برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت‌و‌گوی تحلیلی «موسیقی ما» با پژمان حدادی نوازنده سازهای کوبه‌ای؛
پژمان حدادی: در بین موزیسین‌های ما موج روشنفکری زورکی به وجود آمده است
موسیقی ما - به جرات می توان پژمان حدادی را یکی از شناخته شده‌ترین نوازنده های سازهای کوبه‌ای ایران خطاب کرد. او که از جمله نوازنده‌های تکنیکی ساز تنبک است در دومین جشن سالیانه موسیقی ما عنوان بهترین نوازنده سازهای ایرانی را برای مجموعه فعالیت هایش در سال 1392 به دست آورد. پژمان حدادی عضو ثابت گروه موفق و نام آشنای دستان که در خارج از کشور زندگی می‌کند گفت‌و‌گوی تحلیلی و جالبی با موسیقی ما انجام داد. این هنرمند در خلال گفت‌و‌گوی حاضر درباره جشن موسیقی ما و همچنین شرایط کنونی موسیقی ایرانی سخن گفت. شرح این گفت‌و‌گو را در ادامه مطلب بخوانید:
 
  • - با سلام به شما در ابتدا کمی درباره نقاط قوت و ضعف موجود در دومین جشن سالانه «موسیقی ما» صحبت کنید.
در مجموع اتفاقات خوب و مهمی در خلال این جشن افتاد اما اجازه دهید اول نظراتم را برای بهتر شدن این جشن در سال آینده اعلام کنم. به نظرم بهتر بود در زمان اعلام جوایز به جای تکرار یک موسیقی، یک نمونه سی ثانیه‌ای از موسیقی که جایزه برده پخش می‌شد یا در موقع اعطای جایزه به بهترین نوازنده‌ها، یک تک نوازی چند ثانیه از فرد برنده شنیده می‌شد. از سوی دیگر به نظرم اجراهای زنده در هر دو بخش «سنتی» و «پاپ» طولانی بود و امکان کمتر کردن زمان هر کدام از آن‌ها وجود داشت. حتی می‌شد به جای اجرا از هر کدام از گروه‌ها یک ویدیو پخش شود تا بین رفت و آمد هر کدام از گروه‌ها تا این حد فاصله نیافتد.
 
  • - در باره صحبت هنرمندان بعد از گرفتن جایزه چه نظری دارید؟
سخنرانی‌ها و صحبت‌ها خیلی مناسب بود. خودم هم دوست داشتم صحبت کنم اما متاسفانه ترافیک خاطرات برخی از دوستان به قدری سنگین بود که فرصتی باقی نگذاشت! به نظرم در چنین جشنی جای خاطره تعریف کردن نیست. یک صحبت کوتاه می‌تواند کفایت کند اما مثلا صحبتی که آقای علیزاده کرد خیلی مفید و زیبا بود. نقد ایشان کاملا به جا بود.
 
  • - یکی از اهداف «موسیقی ما» برای برگزاری این جشن حضور هم دلانه موزیسین‌ها در کنار یکدیگر بود. به نظرتان تا چه حد به این هدف رسیدیم و از سوی دیگر برای بهبود همکاری موزیسین‌ها با یکدیگر چه کاری از دست ما بر می‌آید؟
به نظر من پیامی که باید در این جشن به موزیسین‌ها داده شود تشویق آنهاست. باید فضایی به وجود بیابد که موسیقی دان‌ها را بیش از پیش در کنار هم قرار دهد. توسط سایتی مثل «موسیقی ما» که مطمئنا صلاحیت انجام این کار را دارد، شاید زمینه‌ای فراهم شود تا موزیسین‌ها در جلسات ماهانه یا فصلی در کنار هم قرار بگیرند و در هم نشینی با یکدیگر ساز بزنند. شاید بشود یک پاتوق هفتگی و ماهانه به وجود بیاید. می‌شود تشریفات را کمتر کنید و ماهانه چنین کاری انجام دهید. احتمالا خیلی‌ها اول کار نمی‌آیند اما بعد از آن قضیه جا می‌افتد.
 
  • - اساسا میزان ارتباط موزیسین‌های نسل امروز در مقایسه با بزرگان نسل قبل چه تغییری کرده است؟
در حال حاضر وقتی موزیسین‌ها کنار هم جمع می‌شوند صرفا برای اجرای یک برنامه این اتفاق می‌افتد. در حالی که می‌دانیم اساتید نسل‌های قبل مثل استاد کسایی و استاد شهناز مدت‌ها با هم بودند و مجلس حالی برای خودشان درست می‌کردند. آن‌ها با هم زندگی می‌کردند. حتما ضبط‌های خصوصی این اساتید را شنیده‌اید. گروهی مثل پایور شب و روز با هم بودند. چرا چنین فضاهایی را نداشته باشیم؟ اگر بتوانید میزگردهایی برای حضور موزیسین‌های نسل امروز با استادان نسل قبل صحبت کنند اتفاق‌های خوبی می‌افتد. خیلی از موزیسین‌های جوان ما اصلا تریبون ندارند.
 
  • - به نظر شما دلیل اصلی نبود همکاری‌های تاثیرگذار و پر بازده در میان موزیسین‌های ما چیست؟
مشکل اینجاست که بیشتر ما کار تیمی را دوست نداریم و از سوی دیگر علاقه مندیم در کار یکدیگر دخالت کنیم و برای هم نسخه بپیچیم. با مردمی که دارای چنین فرهنگی هستند جمع شدن زیر یک شقف کار آسانی نیست. ما به کارهای انفرادی و خصوصی عادت کرده‌ایم. حتی اگر گروهی هم تشکیل می‌شود همه بی‌سر و صدا تمرین می‌کنند و کار در یک بعد خصوصی و محدود باقی می‌ماند. ایجاد وضعیتی که در آن بچه‌ها به چالش کشیده شوند و کنار هم ساز بزنند اتفاق نمی‌افتد.
 
  • - کنار هم جمع شدن‌ها در آن سوی دنیا چگونه است؟
من بار‌ها تجربه کنار هم ساز زدن را در آن طرف دنیا خصوصا در فستیوال‌های موسیقی دیده‌ام. این تجربه‌ها به صورت کاملا اتوماتیک در فستیوال‌های موسیقی اتفاق می‌افتد. چون خیلی از موزیسین‌های شرکت کننده در فستیوال‌ها یکدیگر را نمی‌شناسند گروه‌های زیادی برای اجرا می‌آیند اما در این بین اتفاق زیبایی که می‌افتد ایجاد باب آشنایی با یکدیگر است. من تا حالا با فخر فروشی موزیسین‌های مختلف در فستیوال‌ها مواجه نشده‌ام. همه کسانی که می‌آیند در کنار هم ساز می‌زنند و شیوه آشنایی موزیسین‌ها با یکدیگر هم با لبخند زیبا بر لب و دل شاد با هم ساز می‌زنند. بنابراین حتی اگر با فرهنگ موسیقایی هم آشنا نباشند از این طریق آشنایی لازم ابجاد می‌شود.
 
  • - مهترین آرزوی که برای موسیقی ایرانی دارید را به ما بگویید...
آرزوی من به وجود آمدن چنین فضایی است. امیدورام نگرانی‌هایی که بچه‌های موزیسین در مواجهه با یکدیگر دارند کاهش پیدا کند. در ایران مسائل به قدری شخصی و پر تنش است که فلان نوازنده که به خوبی ساز می‌زند اولین جملاتی که از زبانش خارج می‌شود انتقادهای بیجا از دیگران است. او طوری رفتار می‌کند که انگار هیچ کس را قبول ندارد. به نظر من این اتفاق‌ها می‌توانند با حاشیه‌های بسیار کم تری صورت بگیرند. می‌توانم ادعا کنم تا به حال در هیچ فرهنگ دیگری بحث کردن در مورد موسیقی و ایجاد جار و جنجال در این حوزه را شاهد نبوده‌ام.
 
  • - حتما در تنهایی خود به غریبی و دوری موسیقی ایرانی از بطن جامعه فکر کرده‌اید. می‌شود کمی درباره این موضوع برای ما صحبت کنید؟
امیدوارم بر زبان آوردن این جمله‌ها به کسی بر نخورد اما باید بگویم، در بین موزیسین‌های ما موج روشنفکری زورکی به وجود آمده و از همین رهگذر برخی فکر می‌کنند حتما باید تقلید روشنفکرانه را در کارشان بروز دهند. البته که هر موزیسینی باید در مورد کارش تخقیق کند، مطالعه کند و آگاه باشد اما این بحث اصلا به معنای نشان دادن رفتارهای به ظاهر روشنفکرانه نیست. در حال حاضر روشنفکری و روشنفکر نمایی کار دست همه ما داده است. موسیقی که می‌تواند خیلی ساده‌تر برگزار شده و از رهگذر همین سادگی مردمی‌تر شود در چنین وضعی قرار دارد. ما در نسل قبل نمونه‌های قابل اعتنایی داشتیم. در نسل گذشته تا این حد در مورد موسیقی آنالیزهای بیش از حد وجود نداشت. البته که باید آنالیز هم وجود داشته باشد اما حاشیه‌های ما به شدت اضافه بر سازمان است.
 
  • - به نظر می‌رسد در این مورد باید دو موضوع را مد نظر قرار دهیم. به نظر عده‌ای، موزیسین‌های ما در چنین موقعیت اجتماعی چاره‌ای جز این ندارند. او در این موقعیت قرار گرفته و علت اصلی بروز چنین اتفاقاتی نیست. از سوی دیگر برخی معتقدند او تا حدودی زیادی در بروز عکس العمل‌ها مختار است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
به قول خود آقای شهرام ناظری که گفته بود جوان‌ها وقیح شده‌اند. شاید خوب نباشد آدم از این واژه استفاده کند اما درست است. من به حرف آقای علیزاده استناد می‌کنم که گفتند: گویی یک تب نو آوری در بین جوان‌ها آمده است. به نظرم نگه داشتن حرمت بزرگتر‌ها امر مهمی است. به نظرم ما در داخل یک دوره گذار هستیم که دوره‌ای به شدت تجربی است. طبیعتا انسان در سنین جوانی شور و شر این دوره را دارد و همین موضوع به نشان دادن برخی رفتار‌ها و ارائه برخوردهایی از این دست دامن می‌زند. اما نهایتا روشی که بچه‌های موزیسین نسل امروز برای برخوردهای خود پیش گرفته‌اند تا اندازه‌ای مربوط به تنش‌های اجتماعی است که کل جامعه با آن‌ها دست به گریبان است. وضعیت جامعه هنوز خیلی پر تلاطم است و خیلی از فشارهای عصبی خودشان را در هنر نشان می‌دهند. شاید در مورد موسیقی این فشار‌ها را نشان دادن بارز‌تر و البته حساستر باشد. به گمان من این تنش‌ها در هر زمینه‌ای تاثیر خودشان را گذاشته‌اند.
 
  • - شنیدن این جمله که «ملودی‌های امروز مانایی کارهای گذشته را ندارند» به یک امر تقریبا تکراری مبدل شده. اما به نظر شما دلیل اصلی این اتفاق (اگر واقعا این اتفاق افتاده) چیست؟
یکی از دلایلی که مقوله باعث شده حال موسیقی، نوازندگی و نگرش به آهنگسازی در ایران کمرنگ‌تر شود و سادگی (که از جمله لازمه‌های هنر است)‌ها رنگ ببازند به واسطه وجود همین تنش هاست. تب سریع بودن یا پیچیدگی در آهنگسازی (سوار کردن لایه‌های مختلف ملودیک بر روی هم) یا بحث هارمونی به صورت پر فشار (به شکلی که در حال حاضر در شیوه آهنگسازی ما استفاده می‌شود) وضعیت را به جایی رسانده که آثار خلق شده به سرعت تبخیر می‌شوند. شخصا با وجود آنکه نصف بیشتر سال را خارج از ایران هستم کارهای موزیسین‌های ایرانی را گوش می‌کنم، مدتهاست در آرزوی شنیدن اثری هستم که تاثیرگذار باشد. اما چنین اتفاقی نمی‌افتد. بدون اینکه عینک بدبینی زده باشم یا کلاه قضاوت بر سر بگذارم سعی می‌کنم کار‌ها را بشنوم در شرایط کنونی معمولا رغبت نمی‌کنم کاری را برای بار دوم یا سوم گوش کنم چرا که هر چه دنبال کاری تاثیر گذار هستیم چیزی پیدا نمی‌کنم.
 
  • - در این بین افزایش سرسام آور تولیدات موسیقایی چه تاثیری بر کل ماجرا دارند؟
بخشی از ماجرا هم به سرعت در دنیای امروز مربوط است. وجود فضای مجازی در ضمن دارا بودن فوائد بسیار، بر سرعت زندگی هم افزوده است. در حال حاضر اگر بنا باشد یک کلیپ ویدیویی موسیقی یا یک اثر صوتی را از طریق فیس بوک بشنوید به سرعت از کنار آن می‌گذرید چرا که کسی وقت و حوصله توجه به تمام کار را ندارد. در گذشته اگر یک کار جدید به دستمان می‌رسید بار‌ها و بار‌ها آن را می‌شنیدیم. امروز به خاطر ازدیاد موسیقی و در دسترس بودن بیش از حد آن حوصله آدم‌ها کم شده است. با این وجود باز هم معتقدم این یک دوره گذار است چرا که رشد و تکنولوژی تا حدی در گنجایش آدمیزاد است از جایی به بعد باید بیاموزیم چگونه از آن استفاده کنیم.
 
  • - به همه این صحبت‌ها، افقی که ذهنتان برای موسیقی ایرانی ترسیم می‌کنید چگونه است؟
برای من جای امیدواری فراوانی وجود دارد. در بین موزیسین‌های جوان چهره‌هایی را می‌بینم که به سمت سنت گرایش پیدا کرده‌اند. این اتفاق‌‌ همان روزنه‌ای است که می‌تواند باعث بقای موسیقی ایرانی شود. اگر بنا باشد به شیوه امروزی با موسیقی ایرانی برخورد شود و کار‌ها جنبه تبخیری بودن خود را داشته باشند آینده موسیقی ما بلاتکلیف می‌شود.
 
  • - شما یک کار سنت گرا را چگونه تعریف می‌کنید؟
به نظر من بخش زیادی از ماجرایی که در آن قرار داریم اقتصادی است ولا غیر. اصلا نمی‌دانم چرا در حال حاضر تنها کنسرت‌هایی به نظر مهم می‌آیند که در برج میلاد یا فلان ورزشگاه یا سالن بزرگ آنچنانی برگزار شوند. گویی همه توجه‌ها به سمت کمیت معطوف شده و کیفیت در این بین یک شاخصه نسبتا فراموش شده است. اتفاقاتی که اخیرا در حوزه اجرایی افتاده تبدیل به مد شده است. به گمان من در شهرهای بزرگ به سمت ظاهر بینی حرکت کرده‌ایم. خصوصا که تشریفات در فرهنگ ما تا حدود زیادی جدی گرفته می‌شود. نکته‌ای که باید درباره آن تاسف خورد رسوخ چنین تفکراتی در حوزه موسیقی است. نمی‌دانم چه ایرادی دارد در سالن‌های کوچک برنامه اجرا کنیم. سالن کاخ نیاوران یا ارسباران یا حوزه هنری سالن هایی هستند که تقریبا در طول سال هیچ اجرای جدی در آن‌ها اتفاق نمی‌افتد. این در حالی است که به نظر من موسیقی ایرانی در سالن‌های کوچک‌تر بهتر می‌درخشد و ارتباط حسی به مراتب عمیق تری برقرار می‌کند. در سالن‌های کوچک‌تر شما نفس شنونده را احساس می‌کنید.

 
  • - البته وضعیت اقتصادی و قیمت سالن‌ها هم کاملا در بروز چنین رفتارهایی تاثیر گذارند. اینطور نیست؟
من با این موضوع موافقم و ایرادی به هنرمندان نمی‌گیرم اما می‌گویم کاش همه چیز اقتصادی نگاه نمی‌شد. در حال حاضر خیلی از کسانی که کار‌هایشان شنیده می‌شود می‌گویند حتما باید در سالن‌های بزرگ اجرا کنند در صورتی که چه اشکالی دارد علاوه بر اجرا در سالن‌های بزرگ یکی دو اجرا هم در سالن‌های کوچک داشته باشید. در این شرایط قیمت بلیط کاهش پیدا می‌کند، کسانی که به لحاظ اقتصادی توانایی خرید بلیط سالن‌های بزرگ ندارند می‌توانند به این سالن‌ها بیایند، در بین این افراد کسانی هستند که مخاطبان جدی موسیقی آن هنرمند هستند. طیف کلی شنونده‌هایی که به سالن‌های بزرگ می‌آیند موسیقی نیست، مسئله اصلی آن‌ها سرگرمی است. آن‌ها دلشان می‌خواهد وقتشان پر کنند. البته حتما جمعیت موسیقی گوش کن هم می‌آید اما در سالن‌های کوچک‌تر جمعیت بیشتری برای شنیدن موسیقی می‌آیند.
 
  • - به نظر شما در دورانی که مسائل اجتماعی دست به گریبان مردم هستند این امر طبیعی نیست که برخی واکنش‌های تند در جامعه به حوضه موسیقی هم کشیده شود؟
حتما این مسئله مطمئنا بر روی روحیات نسل جوان تاثیرگذار است به شکلی که خمیر مایه اصلی فرهنگی ما تحت تاثیر قرار گرفته است. فرهنگ ما می‌گوید پایت را جلوی بزرگ‌تر دراز نکن. ما بزرگ‌تر را با لفظ تو خطاب نمی‌کنید. همین دو جمله ساده امروز بسیار کم رنگ است. در گذشته حتی اگر حق با ما بود اما به بزرگ‌تر می‌گفتیم چشم اما امروز در موزیسین‌های امروز چنین ویژگی وجود ندارد.
منبع: 
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : شنبه 10 آبان 1393 - 11:12

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

جمعه 9 آبان 1393 - 11:33

ممنون از گزارشتون .
در رابطه با این جمله که " خیلی از موزیسین‌های جوان ما اصلا تریبون ندارند "باید بگم که واقعا بعضی از هنرمندان هستن توی کشور که صدای بسیار خوبی دارن ولی به خاطر نداشتن وضعیت مالی خوب شاید هیچوقت نه شنیده بشن نه دیده .

شنبه 10 آبان 1393 - 06:08

من هم با نظر ايشون موافقم

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود پژمان حدادی: در بین موزیسین‌های ما موج روشنفکری زورکی به وجود آمده است | موسیقی ما