برنامه یاد بعضی نفرات
 
به یاد مرحوم «فرامرز رضاپور» که در این راه، همت بسیار گماشت
فقدان نگاه صنفی، گمشده‌ی فعالیت‌های موسیقی

[ سید ابوالحسن مختاباد - روزنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ موسیقی معاصر ایران ]

 طبق وعده‌ای که در نخسیتن یادداشت مربوط به بودجه دادم، باید در این هفته به بودجه سال‌ آینده می‌ِپرداختم، اما درگذشت شادروان «فرامرز رضاپور» و فعالیت‌هایی که او برای صنفی کردن امور اهالی موسیقی انجام داد، نگارنده را بر آن داشت که به این بهانه یادداشتی بنویسم تا ضمن یادی از آن مرحوم، بر نکته‌ای انگشت تأکید بنهم تا هم یادی از او باشد و هم گزارشی از وضعیت اسف‌انگیز کار صنفی در حوزه موسیقی.

آقای رضاپور درکی مناسب از فعالیت‌های صنفی داشت و نگارنده به یاد دارد که چند باری نیز دیداری در دفتر روزنامه همشهری (سال‌های اولیه دهه 80) با ایشان و آقای علی‌اصغر (از دیگر فعالان انجمن صنفی هنرمندان موسیقی) داشتم که از فحوای صحبت‌های آنها برمی‌آمد که به دنبال نهادی صنفی برای تمامی اهالی موسیقی هستند و از درجه یک و دو کردن اهالی موسیقی سخت پرهیز دارند و همه را در یک نهاد صنفی برابر می‌دانند.

گفت‌وگویی هم با هر دوی این دوستان در صفحه موسیقی همشهری منتشر شد که گوشه‌هایی از دیدگاه‌های آنها و البته مشکلات فراروی صنف هنرمندان موسیقی را نمایان می‌ساخت. اما یک نکته که سبب شد تا آنها در کارشان چندان توفیقی نیابند، همانا تأکید بیش از حد بر موزیسین‌های گمنام و نا‌آشنا در میان مردم و حتی خود موزیسین‌ها بود. این در حالی است که «انجمن صنفی هنرمندان موسیقی»، پیش از «خانه موسیقی» شکل گرفت، ساختارش صنفی‌‌تر بود (به دلیل زیر نظر «وزارت کار» بودن و نه «وزارت ارشاد»)؛ اما «خانه موسیقی» به دلیل حمایت‌های دولتی که همه‌گاه از آن شده و می‌شود، توانست با اتکاء به چهره‌های معروف موسیقی و لابی‌گری‌های فراوانِ برخی از افرادِ کادرِ مرکزی‌اش -که در ساختارِ دولتیِ موسیقی در تمامی این سال‌ها کاره‌ای بودند و یک لحظه از شوراهای موسیقی وزارت ارشاد دور نبودند- گلیم خود را از آب بیرون بکشد؛ اگرچه هیچ‌گاه نتوانستند حس هنرمند درجه یک و دو را در نهاد «خانه موسیقی» از بین ببرند.

به همین دلیل است که به‌رغمِ گذشتِ چند سالی از تعلیقِ غیرقانونیِ «کانون سازسازان»، هیئت‌مدیره و مدیرعامل خانه موسیقی از برگزاری انتخاباتِ دوباره در این زمینه خودداری کرده و البته از ناآگاهیِ اهالیِ موسیقی و مجمع و بازرسِ خانه استفاده کرده و مقاصد خود را به پیش برده‌اند.

در مجمعِ عمومیِ فوق‌العاده‌ی اخیرِ «خانه موسیقی» نیز یک تن از جمع این مجمع از هیئت‌مدیره و بازرس نپرسید که چرا کانون سازسازان نماینده‌ای در مجمع ندارد و اگر هم کسی به عنوان نماینده حضور پیدا کرده، آیا جایگاه قانونی دارد و برآمده از رأی مجمع عمومی آن کانون است یا فردی منتصب مدیرعامل و هیئت‌مدیره؟ همچنان‌که کسی نپرسید که چرا بعد از هشت ماه از به سرآمدن دوره سه‌ساله‌ی شورای عالی «خانه موسیقی» نامزدهای تازه این شورا در مجمع معرفی نشدند و رأی‌گیری انجام نشد؟

این نگاه البته در دوپاره کردن اعضای مجمع هم حضور خود را مؤثرتر کرده و آقایان از قبل در صدد این بوده‌اند که برخی از کانون‌ها را به ترکیب اصلی راه ندهند که البته اگرچه تلاش‌شان در مرحله نظر (تغییر اساس‌نامه) عقیم ماند، اما در مرحله عمل با کنار زدن کانون سازسازان، منفعل کردن کانون ناشران و بی‌اعتنایی به کانون صدابرداران عملاً به پیش رفته است.

آقای رضاپور علاقه‌مند بود که نگاه صنفی را به جامعه موسیقی تسرّی دهد و تعریفی مبنایی‌تر از کار صنفی ارائه کند؛ اگر در آن نهاد رسیدگی به معیشت هنرمندان، توجه به مسائل صنفی و دغدغه‌های شغلی، ‌رده‌بندی‌های مشاغل و از این دست مسائل در اولویت بود، ‌در «خانه موسیقی» اما به رغم پیش‌بینیِ این امور در اساس‌نامه، عملیاتی کردن آنها چندان مورد اعتنا قرار نگرفته است.

نمونه بارز آن بحث دفاع از حقوق مؤلفان و مصنفان موسیقی است که در 15 سالی که از عمر «خانه موسیقی» گذشته، ‌عملاً پی‌گیری نشد. هر از چندگاه البته مدیرعامل خانه موسیقی مصاحبه‌ای می‌کنند و از تشکیل کمیته‌ای خبر می‌دهند، اما نگارنده چون شناخت جدی از باسمه‌ای بودنِ فعالیت‌های برخی از اعضای هیئت‌مدیره دارم، بر این نکته انگشت تأکید می‌نهم که از این جماعت در این زمینه بخاری برنخواهد خاست.

جالب توجه آنکه بعد از انتشار خبر تشکیل کمیته‌ی پیِ‌گیریِ حقوقِ مؤلفان و مصنفان در «خانه موسیقی»، نگارنده ایمیلی به «رامین صدیقی» (ناشر موسیقی و از آگاهان و خبرگان نسبت به مسائل کپی‌رایت که خود ریاست کانونِ در شرفِ تأسیس ناشران موسیقی را دارد) زد و از او پرسید که آیا از او در این کمیته دعوتی شده؛ که پاسخ‌اش منفی بود و این که هیچ‌گونه تماسی و مشورتی در این زمینه با ایشان نشده است.

در نظر بگیرید شما می‌خواهید درباره کپی‌رایت و موسیقی صحبت کنید و به تصمیم برسید و یکی از ارکان این کپی‌رایت، ناشران موسیقی هستند. حال برحسب تصادف، رئیسِ کانونِ در شرفِ تأسیسِ ناشران هم یکی از خبره‌ترین افراد در این زمینه است که اتفاقاً جزوه‌ای هم در نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری (در دوره‌ای که ریاست آن را اخوی گرامم، «سید عبدالحسین مختاباد» بر عهده داشت) در این زمینه منتشر کرد و این رئیس هیچ حضوری در این کار ندارد.

همین پاسخ، تأییدی بود بر نظر قبلی‌ام که این جماعت اصولاً به دنبال کار جدی نیستند. درد جامعه موسیقی نه‌تنها نبودِ صنف موسیقایی، بلکه نبودِ افرادی است که دغدعه‌ی کار صنفی داشته باشند. به قول معروف، نهاد دموکراتیک، آدم دموکراتیک می‌خواهد و نمی‌توان تنها یکی از این دو شق را داشت و به توفیق رسید.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 25 بهمن 1393 - 00:46

برچسب ها:

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود فقدان نگاه صنفی، گمشده‌ی فعالیت‌های موسیقی | موسیقی ما