متن ترانه
روشن نبود، راه
روشن نبود، چراغ ماه
ترسم این بود بیراهه برم
بیفتم از چاله به چاه
اول راه به شب خوردم
سایه م وهمپای خودم بردم
ناامیدی داد می زد،گوش نمی کردم
خستگی وسوسه می کرد، دوباره برگردم
روشن نبود، راه
روشن نبود، چراغ ماه
ترسم این بود بیراهه برم
بیفتم ازچاله به چاه
وقتی صدای قلبت و گوش می کنی
حرف غریبه رو فراموش می کنی
از پا نیفتادم هنوز، اول راهم
خیال تو، تموم راه، تنهاپناهم
افزودن یک دیدگاه جدید