شنبهشب در فرهنگسرای نیاوران
«مانگ» به اقلیمهای مختلف سرک کشید
موسیقی ما - گروه موسیقی «مانگ» تازهترین کنسرت خود را شامگاه شنبه در فرهنگسرای نیاوران برگزار کرد و به این ترتیب اولین آلبوم موسیقی خود یعنی «اقلیم» را روی صحنه برد و علاوه بر آن از چند ترک آلبوم دوم خود هم رونمایی کرد.
آنها در این موسیقی با سازهای غربی رجعتی به ریشههای موسیقایی خودمان داشتهاند و آن را بر اساس کوکهای متفاوت و غیراستادارد گیتار پیش بردهاند.
«مانگ» یک گروه سه نفره شامل نيما سعيدی (آهنگساز و نوازنده گيتار)، حامد حميدزاده (نوازنده گيتار باس) و اميرعلی طاهری (نوازنده درامز) است که در این اجرا مرسل وطنی (نوازنده کلارینت و ساکسیفون) و مرتضی عابدی (نوازنده دمام و داربوکا) آنها را همراهی کردند.
این اجرا با صدابرداری آرمان موسوینژاد و فرهاد اسدی برگزار شد و هنرمندان زیادی هم به دیدن این کنسرت آمده بودند که میتوان از عینالله کیوانشکوه، همایون نصیری، بابک آخوندی، علی شکرانی، دارا دارایی، فرشاد رمضانی، مهدی یراحی، میلاد زندهنام، بصیر فقیهنصیری، سیاوش امامی، امیر صارمی و کامران مجرد نام برد.
در انتها میتوانید گفتارهایی از علی شکرانی و مهدی یراحی درباره اولین کنسرت گروه «مانگ» را بخوانید.
علی شکرانی (نوازنده گیتار الکتریک)
«مانگ» مسیر درستی را در پیش گرفته است
اصولاً سبک موسیقی گروه «مانگ» به گونهای است که کمی جغرافیای معینتری دارد و من هم طرفدار این سبک هستم و فکر میکنم باید بال و پر بیشتری به آن داده شود.
مهمترین فاکتور اجرا این بود که برخلاف فرمهای دیگر، به سمت پیچیده کردن موزیک نرفته بودند و خیلی ساده و صادقانه حرفشان را میزدند. البته در خیلی از قسمتها، بیس دنبالهرو خط ملودی اصلی بود که معتقدم میتوانستند کمی از هارمونی بیشتری استفاده کنند و باس الزاماً همان خطهای یونیسون را اجرا نکند. حرکت هارمونیک کمی در آن محدود بود و سعی میکردند با موتیفهای ریتمیک آن را پر کنند که آن هم یک گزینه است اما این اتفاق در صورتی خوب است که ما گزینه هارمونی را هم داشته باشیم و با هم بالانس شوند. درکل رنگآمیزی هارمونیک آن میتوانست کمی خوشرنگتر باشد چراکه با این اتفاق، نتیجه وزینتر و سنگینتر خواهد بود. اما به هر حال تجربه اول گروه بود و قطعاً در کارهای بعدی این اتفاق خواهد افتاد.
بخش اول کنسرت من را بیشتر یاد موسیقی بالکان و موسقی چیگان (که موسیقی کُلیهای آن منطقه است) میانداخت که این رنگ و بو را بیشتر ساز بادی به آن فضا میداد. کلیت کار را دوست داشتم و نوازندگیهایشان هم خوب بود و هیجان زده نبودند. معلوم بود بااعتماد به نفس روی سن آمدهاند و میدانند میخواهند چه کنند. پرکاشنیست هم به خوبی از عهده کار برآمد و مهارت و پختگی خوبی در اجرای قطعات داشت.
فارغ ازاینها، مهمترین موضوعی که توجه من را به خود جلب کرد، چیزی بود که خودم هم همیشه سنگ آن را به سینه میزنم و همه جا گفتهام که موسیقی از صدا تشکیل نمیشود؛ بلکه از سکوتِ بین دو صدا شکل میگیرد. بچهها هم به این قضیه سکوت اهمیت بسیاری داده بودند و به خوبی آن را رعایت میکردند. موسیقیشان عاری از هرگونه نمایش بود و سکوت در فرمت کلی موسیقیشان خیلی خوب رعایت شده بود و مجال هضم آنچه که میزدند را به شنونده میدادند.
گیتاری که نیما سعیدی روی سن استفاده میکرد، گیتار Variax بود که نیازی به تغییر کوک آن به صورت فیزیکی نیست و در واقع پروسِسورهایی دارد که کوک را به آنچه که شما میخواهید تبدیل میکند. در واقع از تکنولوژی استفاده کرده بود اما من شخصاً برای این فرم کار گروه، گیتار آکوستیک را بیشتر میپسندم و اولینبار هم با گیتار آکوستیک کارهایشان را شنیدم که به نظرم به آنصورت ارگانیکتر بود. به لحاظ صدابرداری هم صدای خوبی از آنها گرفته شده بود و فقط صدای درامز کمی پررنگ بود. حتی دیشب به صدابردار هم گفتم که انگار همه با مداد مینوشتند و درامز با ماژیک مینوشت. البته به دلیل اینکه امیرعلی نوازنده خوبی است و تکنیک خوبی هم دارد، خودش میتوانست داینامیک را کنترل کند اما کماکان پرنگتر از بقیه بود. البته همین که روی سن به خوبی با یکدیگر در ارتباط بودند خیلی خوب بود. مخصوصاً در قطعه آخر یعنی «دیوانه شو» که وقتی نیما (سعیدی) شروع به خواندن کرد به میلاد زندهنام گفتم اگر من میخواستم این قطعه را تنظیم کنم، حتماً برایش یک وکال در رنج باس هم در نظر میگرفتم و هنوز جمله من تمام نشده بود که امیرعلی همان چیزی که گفته بودم را خواند که به نظرم اتفاق جالبی بود.
نگاهی که نیما به وکال دارد، نگاه سنتی ما که حتماً باید یک خواننده خوش صدا با قابلیتهای تکنیکی بالا بخواند، نیست. چون فرمت موسیقی آنها ارگانیک است، خواننده هم در همان خط جلو میرود و از اینکه جایی روی صدایش ناخواسته خشی بیفتد یا احتمالاً از کوک خارج شود، ابایی ندارد که همینها کار را شیرین کرده بود. در کل به نظرم مسیرشان مسیر درستی است.
مهدی یراحی (خواننده و آهنگساز)
پیشنهاد میکنم مخاطبان تماشای دیگر اجراهای گروه «مانگ» را از دست ندهند
اجرایی که گروه «مانگ» در شب گذشته روی صحنه برد، کنسرت متفاوتی بود و همین باعث شد توجهام به این موضوع جلب شود که چقدر خوب است مدیریت فرهنگی بتواند از سلیقهها و نگاههای مختلف در موسیقی حمایت کند تا در پی این حمایت، امنیتی برای تهیهکنندگان به وجود آید که برای سرمایهگذاریِ بیشتر در سلیقههای کمتر حمایت شده، تلاش کنند.
جذابیت دیگر این اجرا برای من حضور دو نفر از بهترین نوازندگان گروه ما روی صحنه بود؛ حامد حمیدزاده و مُرسل وطنی که از پایههای اصلی این گروه هستند و من مثل همیشه از هنرنمایی آنها و البته سایر اعضای گروه «مانگ»، لذت بردم. شب خوبی بود و پیشنهاد میکنم مخاطبان هم تماشای اجراهای دیگر این گروه را از دست ندهند.
آنها در این موسیقی با سازهای غربی رجعتی به ریشههای موسیقایی خودمان داشتهاند و آن را بر اساس کوکهای متفاوت و غیراستادارد گیتار پیش بردهاند.
«مانگ» یک گروه سه نفره شامل نيما سعيدی (آهنگساز و نوازنده گيتار)، حامد حميدزاده (نوازنده گيتار باس) و اميرعلی طاهری (نوازنده درامز) است که در این اجرا مرسل وطنی (نوازنده کلارینت و ساکسیفون) و مرتضی عابدی (نوازنده دمام و داربوکا) آنها را همراهی کردند.
این اجرا با صدابرداری آرمان موسوینژاد و فرهاد اسدی برگزار شد و هنرمندان زیادی هم به دیدن این کنسرت آمده بودند که میتوان از عینالله کیوانشکوه، همایون نصیری، بابک آخوندی، علی شکرانی، دارا دارایی، فرشاد رمضانی، مهدی یراحی، میلاد زندهنام، بصیر فقیهنصیری، سیاوش امامی، امیر صارمی و کامران مجرد نام برد.
در انتها میتوانید گفتارهایی از علی شکرانی و مهدی یراحی درباره اولین کنسرت گروه «مانگ» را بخوانید.
علی شکرانی (نوازنده گیتار الکتریک)
«مانگ» مسیر درستی را در پیش گرفته است
اصولاً سبک موسیقی گروه «مانگ» به گونهای است که کمی جغرافیای معینتری دارد و من هم طرفدار این سبک هستم و فکر میکنم باید بال و پر بیشتری به آن داده شود.
مهمترین فاکتور اجرا این بود که برخلاف فرمهای دیگر، به سمت پیچیده کردن موزیک نرفته بودند و خیلی ساده و صادقانه حرفشان را میزدند. البته در خیلی از قسمتها، بیس دنبالهرو خط ملودی اصلی بود که معتقدم میتوانستند کمی از هارمونی بیشتری استفاده کنند و باس الزاماً همان خطهای یونیسون را اجرا نکند. حرکت هارمونیک کمی در آن محدود بود و سعی میکردند با موتیفهای ریتمیک آن را پر کنند که آن هم یک گزینه است اما این اتفاق در صورتی خوب است که ما گزینه هارمونی را هم داشته باشیم و با هم بالانس شوند. درکل رنگآمیزی هارمونیک آن میتوانست کمی خوشرنگتر باشد چراکه با این اتفاق، نتیجه وزینتر و سنگینتر خواهد بود. اما به هر حال تجربه اول گروه بود و قطعاً در کارهای بعدی این اتفاق خواهد افتاد.
بخش اول کنسرت من را بیشتر یاد موسیقی بالکان و موسقی چیگان (که موسیقی کُلیهای آن منطقه است) میانداخت که این رنگ و بو را بیشتر ساز بادی به آن فضا میداد. کلیت کار را دوست داشتم و نوازندگیهایشان هم خوب بود و هیجان زده نبودند. معلوم بود بااعتماد به نفس روی سن آمدهاند و میدانند میخواهند چه کنند. پرکاشنیست هم به خوبی از عهده کار برآمد و مهارت و پختگی خوبی در اجرای قطعات داشت.
فارغ ازاینها، مهمترین موضوعی که توجه من را به خود جلب کرد، چیزی بود که خودم هم همیشه سنگ آن را به سینه میزنم و همه جا گفتهام که موسیقی از صدا تشکیل نمیشود؛ بلکه از سکوتِ بین دو صدا شکل میگیرد. بچهها هم به این قضیه سکوت اهمیت بسیاری داده بودند و به خوبی آن را رعایت میکردند. موسیقیشان عاری از هرگونه نمایش بود و سکوت در فرمت کلی موسیقیشان خیلی خوب رعایت شده بود و مجال هضم آنچه که میزدند را به شنونده میدادند.
گیتاری که نیما سعیدی روی سن استفاده میکرد، گیتار Variax بود که نیازی به تغییر کوک آن به صورت فیزیکی نیست و در واقع پروسِسورهایی دارد که کوک را به آنچه که شما میخواهید تبدیل میکند. در واقع از تکنولوژی استفاده کرده بود اما من شخصاً برای این فرم کار گروه، گیتار آکوستیک را بیشتر میپسندم و اولینبار هم با گیتار آکوستیک کارهایشان را شنیدم که به نظرم به آنصورت ارگانیکتر بود. به لحاظ صدابرداری هم صدای خوبی از آنها گرفته شده بود و فقط صدای درامز کمی پررنگ بود. حتی دیشب به صدابردار هم گفتم که انگار همه با مداد مینوشتند و درامز با ماژیک مینوشت. البته به دلیل اینکه امیرعلی نوازنده خوبی است و تکنیک خوبی هم دارد، خودش میتوانست داینامیک را کنترل کند اما کماکان پرنگتر از بقیه بود. البته همین که روی سن به خوبی با یکدیگر در ارتباط بودند خیلی خوب بود. مخصوصاً در قطعه آخر یعنی «دیوانه شو» که وقتی نیما (سعیدی) شروع به خواندن کرد به میلاد زندهنام گفتم اگر من میخواستم این قطعه را تنظیم کنم، حتماً برایش یک وکال در رنج باس هم در نظر میگرفتم و هنوز جمله من تمام نشده بود که امیرعلی همان چیزی که گفته بودم را خواند که به نظرم اتفاق جالبی بود.
نگاهی که نیما به وکال دارد، نگاه سنتی ما که حتماً باید یک خواننده خوش صدا با قابلیتهای تکنیکی بالا بخواند، نیست. چون فرمت موسیقی آنها ارگانیک است، خواننده هم در همان خط جلو میرود و از اینکه جایی روی صدایش ناخواسته خشی بیفتد یا احتمالاً از کوک خارج شود، ابایی ندارد که همینها کار را شیرین کرده بود. در کل به نظرم مسیرشان مسیر درستی است.
پیشنهاد میکنم مخاطبان تماشای دیگر اجراهای گروه «مانگ» را از دست ندهند
اجرایی که گروه «مانگ» در شب گذشته روی صحنه برد، کنسرت متفاوتی بود و همین باعث شد توجهام به این موضوع جلب شود که چقدر خوب است مدیریت فرهنگی بتواند از سلیقهها و نگاههای مختلف در موسیقی حمایت کند تا در پی این حمایت، امنیتی برای تهیهکنندگان به وجود آید که برای سرمایهگذاریِ بیشتر در سلیقههای کمتر حمایت شده، تلاش کنند.
جذابیت دیگر این اجرا برای من حضور دو نفر از بهترین نوازندگان گروه ما روی صحنه بود؛ حامد حمیدزاده و مُرسل وطنی که از پایههای اصلی این گروه هستند و من مثل همیشه از هنرنمایی آنها و البته سایر اعضای گروه «مانگ»، لذت بردم. شب خوبی بود و پیشنهاد میکنم مخاطبان هم تماشای اجراهای دیگر این گروه را از دست ندهند.
منبع:
موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 25 اردیبهشت 1396 - 17:10
افزودن یک دیدگاه جدید