برنامه یاد بعضی نفرات
 
کدام‌یک از اهالی موسیقی سنتی و کلاسیک ایران مهاجرت کرده‌اند؟
ای‌کاش آدمی وطنش را...
موسیقی ما - در فرهنگ «معین» درباره‌ی مهاجرت نوشته‌‌اند: «ترک کردن دوستان و خویشان و خارج شدن از نزد ایشان و ترک دیار گفتن و در مکان دیگر اقامت کردن.»
 
می‌گویند هفت درصد جامعه‌ی ایران خارج از کشور زندگی می‌کنند و تعدادی از هنرمندان عرصه‌ی موسیقی (پیش و پس از انقلاب) نیز جزو این آمار به حساب می‌آیند. موزیسین‌های مهاجر را البته می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ برخی از آنان، تنها چند سالی برای ادامه‌ی تحصیلات و تکامل آموزه‌های موسیقایی خود به خارج کشور رفتند و بعد به ایران بازگشتند، برخی برای همیشه رحل اقامت در خارج از مرزهای وطن افکندند و برای برخی دیگر مهاجرت، تجربه‌ای شکست خورده بود.
 
در این میان همچنان هنرمندانی نیز هستند که زندگی دوگانه‌ای برای خود ترسیم کرده‌اند. درباره‌ی حضور هنرمندان ایرانی در خارج کشور و تاثیر آن بر فعالیت‌های هنری، همواره بحث‌های متفاوتی شکل گرفته است. برخی بر این باورند که «هنرمند» تنها در سرزمین خود است که می‌تواند دست به خلق بزند و برخی دیگر نیز معتقدند که محدود کردن خلاقیت یک هنرمند به مرزهای کشور، تعدی به او است. در این لیست نگاهی گذرا به زندگی تعدادی از هنرمندان عرصه‌ی موسیقی (در زمینه‌ی موسیقی سنتی و کلاسیک) داریم که برای مدتی یا همیشه از سرزمینشان هجرت کرده‌اند و تاثیرات آن را بر زندگی‌ و کار هنری‌شان بررسی می‌کنیم.
 
  • احمد پژمان
«احمد پژمان» هنوز سی سال نداشت (سال 1343) که از ایران مهاجرت کرد و 6 سال بعد به ایران بازگشت. «پژمان» سال ۱۳۵۴ دوباره به امریکا رفت؛ اما در عین حال هیچ‌گاه ارتباطش با داخل کشور را قطع نکرد. او اما درباره‌ی دوران مهاجرت خود می‌گوید: «من از زمانی که خودم را شناختم به ایران و فرهنگ ایرانی علاقه داشتم. من در ایران در دانشگاه زبان انگلیسی خواندم. همان دوران دانشجویی با متن انگلیسی شاهنامه مواجه شدم که نویسنده بزرگی نوشته بود و همان موقع شاهنامه را در ذهنم با موسیقی تجسم می کردم. دوست داشتم هر کاری می کنم ایرانی باشد. خودم را از ایران سوا نکنم و بروم مثلا اروپایی بشوم و آن گونه فکر کنم. ایران همیشه مسئله من بوده و هست.»
 
«پژمان» می‌گوید هنرمندانی که از فرهنگ خودشان تغذیه می کنند؛ در دنیا بسیار موفق هستند: «آنها بتهوون و موتسارت نمی‌خواهند، کسی را می خواهند که حرف خودش را بزند.»
 
  • انوشیروان روحانی
انوشیروان روحانی، سال‌های زیادی از عمر 80 ساله‌ی خود را در خارج از ایران گذراند. «روحانی» این روزها در ایران است و در شهرستان‌های مختلف، مسترکلاس‌های نوازندگی پیانو برای جوانان برگزار می‌کند بی‌آنکه هزینه‌ای از آنان دریافت کند.
 
  •  اولین و ثمین باغچه‌بان
«ثمین باغچه‌بان» زمان دانشگاه را در ترکیه گذراند و در آنکارا با اولین باغچه‌بان خواننده و پیانیست اهل ترکیه آشنا شد و با او ازدواج کرد. این زوج در سال ۱۳۳۰ در هنرستان عالی موسیقی (کنسرواتوار تهران) استخدام شدند. ثمین باغچه‌بان و خانواده‌اش در سال ۱۳۶۳ برای همیشه به ترکیه مهاجرت کردند. او زندگی استانبول را در انزوا سپری کرد و اسفند ۱۳۸۶ در استانبول درگذشت.
 
سال‌ها بعد فرزندشان «کاوه» در گفت‌وگویی با سایت «موسیقی ما» درباره‌ی آن روزها گفت: «بابا شصت سالگی به ترکیه آمد؛ در آن سن و سال مهاجرت برای او اتفاقی بسیار سخت بود.»
 
  • ایرج صهبایی
«ایرج صهبایی» پس از به پایان رساندن هنرستان عالی موسیقی به کشور فرانسه رفت و در کنسرواتوارهای پاریس و استراسبورگ ادامه‌ی تحصیل داد.او اما درباره‌ی مساله‌ی مهاجرت می‌گوید: «در مهاجرت، برخورد با اجتماع دیگری به نام فرانسه مساله مطرح بود که با اجتماع و فضای ایران بسیار فرق داشت. جوی بسیار پرشتاب که ما را به شناختن و یادگیری هرچه بیشتر وامی داشت، این دو تفاوت- اجتماعی و آموزشی- خیلی مشکل زا بود. زمانی که به فرانسه رسیدم تنها برای پنج تا 10 دقیقه پشیمان شدم، ولی پس از آن همه چیز فراموش شد و به سوی آینده ای که باید می ساختم، پیش رفتم.»‌
 
  • آذین موحد
«آذین موحد» از معدود نوازندگان ایرانى است که با اتمام تحصیلاتش در آمریکا بى‌درنگ به ایران آمد و از سال ۱۳۷۳ به استخدام گروه موسیقى دانشگاه تهران درآمد و هم اکنون نیز در آنجا فعالیت می‌کند. این نوازنده‌ی برجسته‌ی فلوت، مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را از دانشگاه کالیفرنیا و دکتراى خود را از دانشگاه ایلینوی دریافت کرد. «موحد» در سال ۲۰۰۱، برنده بورس تحقیقاتی یارشاطر از دانشگاه هاروارد شد و مطالعات فوق دکترا ی خود را در حوزه روانشناسی موسیقی و علوم نوازندگی در این دانشگاه انجام داد.
 
  • آریانا برکشلی
«آریانا برکشلی» 15 سالگی به فرانسه مهاجرت کرد و فوق لیسانس موسیقی‌اش را از آنجا گرفت، با این وجود همواره به آثار پیانوی آهنگسازان معاصر ایران توجه نشان داده و تا كنون آثاری از علیرضا مشایخی، امین الله حسین، فوزیه مجد و گلنوش خالقی را اجرا کرده است. او در بازگشت به ایران، كنسرت‌هایی با اركستر مجلسی انگلستان در تئاتر شهر تهران برگزار کرد و بار دیگر در سال ۱۳۶۴ به آمریكا مهاجرت كرد و تا كنون برنامه‌های بسیاری نیز در مراكز فرهنگی اروپا و آمریكا اجرا کرده است.
 
  • بهزاد رنجبران
«بهزاد رنجبران» در ۱۳۵۳ به آمریکا رفت و در دانشگاه ایندیانا به تحصیل موسیقی پرداخت. سپس از مدرسه معتبر جولیارد درجه دکتری در موسیقی دریافت کرد. اکنون نیز در همان مدرسه درس می‌دهد. او در این سال‌ها ارتباط خود با موسیقی ایران را لحاظ کرده است و چندی قبل مجموعه‌ای از آثار او که با الهام از داستان‌های شاهنامه ساخته شده با ارکستر سمفونیک لندن ضبط و به نام سه‌گانه ایرانی (پرشین تریولوژی) در خارج از ایران منتشر شده‌است.
 
  • پرویز محمود
«پرویز محمود» از نوجوانی برای تحصیلات به اروپا رفت و در کنسرواتوار سلطنتی بروکسل آموزش دید؛ اما با اشغال نظامی بلژیک توسط آلمان در زمان جنگ جهانی به ایران بازگشت. حضور او به ایران با تدریس و مدیریت هنرستان عالی موسیقی همراه بود؛ او اما در سال ۱۳۲۸ بار دیگر به آمریکا مهاجرت کرد.
 
او با تمام خدماتی که انجام داد؛ آثارش اما در ایران همواره ناشنیده ماند و تعدادی از مهم‌‌ترین آثار ساخته شده‌اش همچنان مفقود است. «غلامحسین غریب گرگانی» تک‌نواز کلارینت و از دوستان و همکاران نزدیک محمود نیز در نامه‌ای به پژمان اکبرزاده، دلیل مهاجرت پرویز محمود به آمریکا را «فقر واقعی هنر و به ویژه موسیقی سمفونیک در ایران» عنوان کرده است.
 
  • پری برکشلی
«پری برکشلی» پس از پایان دوره اول متوسطه کنسرتی را در شهر پاریس فرانسه برگزار نمود و این شهر را برای تحصیلات عالی موسیقی برگزید و ده سال در آنجا افتخارات بسیار برگشت، پس از آن به ایران بازگشت و طرح برنامه‌ای با عنوان «شناخت موسیقی کلاسیک» را به تلویزیون ملی ایران ارائه داد. در این سلسله برنامه، پس از معرفی آهنگسازان غربی آثارشان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌گرفت. او مدتی نیز به عنوان مدیر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزیده شد که تا پیش از آن هیچ زن دیگری به این سمت نرسیده بود. او اما دوباره به فرانسه مهاجرت کرده است.
 
  • پژمان حدادی
«پژمان حدادی» در سال ۱۹۸۹ میلادی از ایران به آمریکا مهاجرت کرد، حالا اما زیاد به ایران رفت‌وآمد دارد، آنقدر که نیمی از سال را در ایران می‌گذراند. خودش در این باره می‌گوید: «مهاجرت حتما روی یک هنرمند یا کسی که درگیر مقوله هنر است، تاثیر می‌گذارد. طبیعتا شرایط زندگی محیط، هنرمند را متاثر می‌کند. من این تاثیر را از محیط گرفته‌ام، البته پیوسته نگران این مسأله بودم که مبادا از موسیقى ایرانى فاصله نگیرم.»‌
 
  • حسین بهروزی‌نیا
«حسین بهروزی‌نیا» آهنگ‌ساز و نوازنده بربت و عود، سال‌هاست که در کانادا ساکن است و تلاش کرده است تا موسیقی ایرانی را در آن کشور ترویج دهد. او می‌گوید: «من سال‌هاست که به کانادا مهاجرت کردم. از همان روزهای اول تصمیم اینکه یک مؤسسه‌ای را باز کنم که بتواند موسیقی و هنر ما را در این کشور بیشتر نشان بدهد و غیرایرانی‌ها نیز با این هنر و موسیقی ما آشنایی پیدا کنند، همیشه دغدغه‌ی ذهنی من بود.»
 
  • حسین علیزاده
تاثیر «حسین علیزاده» بر موسیقی ایران به اندازه‌ای شگرف است که هر گونه توضیح درباره‌ی آن گزافه‌گویی محسوب می‌شود؛ این استاد‌ گران‌قدر‌ موسیقی هم سال‌هایی را در خارج از کشور به سر برد؛ او به آلمان رفت و خیلی زود به ایران بازگشت. او درباره‌ی سال‌های مهاجرتش گفته است: «در آن سال‌ها زمینه‌ای برای کار موسیقی نبود. شرایط به گونه‌ای بود که دیگر برای من پذیرش این شرایط کسر شان بود. با خودم فکر کردم در این شرایط باید چه کار کنم؟‌ سه – چهار سال از ایران رفتم و این زنگ تفریح را به خودم دادم. البته آنجا هم مدام دلم برای ایران می‌تپید. من در شرایط سختی ایران را ترک کرده بودم، یعنی «نیما» و «صبا» تنها ده روزشان بود که رفتم.»
 
«علیزاده» اما به ایران بازگشت با این استدلال که: «تمام این کمبودها – چه حکومتی و چه مردمی- بخشی از خود ماست. ما از یک کره دیگر به این سرزمین نیامده‌ایم. شما دارید در ایران زندگی می‌کنید: «ا.ی.ر.ا.ن». مدام نباید ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کرد. هر جامعه فرهنگ و تاریخ خودش را دارد. هر جامعه‌ای که گلی بر سر خودش زده است،‌ مبارکش باشد. من الان نمی‌توانم بروم طفیلی کشور دیگری شوم،‌چون در آنجا به من بیشتر خوش می‌گذرد.»
 
  • حسین عمومی
حسین عمومی –نوازنده‌ی نام‌دار نی- او در سال ۱۳۶۳ وطن را ترک کرد و فعالیت‌های هنری‌اش را در سراسر اروپا و ایالات متحده آمریکا پی گرفت. در فرانسه و به دعوت مرکز مطالعات موسیقی شرقی انستیتوی موسیقی‌شناسی پاریس، سوربن به تدریس موسیقی ایرانی در آن مرکز مشغول شد و در دانشگاه یو سی ال ای و نیز دانشگاه واشنگتن در سیاتل به تدریس موسیقی ایرانی پرداخت.
 
  • حمید متبسم
«حمید متبسم» - نوازنده و آهنگساز شهیر- عضو دیگر کانون چاووش و گروه عارف است که سال‌هاست به خارج از کشور مهاجرت کرده است و در آنجا فعالیت‌های موسیقایی‌اش را ادامه داده است. او در آلمان گروه موسیقی دستان و چکاوک را به همراه دیگر هنرمندان راه‌اندازی کرد. او در این سال‌ها فعالیت‌های مستمری نیز در ایران داشته است.
 
  • داریوش طلایی
«داریوش طلایی» در سال ۱۳۵۸ با دریافت بورسیه از دولت فرانسه برای ادامه تحصیل عازم کشور فرانسه شد و ضمن تحصیل موسیقی‌شناسی تا مقطع دکتری در دانشگاه نانتر به شناساندن موسیقی ایرانی از طریق تدریس، اجرای کنسرت و انتشار موسیقی ایرانی در اروپا و آمریکا پرداخت. او اما در سال 71 به ایران بازگشت و از آن زمان تاکنون عضو هیئت علمی گروه موسیقی دانشگاه تهران است و طی این سال‌ها ضمن تدریس در دانشگاه به تألیف آثار موسیقی و اجرای کنسرت پرداخته‌است.
 
  • رضا قاسمی
رضا قاسمی، داستان‌نویس، شاعر، موسیقی‌‌دان، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر در سال 65 از ایران مهاجرت کرد و پس از مهاجرت به فرانسه گروه مشتاق را بنیان گذارد و ده‌ها کنسرت در اروپا و امریکا به اجرا درآورد. آهنگسازی اکثر قطعات این کنسرت‌ها به عهده‌ی خود او بوده ‌است. او در دوران مهاجرت پژوهش‌هایی چون تأملاتی در باب موسیقی ایرانی را انجام داد.
 
  • رضا والی
«رضا والی» سال‌ها است که به امریکا رفته و از همین روی هم در ایران کمتر شناخته شده است. او اما در خارج از ایران هنرمندی مهم قلمداد می‌شود. «مانی جعفرزاده» - آهنگساز- در جشن رونمایی از آلبوم «سرنا» درباره‌ی او می‌گوید: «هنرمند مهاجر به‌خصوص در جهان سوم، پیوسته در یک محرومیت دائمی زندگی می‌کند. او هم از مبدأ خودش دور است و به همین خاطر در آنجا دیده و شناخته نمی‌شود و هم در جایی که سفر کرده، به اندازه‌ی کافی جدی گرفته نمی‌شود و به همین خاطر است که ما با یک آرتیست بسیار مهم روبه‌رو هستیم که در یک برهه‌ی‌ پیچیده‌ی تاریخی به یک بلوغ هنری رسیده و حالا در نقطه‌ای قرار دارد که در آستانه‌ی 70 سالگی کسانی از نسل‌های بعدی دارند سعی می‌کنند به او رجوع و آثارش را پیدا کنند.»
 
  • سعید فرج‌پوری
«سعید فرج‌پوری» جایزه بهترین موسیقی سال ۲۰۰۳ را از وزارت فرهنگ فرانسه دریافت کرده است. او تنها چند سالی است که مهاجرت کرده و در این سال‌ها همچنان به فعالیت‌های موسیقایی‌اش ادامه می‌دهد؛ چون بر این اعتقاد است که همان‌طور که نمی‌توان از پرنده مهاجر آوازهایش را گرفت، از هنرمند مهاجر هم نمی‌توان موسیقی‌هایش را گرفت. چه بسا که او در مواجهه با فرهنگ جدید و آشنایی با موسیقی دیگر کشورها بتواند به مراتب بهتر از گذشته هم فعالیت کند: «همیشه به آهنگسازان پیشنهاد می‌کنم مهاجرت را حتی به صورت مقطعی تجربه کنند و این فرصت را از خودشان دریغ نکنند.»
 
  • شهرداد روحانی
«شهرداد روحانی» نیز سال‌ها در خارج از کشور زندگی کرد؛ اما حالا چند سالی است که به عنوان‌ رهبر ارکستر سمفونیک تهران فعالیت می‌کند.
 
او بلافاصله پس از اتمام تحصیلات در هنرستان موسیقی ملی به قصد ادامه تحصیل در رشته موسیقی عازم وین شد و در آنجا به موفقیت‌های بسیاری دست یافت؛ تنظیم و رهبری ارکستر کنسرت یانی به همراه ارکستر سلطنتی فیلارمونیک از جمله مشهورترین کارهای اوست؛ شهرداد روحانی تاکنون نه تنها قطعات مختلفی را در سبک‌های متفاوت ساخته، بلکه جوائزی را نیز دریافت کرده ‌است.
 
  • شیدا قراچه‌داغی
شیدا قره‌چه‌داغی تحصیلات خود را در وین انجام داد؛ اما سال 49 به ایران آمد و علاوه بر تدریس در هنرستان عالی موسیقی، تلاش‌های بسیاری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام داد و «مرکز آموزش موسیقی کانون» را بنیاد نهاده‌است. او اما به عنوان آهنگ‌ساز در سینمای موج نوی ایران نیز حضور داشت و آثار مهمی چون رگبار و سریال تلویزیونی «دایی جان ناپلئون» ‌را ساخت.
 
  • علی رهبری
«علی رهبری» را باید شناخته‌شده‌ترین رهبر‌ ایران در خارج از کشور دانست. او که در جوانی مهاجرت کرده و گاه‌گاهی در این میان به ایران بازگشته و در ارکستر سمفونیک تهران فعالیت کرده است: « من۵۱ سال است که خارج از ایران زندگی می‌کنم؛ ولی هیچ‌وقت احساس دوری از وطن و ایرانی بودن را نکردم چرا که مادرم تا چند سال پیش یعنی تا آخرین روزهای عمرش در کنار من بود. مادری با بهترین خصوصیات اصیل ایرانى، یعنی به‌همراه داشتن یک ایرانی کامل. برای من مادرم ایران بوده و ایران هم مادرم.»
 
  • فرهاد مشکات
فرهاد مشکات زاده‌ی آلمان است؛ اما تاثیراتش در موسیقی سمفونیک ایران بیش از هر کس دیگری است؛ او در ۸ سالگی به سوئیس رفت و در سال ۱۳۴۸ به ایران بازگشت و از اوایل سال ۱۳۵۱ به رهبری ارکستر سمفونیک تهران برگزیده شد. آخرین کنسرت او به همراه ارکستر سمفونیک تهران در آبان ماه ۱۳۵۷ برگزار شد و در همان سال ایران را ترک کرد. او در حال حاضر در آمریکا سکونت دارد.
 
  • فریماه قوام صدری
«فریماه قوام صدری» - نوازنده‌ی برجسته‌ی پیانو- جهت ادامه تحصیلات عالی موسیقی، در سال ۱۳۵۲ با دریافت بورسیه تحصیلی راهی کشور فرانسه شد و از مدرسه موسیقی «اکول نرمال» پاریس، در رشته پیانو و موسیقی مجلسی فارغ‌التحصیل شد و در مدارس عالی موسیقی به ادامه‌ی تحصیل پرداخت. او پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۶ در مدرسه عالی موسیقی تهران (کنسروتوار تهران) تدریس پیانو را آغاز کرد و به عنوان عضو هیئت داوران کنسرواتوار تهران انتخاب شد. او هم‌اکنون نیز به فعالیت‌های موسیقایی خود در کشورش ادامه می‌دهد.
 
  • کامبیز روشن‌روان
«کامبیز روشن‌روان» داستان مهاجرت خود را در گفت‌وگو با سایت «موسیقی ما» این‌گونه تعریف کرده است: «بعد از اینکه کارت معافیتم را گرفتم، به امریکا رفتم و در کالیفرنیا به دانشگاه یو.اس.سی مشغول تحصیل شدم. سال 58 یک سال از انقلاب گذشته بود که به ایران آمدم، فکر کردم که من بورس تحصیلی گرفتم که با تکنیک روز به موسیقی سرزمین خودم خدمت کنم. من به امریکا نیامده‌ام که رییس شوم، باید به کشور خودم خدمت کنم.»
 
او اما حالا چند سالی است که در کانادا ساکن است: «چون مرتب می‌روم ایران و برمی‌گردم، دچار دوری از وطن نشده‌ام؛ بنابراین رفت و آمدم باعث می‌شود که ارتباط با موسیقی آن جا هم داشته باشم.»
 
  • کیهان کلهر
«کیهان کلهر» شاید تنها موزیسینی است که تا این اندازه فعالیت‌های بین‌المللی با هنرمندان شناخته شده‌ی دنیا دارد؛ او در هفده سالگی مقیم ایتالیا شد و سپس به نیت ادامه تحصیل راهی کانادا شد و در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارلتون اتاوا فارغ‌التحصیل شد. او در تمام این سال‌ها برای شناساندن موسیقی ایرانی به غیر ایرانی‌ها تلاش بسیاری کرده‌است و درباره‌ی مهاجرت می‌گوید: «هیچ‌وقت نمی‌توانیم در یک فرهنگ به دنیا بیاییم؛ اما مثل یک فرهنگ دیگر فکر کنیم. مخصوصا من که در فرهنگ موسیقی ایرانی شکل گرفته‌ام و موسیقی ایرانی هیچ‌وقت برایم فراموش نمی‌شود و برایم دستمایه است. خوب یا بد من محصول موسیقی ایرانی هستم. اگر موسیقی ایرانی بخواهد من را قبول کند.»
 
  • لوریس چکناواریان
«لوریس چکناواریان» نیز که در بسیاری از کشورهای دنیا زندگی کرده و تجربه‌های موفقی داشته، درباره‌ی تجربه‌اش از زندگی در خارج از ایران می‌گوید: «می‌دانید خیلی وقت‌ها در جاهای مختلف زندگی کرده‌ام؛ اما می‌دانم که زندگی بدون داشتن وطن، بدون داشتن خاک یک چیزی کم دارد؛ البته من تمام دنیا را دوست دارم؛ چون تمام دنیا برای خداست؛ لندن و نیویورک شهرهای جالبی هستند اما با این حال، به زندگی در آنها فکر نمی‌ کنم. من همین کشور، شهر و محله ‌ای را که در آن زندگی می ‌کنم دوست دارم.»
 
  • لیلی افشار
«لیلی افشار» در سال ۱۳۵۵ به آمریکا رفت. او لیسانسش را از کنسرواتوار موسیقی بوستون گرفت و نخستین زنی در جهان است که موفق به اخذ درجه دکترا در نوازندگی گیتار شد. لیلی افشار 19 سال پیش و پس از ۲۰ سال به ایران سفر کرد و پس از آن طی سفرهای متعدد، اقدام به برگزاری کلاس‌های تکمیلی و گروهی برای نوازندگان و هنرجویان گیتار در ایران کرده‌است.
 
  • مجید درخشانی
«مجید درخشانی» در دهه‌ی 60 به آلمان مهاجرت کرد و 20 سال در آن کشور ماند. او در آلمان کانون موسیقی نوا را راه اندازی کرد و کنسرت‌ها و سمینارهای سالانه مرتبط با موسیقی ایرانی را برگزار کرد. وی در اوایل دهه ۸۰ به ایران آمد و گروه‌های خورشید (ارکستری ۳۰ نفره از سازهای ایرانی) و «ماه بانو» را راه اندازی کرد و کنسرت‌های متنوعی را به اجرا گذاشت.
 
  • محسن کثیرالسفر
«محسن کثیرالسفر» -که حیطه‌ی فعالیت‌های‌ش از موسیقی کلاسیک ایرانی تا موسیقی پاپ است- در سال ۱۳۵۷ به رم رفت و در آنجا به همکاری با موسیقی‌دانانی چون انیو موریکونه، جیانکارلو اسکیافینی، جئورجیو باتیستلی، مائورو پاگانی، دانیل سپ، ریتال مارکتولی، آنتونیو سالیس و آلساندرو سالتا پرداخت.
 
  • محمدرضا لطفی
«محمدرضا لطفی» را شاید بتوان یکی از مهم‌ترین آهنگسازان و نوازندگان ایرانی دانست که 24 سال در امریکا زندگی کرد؛ اما سرانجام به ایران بازگشت و در وطنش نیز زندگی را بدرود گفت. خودش می‌گفت: «من از طرف موسسه موسیقی levi در ونیز دعوت شدم که در آنجا به مدت دو هفته موسیقی تدریس کنم. در روزهای آخر کلاسم، یکی از روزنامه از من مصاحبه ای خواست و فردا تیتر آن سیاسی بود و همان باعث گرفتاری ما شد.»
 
او همچنین درباره‌ی مدت زمان حضورش در امریکا می‌گوید: «نمی‌خواستم غربی شوم؛ من می‌خواستم غرب را بفهمم، اما از لحاظ قلبی و روحی ایرانی بمانم.»
 
  • محمود تبریزی‌زاده
«محمود تبریزی‌زاده» -نوازنده‌ی کمانچه- که در ایران بیشتر با اجرای «محمدرضا شجریان» در تاجیکستان معروف است؛ در جهان موزیسین شناخته‌شده‌ای است و برای آثار بزرگی چون «پیتر بروک»‌ موسیقی نوشته است و در فیلمی چون «آخرین وسوسه مسیح» نیز نوازندگی کرده است. او در جوانی به فرانسه مهاجرت کرد و با گروه کوچکی که خود تشکیل داده بود به ارائه موسیقی می‌پرداخت. تبریزی با موسیقی‌دانانی از کشورهایی چون ارمنستان، ترکیه، ژاپن و… فعالیت کرده است.
 
  • منوچهر صهبایی
«منوچهر صهبایی» در سال ۱۳۵۴ به منظور ادامه فعالیت‌های هنری خود و تحصیل در زمینه رهبری ارکستر و موزیکولوژی عازم اروپا شد. او در سال‌های اقامت خود در خارج از کشور، برای معرفی و اجرای قطعات سمفونیک آهنگسازان ایرانی کوشش‌های زیادی کرد. او این روزها به ایران بازگشته و درباره‌ی آن می‌گوید: «من خیلی جوان بودم که از ایران رفتم. در اروپا بسیار موفق شدم؛ اما مدام به این فکر می‌کردم که برمی‌گردم. وقتی به من پیشنهاد رهبری ارکستر سمفونیک را دادند، با خودم فکر کردم این فرصت در اختیار من قرار گرفته که کاری برای موسیفی سمفونیک کشورم بکنم. دیگر به موقعیت خودم فکر نکردم.»
 
  • نادر مشایخی
نادر مشایخی (آهنگساز و رهبر ارکستر)‌ هم خیلی جوان بود که بعد از به پایان رساندن هنرستان عالی موسیقی، در اتریش رشته‌ی آهنگسازی، رهبری و موسیقی الکترونیک خواند و با درجه‌ی ممتاز فارغ‌التحصیل شد. او درباره‌ی تجربه‌ی مهاجرتش می‌گوید: «خب اولش آدم مشعوف است. چیزهایی را می‌بیند که تا حالا ندیده است. بعد از مدتی، کشف می‌‌کنی که تو خارج از قواعد اجتماعی آنها هستی. زمانی که من به اتریش رفتم، 19 ساله بودم و هدف و انگیزه داشتم. 20 سالی ماندم. بعد از 20 سال، سه هفته به ایران آمدم و برگشتم و افسردگی شدید گرفتم. (خنده) تازه با مفهوم «غربت» آشنا شده بودم.»
 
نصیر حیدریاننصیر حیدریان موزیسین و رهبر ارکستر برجسته ایرانی، سال‌ها در ایران و ارکستر سمفونیک تهران فعالیت داشت تا سرانجام جهت ادامه تحصیل راهی کشور اتریش شد. او به تازگی فعالیت‌های بیشتری در ایران داشته است.
 
  • نوین افروز
«نوین اسماعیلى افروز» پیانیست شهیر ایرانی ، در سنین کودکى به شهر میلان ایتالیا مهاجرت کرد؛ اما چند سال بعد از انقلاب به ایران بازگشت و اولین برگزارکننده کنسرت پیانو در تالار وحدت بود.
 
  • هرمز فرهت
«هرمز فرهت» یکی از بزرگ‌ترین موسیقی‌دانان ایرانی است که حالا درست 40 سال است که از ایران مهاجرت کرده است. این مدت زمان طولانی اما ارتباط او با کشورش را قطع نکرده است؛ او پایان‌نامه دکترای خود را با عنوان «مفهوم دستگاه در موسیقی ایران» نوشت که سال‌ها بعد، در ۱۹۹۰ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج در بریتانیا به چاپ رسید؛ او نیز درباره‌ی تجربه‌اش از «مهاجرت» می‌گوید: «من سال 1358 تنها با یک چمدان ایران را ترک کردم اما همیشه در حال خواندن کتاب‌هایی در باره ایران هستم. من با اینکه در کل موسیقی کلاسیک غربی را دنبال می‌کنم، در برخی از کار‌هایم از دو نوع موسیقی شهری و محلی ایران استفاده کرده و الهام گرفته‌ام. »‌
 
  • همایون خسروی
«همایون خسروی» در هنرستان عالی موسیقی درس خواند و از همان نوجوانی به فعالیت درارکستر پرداخت. او دوره‌های تخصصی نوازندگی ویولنسل را با بورسیه وزارت فرهنگ و هنر، در کشورهای آلمان و اتریش سپری کرد و در دهه‌ی 60 تا پایان عمر برای آشنایی با بازارهای موسیقی بین‌المللی ایران را ترک کرد و به آمریکا مهاجرت کرد.
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اردیبهشت 1399 - 14:00

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود ای‌کاش آدمی وطنش را... | موسیقی ما