نمایش» یاد میشد. اثر محمد رحمانیان از تعدادی قطعات کوتاه نمایشی درباره تهران و مردم این شهر تشکیل شده بود که به نوعی یک تئاتر موزیکال با بهرهگیری از ترانههای قدیمی ایرانی محسوب میشد و پاساژهای نمایشی، وصلکننده قطعات اثر به یکدیگر بودند. نام فردین خلعتبری به عنوان آهنگساز کار عنوان شده بود که البته احتمالاً در حد انتخاب قطعات بود و علی زندوکیلی اجرای آواز را بر عهده داشت.
این اثر، در زمان خودش با استقبال وسیعی از سوی مخاطبان مواجه شد و در اسفندماه همان سال، رحمانیان پروژه دیگری را در این فاز کلید زد با نام «در روزهای آخر اسفند» در تالار وحدت که واکنشهای مختلفی در پی داشت و یک اجرای تلفیقی با اولویت موسیقی و ترانه محسوب میشد که بخش های نمایشی، مکمل بخش اصلی یعنی ترانهها بودند. در این پروژه، بهروز صفاریان مدیریت بخش موسیقی را به عهده داشت و رضا یزدانی و اشکان خطیبی خواننده قطعات بودند. «ترانههای محلی» و «آدامسخوانی» از دیگر آثار محمد رحمانیان بودند که با اتکا به هنر موسیقی روی صحنه رفتند و با استقبال مواجه شدند؛ هرچند نه به اندازه پروژههای پیشین.
مانی جعفرزاده نیز در سال 92 پروژهای را روی صحنه تالار رودکی برد. «صداى مناظر مخدوش» روایت داستانی در یازده تکه با حضور چهار نوازنده و دو راوی بود. کنسرتی که به گفته جعفرزاده؛ «دستوپا زدنیست ولو شکستهبسته میان ادبیات و موسیقی. جستوجویی و تقلایی برای یافتن ادامهای شهری شده از سنت قصهگویی و نغمهپردازی توأمان که روزگاری بخشی جداییناپذیر از فرهنگ شنیداری مردم همهی نقاط جهان بوده است.» این اثر به مدت دو شب با روایت رویا تیموریان و پریوش نظریه روی صحنه رفت و دو سال بعد هم آلبوم آن منتشر شد.
مهیار علیزاده که اغلب مخاطبان موسیقی، او را با آلبوم «حریق خزان» میشناسند، با روی صحنه بردن پروژه «در شعله با تو رقصان» در جایگاه آهنگساز اثری را خلق کرد که یک موسیقی تصویری محسوب میشد. مخاطب در این اثر، هم با آواز و تصنیف مواجه میشد و هم بازی بازیگران را روی صحنه میدید. صابر ابر و پانتهآ پناهیها در این پروژه نقش داشتند. علیزاده در راستای همین اندیشه، پروژه «تکرار نامنظم بیتو» را در قالب سیوسومین جشنواره موسیقی فجر در برج آزادی روی صحنه برد.
اما پروژه «سی» اثر همایون شجریان و سهراب پورناظری یکی از پر سر و صداترین کنسرت-نمایشهای سالهای اخیر بود که تابستان سال 96 به مدت 30 شب با جسارت بیشتر و با ابعاد وسیعتری در کاخ سعدآباد روی صحنه رفت و هر شب نزدیک به چهارهزار مخاطب را به این مجموعه تاریخی و فرهنگی کشاند. «سی» در واقع یک برداشت آزاد از شاهنامه فردوسی بود به قلم نغمه ثمینی. سهراب پورناظری در جایگاه آهنگساز و همایون شجریان در جایگاه خواننده هر دو تهیه پروژه «سی» را بر عهده داشتند که با بازی بهرام رادان، سحر دولتشاهی، مهدی پاکدل و... همراه بود و واکنشهای مثبت و منفی زیادی را در پی داشت. این پروژه را با بیش از صدهزار بیننده، میتوان به عنوان پرمخاطبترین رویداد هنری دهههای اخیر قلمداد کرد که قرار است تابستان امسال و این بار با تکیه بر داستان «سیاوش» تکرار شود.
علی قمصری نیز چندی پیش قدم به این عرصه گذاشت و پروژه «شط رنج» را در این شبها در تالار حافظ روی صحنه میبرد؛ اثری با همنشینی موسیقی و نمایش. اجرای بخش آوازی این اثر را بهادر صحت، هاله سیفیزاده، حسین پیرحیاتی و مارال قمی بر عهده دارند و سارا رسولزاده و حامد شفیعخواه نقشآفرینان آن هستند.
چندی پیش نیز پروژه دیگری با نام «خالی از شب، خالی از تو» در قالب شبهای موسیقی-تجربه برگزار شد که در آن حسین پرنیا (آهنگساز، نوازنده سنتور و خالق «گلپونهها» با صدای زندهیاد بسطامی) در تجربهای دیگر، با ساز سنتور روایتگر حالات درونی انسان شد. او علاوه بر آهنگسازی و نواختن سنتور در این اجرا، سراینده کلام هم بود. این پروژه در برج آزادی برگزار شد و در آن، نازنین بیاتی (بازیگر سینما) نیز همکاری داشت.
نادر مشایخی (آهنگساز و رهبر ارکستر) درباره تاریخچه برگزاری کنسرت-تئاترها به «موسیقی ما» میگوید: «چنین حرکتهای هنری، از قرن 15 میلادی در اروپا در جریان بوده است. حتی در ایران هم زمانی که «انجمن اخوت» پایهگذاری شد، ما شاهد چنین حرکتهایی بودیم و در آن سالها تئاترهای موزیکال در ایران روی صحنه میرفت و اتفاقاً حرکت قشنگی هم بود اما ادامهدار نبود. بههرحال ما طی 30-40 سال گذشته، شاهد برگزاری چنین برنامههایی در ایران نبودهایم. اگر هم بوده، خیلی کم برگزار شده است. در ایران همیشه موسیقی یک «زمینه» محسوب میشده است. یعنی به تنهایی معنای خاصی نداشته است. خیلی وقتها این موسیقی خودش زمینهی یک شعر میشده است. یعنی موسیقی میآمده تا شعر را بالنده کند. شعر برای مردم ما همیشه در اولویت بوده است. مثلاً وقتی آنها را به کنسرت دعوت میکنی، اولین سوالشان این است که خوانندهاش کیست. در حالی که اصلاً قرار نیست همیشه کسی در یک کنسرت بخواند. میخواهم بگویم، شعر برای مخاطب، محور و موسیقی برایش زمینه است.»
این هنرمند پیشکسوت معتقد است: «شاید یکی از دلایلی که در برهههای مختلف تاریخی، با موسیقی مخالفت شده، همین باشد. چون خیلی وقتها موسیقی زمینهای برای طرح مسائل انتقادی و اجتماعی میشده است. از طرفی، این اواخر فضا برای اجرای تئاتر بازتر شده است. نمایشهای مختلفی روی صحنه میروند که هر روز بر کیفیت و کمیتشان افزوده میشود. اصلاً همین بالا رفتن تعداد کارها روی کیفیتشان هم تأثیر میگذارد. مجریان هرکدام از این هنرها، وقتی کنار هم قرار میگیرند، کاستیهای یکدیگر را جبران میکنند. حتی شاید از نظر اقتصادی هم اسپانسرها به حمایت علاقهمند شوند. از طرفی، مردم تئاتر را خیلی خوب میفهمند. یکوقتهایی حتی بیشتر از موسیقی با تئاتر ارتباط میگیرند. شنیدن موسیقی در کنار تئاتر آسانتر میشود. بههرحال تئاتر دیالوگ و صحبت دارد و این ویژگی در موسیقی نیست. اصلاً در ایران دریافت شنیداری جایگاه چندانی ندارد.»
مشایخی در همین باره ادامه میدهد: «حتی در میان ایرانیها ضربالمثلی وجود دارد که میگوید «شنیدن کی بود مانند دیدن؟» یعنی مردم ما برای شنیدن اولویت قائل نیستند و حتماً میخواهند یک چیز را ببینند تا آن را بپذیرند. حالا با تمام مسائل موجود و این عادات اجتماعی، حرکتی با همنشینی هنرها در ایران راه افتاده که اتفاق خوبی است. «کنسرت-تئاترها» مسیر درازی را در ایران پیش رو دارند. درست است که این مسیر آغاز خوب و درستی داشته؛ اما تا بالنده شدن هنوز مسیر مانده است. من مطمئنم که این جریان هر روز بهتر پی گرفته خواهد شد. این را مطمئنم؛ چون ایرانیها واقعاً بااستعدادند و به بهترین نحو، این کار را انجام خواهند داد.»
رضا مهدوی (هنرمند و ناشر موسیقی) نیز در همین باره به «موسیقی ما» میگوید: «با هر پدیده نویی باید با پویایی خودش برخورد شود. این روزها خیلی میبینیم که هنرمندان عرصههای مختف به هنرهای دیگر ورود میکنند. امروز در شرایطی هستیم که مدرنیته به سنت غلبه میکند و نباید جلوی این موضوع را گرفت؛ زیرا یک حرکت رو به جلو به شمار میآید. شاید سنتگراها در این باره نگرانی داشته باشند که یک امر طبیعی است؛ اما با ساماندهی این موضوع، جای هیچ نگرانی وجود ندارد. بههرحال جهان هر لحظه به سمت جلو میرود و تغییر میکند و ما این پویایی را در آثار هنری هم میبینیم.»
این نوازنده سنتور معتقد است: «قاعدتاً مقابله با چنین جریانی منطقی نیست. خیلی خوب است ستاد، دبیرخانه و یا مرکزی وجود داشته باشد که از آثار بکر و هنرمندانی که سبک قدما را دارند، حمایت و برای آنها جشنواره برگزار کند. نباید شرایط طوری شود که این افراد فکر کنند که در کنج انزوا رفتهاند. بههرحال شاید با مدرن شدن هرروزهی زندگی، نگرانیهایی وجود داشته باشد؛ اما همانطور که ما از ابعاد مختلف تکنولوژی در خانههایمان بهره میبریم، باید در بخشهای دیگر زندگی هم خودمان را با آن هماهنگ کنیم.»
مهدوی در پاسخ به این پرسش که این همنشینیهای هنری چهقدر به نفع موسیقی است، پاسخ میدهد: «باید اول بدانیم که ما نفع را در چه چیزی میبینیم. نفع اقتصادی که در این کار وجود دارد، خیلی هم خوب است.»
او ادامه میدهد: «یک زمانی در رادیو باب شده بود که میگفتند گویندههای رادیو نباید به تلویزیون بروند. در حالی که هیچ منطقی برای این حرف وجود نداشت! ما نباید جلوی هیچ حرکتی را بگیریم. باید به هر جریانی فرصت بدهیم تا ببینیم چه اتفاقی برایش میافتد. در چنین شرایطی خیلیها اعتراض میکنند که روی صحنه رفتن این کارها به هنر لطمه میزند؛ اما من معتقدم ذات هنر به این سادگیها لطمه نمیخورد. ما این اواخر فوتبالیستی را دیدیم که بازیگر شد و خیلی مورد انتقاد قرار گرفت. ما باید یاد بگیریم که تنگنظر نباشیم. باید فکرمان را توسعه دهیم. این تنگنظری که میگویم، درباره حمید هیراد هم پیش آمد. او اشتباهی نکرده بود؛ اما چون یکشبه پرواز کرد، خیلیها به او حسادت کردند. همانهایی که به او مجوز دادند، علیه او بیانیه دادند. چرا؟ چون مدیران ما قدبلند نیستند.»
مهدوی در پایان سخنانش گفت: «اگر جلوی این کنسرت-تئاترها و ابعاد مختلف آن را بگیریم، دنیا ما را مسخره خواهد کرد. باید برای هرکدام از اینها برنامه مشخصی داشته باشیم.»
منبع:
احتصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 - 10:50
افزودن یک دیدگاه جدید