بنیاد «فون کاریان» با همکارانِ این رهبر بزرگ ارکستر گفتوگو کرد
علی رهبری: من به بخشی از «کارایان» نزدیک شدم که هیچکس آن را نمیشناسد
موسیقی ما- در این سالها بسیاری همکاری «علی رهبری» با بنیاد «فون کارایان» را با تردیدهایی همراه دانستهاند؛ حالا اما بنیاد «هربرت فون کارایان» در زالسبورگ که مسئولیتش را «الییت فون کارایان» -همسر این هنرمند- بر عهده دارد، مصاحبههایی را از طریق «زوم» با موسیقیدانهایی که با این رهبر بزرگ همکاری داشته اند، انجام داده است که به زودی برای انتشار در وبسایتهای مربوط به بنیاد هربرت فون کارایان در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.
این آهنگساز و رهبرِ بینالمللی ارکستر جهان دربارهی این اتفاق میگوید: «هفتهی گذشته، بنیاد هربرت فون کارایان که مسئولیتش را خانم الیت فون کارایان عهده دار هستند از من درخواست کردند تا مصاحبه ای را در روز پنجشنبه 21 ماه مه انجام داده و در مورد روزهایی که در کنار آقای فون کارایان به عنوان آسیستان و رهبر جایگزین برای فستیوال عید پاک زالسبورگ حضور داشتم، صحبت کنم.»
از او میپرسیم که لابد از این اتفاق خوشحال شده است که استادِ آهنگساز پاسخ میدهد: «بله، خیلی احساساتی شدم زمانی که دیدم بعد از چهل سال این رخداد را از یاد نبردهاند.»
آهنگسازِ «خون ایرانی» همچنین دربارهی دیگر افرادی که با آنان گفتوگو شده، میگوید: «فهرستی که من در اختیار دارم شامل 12 نوازنده ارکستر فیلارمونیک وین و برلین، کریستا لودویگ خواننده آلتوی مشهور جهانی، خانم گریس بامبری خواننده سپرانوی مشهور آمریکایی، فرانچسکو آرایزا خواننده برجسته تنور مکزیکی و بنده هستند. اینها افرادی هستند که نزدیکترین همکاری را با استاد کارایان داشتهاند و در قید حیات هستند. این مصاحبه روز پنجشنبه ساعت پانزده آغاز و به مدت یک ساعت و نیم به طول انجامید.»
«رهبری» دربارهی سوالاتِ مطرحشده در این برنامه نیز میگوید: «مهمترین سوال این بود که استاد کارایان چگونه مرا انتخاب کردند؟ در پاسخ گفتم که دلیل واقعی آن این بود که پس از برنده شدن در مسابقات جهانی فرانسه و سوئیس، آقای کارایان مرا به عنوان جوانترین رهبر ارکستر به ارکستر فیلارمونیک برلین دعوت کردند و پس از اجرای نخستین کنسرت که سه شب ادامه داشت، تصمیم گرفتند که مرا به عنوان دستیار خود استخدام کنند.»
رهبر مهمان ارکستر فیلارمونیک برلین، همچنین در پاسخ به این سوال که: «این جایگزینی را اکثرا در ایران متوجه نمی شود. ممکن است توضیحات بیشتری دهید» میگوید: «بسیار شنیده ام که در چهل سال گذشته عده ای به دلیل فقدان اطلاعات کافی، بارها چنین گفتهاند که اخذ چنین مقامی برای یک جوان سی ساله ایرانی ناممکن است. مردم ما حق دارند چون متاسفانه رزومه اکثر موسیقیدانهایی که از خارج به ایران آمدهاند، چندان با حقایق همخوانی ندارند. به همین دلیل هم این اواخر من ناچار شدهام در چند رسانه ایران نیز این مدارک را در اختیار عموم بگذارم.»
به گفتهی «علی رهبری»، «فونکارایان» رهبران جایگزین انگشتشماری داشت؛ چون این کار تنها در زمان کسالت ایشان انجام شد.
اما این آهنگساز و رهبر ارکستر دربارهی وظایفِ خود به عنوان جانشین کارایان میگوید: «آقای کارایان شش شب در فستیوال زالسبورگ کنسرت داشتند و چون ایشان در آن زمان از کمردرد شدیدی رنج می بردند، شرکتهای بیمه فستیوال خواسته بودند که آقای کارایان یک شخص را به آنها به عنوان رهبر جایگزین معرفی کنند و ایشان ازمیان رهبران بین المللی مرا انتخاب کردند. با من قراردادی بسته شد همراه با دستمزدی نسبتا بالا جهت جایگزینی ایشان. قبل از هر چیز باید قطعاتی را که برای فستیوال در نظر گرفته شده بود، آماده کنم از جمله سمفونی شماره چهار گوستاو مالر و سمفونی چهارم چایکوفسکی به علاوه چند قطعه کوتاه دیگر و در تمرینهای استاد کارایان نیز می بایست حضور می یافتم.»
مدیر هنری ارکستر فیلارمونیک زاگرب، در پاسخ به این سوال که آیا شما در آن سن این رپرتوار را می شناختید؟ میگوید: «اتفاقا بله. به این دلیل که من این شانس را داشتم که برای مسابقات جهانی فرانسه و سوئیس که دو سال قبل بود، میبایست رپرتوار عظیمی را آماده می کردم که شامل این دو اثر نیز میشدند. از طرفی دیگر دو سال پیش از آن، مسئولیت هنری ارکستر سمفونیک نورنبرگ آلمان را برعهده داشتم و در آنجا نیز این قطعات را در کنسرتها رهبری کرده بودم.»
رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران ادامه میدهد: «من تا این لحظه، همیشه خوش شانس بودهام.» و دربارهی جالبترین نکتهی این مصاحبه به «موسیقی ما» میگوید: «در این مصاحبه مطلبی که برای مصاحبه کننده از همه جالبتر بود، این بود که من در آن شش شب میبایست در طول کنسرت در کنار دو دختر کوچک آقای کارایان در پشت صحنه، فراک پوشیده و با در دست داشتن چوب رهبری، آماده باشم که در صورت ضرورت سریعا به عنوان رهبر جایگزین به روی صحنه بروم. این سوژه از این نظر جالب بود که من با «کارایانی» نزدیکتر شدم که نه نوازندهها او را میشناختند نه مخاطبین. هر بار، ایشان در میان تشویق های مردم به پشت صحنه می آمدند و دو دختر کوچک خود را در آغوش گرفته، می بوسیدند و بعد دوباره روی صحنه ظاهر می شدند. این کارایان خوش قلب و مهربان را دیگران نمیشناسند. تصویر یک رهبر ارکستر را به خصوص آنکه بسیار مشهور هم باشد فقط خانوادهاش می شناسند که با تصویر وی در مقابل ارکستر متفاوت است. حتی در مورد خود من هم، تصویری که رسانهها، نوازندگان و حتی مخاطبین از من در ذهن دارند به حرفه من بر میگردد نه به خود من.»
او البته توضیح میدهد: « ایشان برنامه ای را به دلیل بیماری لغو نکردند؛ اما چند هفته بعد زمانی که من برای دومین بار به روی صحنه ارکستر فیلارمونیک برلین ظاهر شدم، احترام و برخورد نوازندگان نسبت به من بسیار بیشتر شده بود.»
«رهبری» دربارهی همکاریاش با ارکستر فیلارمونیک برلین میگوید: «من از سال 1979 تا 1984 مرتب به مدت پنج سال آنجا دعوت می شدم تا این که در 1984 به ارکستر فیلارمونیک بروکسل رفتم و دوازده سال در آنجا با سمت مدیر هنری و رهبر دائم فعالیت داشتم. ضمن این که در همان سال 1984 به عنوان رهبر دائم مهمان ارکستر فیلارمونیک چک نیز انتخاب شدم.»
این آهنگساز و رهبرِ بینالمللی ارکستر جهان دربارهی این اتفاق میگوید: «هفتهی گذشته، بنیاد هربرت فون کارایان که مسئولیتش را خانم الیت فون کارایان عهده دار هستند از من درخواست کردند تا مصاحبه ای را در روز پنجشنبه 21 ماه مه انجام داده و در مورد روزهایی که در کنار آقای فون کارایان به عنوان آسیستان و رهبر جایگزین برای فستیوال عید پاک زالسبورگ حضور داشتم، صحبت کنم.»
از او میپرسیم که لابد از این اتفاق خوشحال شده است که استادِ آهنگساز پاسخ میدهد: «بله، خیلی احساساتی شدم زمانی که دیدم بعد از چهل سال این رخداد را از یاد نبردهاند.»
آهنگسازِ «خون ایرانی» همچنین دربارهی دیگر افرادی که با آنان گفتوگو شده، میگوید: «فهرستی که من در اختیار دارم شامل 12 نوازنده ارکستر فیلارمونیک وین و برلین، کریستا لودویگ خواننده آلتوی مشهور جهانی، خانم گریس بامبری خواننده سپرانوی مشهور آمریکایی، فرانچسکو آرایزا خواننده برجسته تنور مکزیکی و بنده هستند. اینها افرادی هستند که نزدیکترین همکاری را با استاد کارایان داشتهاند و در قید حیات هستند. این مصاحبه روز پنجشنبه ساعت پانزده آغاز و به مدت یک ساعت و نیم به طول انجامید.»
«رهبری» دربارهی سوالاتِ مطرحشده در این برنامه نیز میگوید: «مهمترین سوال این بود که استاد کارایان چگونه مرا انتخاب کردند؟ در پاسخ گفتم که دلیل واقعی آن این بود که پس از برنده شدن در مسابقات جهانی فرانسه و سوئیس، آقای کارایان مرا به عنوان جوانترین رهبر ارکستر به ارکستر فیلارمونیک برلین دعوت کردند و پس از اجرای نخستین کنسرت که سه شب ادامه داشت، تصمیم گرفتند که مرا به عنوان دستیار خود استخدام کنند.»
رهبر مهمان ارکستر فیلارمونیک برلین، همچنین در پاسخ به این سوال که: «این جایگزینی را اکثرا در ایران متوجه نمی شود. ممکن است توضیحات بیشتری دهید» میگوید: «بسیار شنیده ام که در چهل سال گذشته عده ای به دلیل فقدان اطلاعات کافی، بارها چنین گفتهاند که اخذ چنین مقامی برای یک جوان سی ساله ایرانی ناممکن است. مردم ما حق دارند چون متاسفانه رزومه اکثر موسیقیدانهایی که از خارج به ایران آمدهاند، چندان با حقایق همخوانی ندارند. به همین دلیل هم این اواخر من ناچار شدهام در چند رسانه ایران نیز این مدارک را در اختیار عموم بگذارم.»
به گفتهی «علی رهبری»، «فونکارایان» رهبران جایگزین انگشتشماری داشت؛ چون این کار تنها در زمان کسالت ایشان انجام شد.
اما این آهنگساز و رهبر ارکستر دربارهی وظایفِ خود به عنوان جانشین کارایان میگوید: «آقای کارایان شش شب در فستیوال زالسبورگ کنسرت داشتند و چون ایشان در آن زمان از کمردرد شدیدی رنج می بردند، شرکتهای بیمه فستیوال خواسته بودند که آقای کارایان یک شخص را به آنها به عنوان رهبر جایگزین معرفی کنند و ایشان ازمیان رهبران بین المللی مرا انتخاب کردند. با من قراردادی بسته شد همراه با دستمزدی نسبتا بالا جهت جایگزینی ایشان. قبل از هر چیز باید قطعاتی را که برای فستیوال در نظر گرفته شده بود، آماده کنم از جمله سمفونی شماره چهار گوستاو مالر و سمفونی چهارم چایکوفسکی به علاوه چند قطعه کوتاه دیگر و در تمرینهای استاد کارایان نیز می بایست حضور می یافتم.»
مدیر هنری ارکستر فیلارمونیک زاگرب، در پاسخ به این سوال که آیا شما در آن سن این رپرتوار را می شناختید؟ میگوید: «اتفاقا بله. به این دلیل که من این شانس را داشتم که برای مسابقات جهانی فرانسه و سوئیس که دو سال قبل بود، میبایست رپرتوار عظیمی را آماده می کردم که شامل این دو اثر نیز میشدند. از طرفی دیگر دو سال پیش از آن، مسئولیت هنری ارکستر سمفونیک نورنبرگ آلمان را برعهده داشتم و در آنجا نیز این قطعات را در کنسرتها رهبری کرده بودم.»
رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران ادامه میدهد: «من تا این لحظه، همیشه خوش شانس بودهام.» و دربارهی جالبترین نکتهی این مصاحبه به «موسیقی ما» میگوید: «در این مصاحبه مطلبی که برای مصاحبه کننده از همه جالبتر بود، این بود که من در آن شش شب میبایست در طول کنسرت در کنار دو دختر کوچک آقای کارایان در پشت صحنه، فراک پوشیده و با در دست داشتن چوب رهبری، آماده باشم که در صورت ضرورت سریعا به عنوان رهبر جایگزین به روی صحنه بروم. این سوژه از این نظر جالب بود که من با «کارایانی» نزدیکتر شدم که نه نوازندهها او را میشناختند نه مخاطبین. هر بار، ایشان در میان تشویق های مردم به پشت صحنه می آمدند و دو دختر کوچک خود را در آغوش گرفته، می بوسیدند و بعد دوباره روی صحنه ظاهر می شدند. این کارایان خوش قلب و مهربان را دیگران نمیشناسند. تصویر یک رهبر ارکستر را به خصوص آنکه بسیار مشهور هم باشد فقط خانوادهاش می شناسند که با تصویر وی در مقابل ارکستر متفاوت است. حتی در مورد خود من هم، تصویری که رسانهها، نوازندگان و حتی مخاطبین از من در ذهن دارند به حرفه من بر میگردد نه به خود من.»
او البته توضیح میدهد: « ایشان برنامه ای را به دلیل بیماری لغو نکردند؛ اما چند هفته بعد زمانی که من برای دومین بار به روی صحنه ارکستر فیلارمونیک برلین ظاهر شدم، احترام و برخورد نوازندگان نسبت به من بسیار بیشتر شده بود.»
«رهبری» دربارهی همکاریاش با ارکستر فیلارمونیک برلین میگوید: «من از سال 1979 تا 1984 مرتب به مدت پنج سال آنجا دعوت می شدم تا این که در 1984 به ارکستر فیلارمونیک بروکسل رفتم و دوازده سال در آنجا با سمت مدیر هنری و رهبر دائم فعالیت داشتم. ضمن این که در همان سال 1984 به عنوان رهبر دائم مهمان ارکستر فیلارمونیک چک نیز انتخاب شدم.»
تاریخ انتشار : شنبه 3 خرداد 1399 - 13:20
افزودن یک دیدگاه جدید