چه شبایی با خیالت به سپیده سر زدم
با چه حالی به هوای دیدنِ تو پر زدم
من ازت رها نمیشم، منو دست به سر نکن
همسفر، بدونِ من، به هیچ کجا سفر نکن
من بدونِ تو یه شهر خالی و بی عابرم
هر چی تو ازم بخوای، هر چی که باشه حاضرم
تو بیا که سهمِ من تبسمی دوباره شه
توی هفت تا آسمون، عشقِ تو تک ستاره شه
با یه حس عاشقونه منو به خودم بیار
عطشِ خشکِ کویرم، تند و بیوقفه ببار
فصل بیبرگیِ من با دیدنت تموم میشه
شهرِ بیعابرِ قلبم با تو مهر و موم میشه
تو باید دلتو سمت دلِ من راهی کنی
منو از ستاره تا سپیده همراهی کنی
تو که باشی دورِ خونهمون یه معبد میکِشم
روی دلتنگیه شب یه خطِ ممتد میکِشم
شبِ نفرینیه من با تو به آخر میرسه
عمر انتظارِ من کنارِ تو سر میرسه
میدونم دلت نمیاد منو تنها بذاری
روی معصومیتِ خاطرهها پا بذاری
با یه بوسهی صمیمی منو یادِ من بیار
عطشِ خشکِ کویرم، تند و بیوقفه ببار
تند و بیوقفه ببار...
دیدگاهها
رضا عزیزم از ته قلبم برات ارزوی موفقیت میکنم. تو لایق بهترین هایی ♥
صفحهها
افزودن یک دیدگاه جدید