برنامه یاد بعضی نفرات
 
به بهانه هفتم اسفند، سالروز تولد هوشنگ کامکار
برادر بزرگ موسیقی
[آرش نصیری - روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]

 «هنرمند بودن. انسان بودن. انساني هنرمند بودن.
در انتخاب بين اين سه راه، گزيدن راه سوم از همه دشوارتر است.
معروف بودن. معروف ماندن. محبوب شدن.

راه اول امروز از هر روز ديگري ساده‌تر است؛ چشم رنگي و زلف افشان و خواندن از عشق‌هاي نوجوانانه پرسوز و گداز معروف‌ات مي‌كند.

معروف ماندن كمي سخت‌تراست؛ رفتن روي جلد روزنامه‌هاي زرد هزينه دارد. محبوب شدن اما بسيار دشوار است. براي محبوب شدن بايد هم انسان باشي، هم هنرمند. وقتي بدل به انساني هنرمند شدي، محبوب مي‌شوي. طی سال‌ها زندگی در کنار خانواده‌ای پر از موسیقی، آموختم که نوای ما فقط برای زیبا‌تر کردن زندگی خودمان نیست و اینکه به دنیا آمدن در چنین خانواده‌ای یک «اتفاق» است و نباید به این تعلق افتخار کرد؛ چرا که دستاورد من نیست. استعداد نواختن یک ساز، داشتن صدای خوش و... دلایل هنرمندی نیستند.

آرزو دارم با توانایی‌ها و شرایط ویژه‌ام به عنوان یک «بچه هنرمند»، در این دنیایی که هر روز از آن تأثیر می‌گیرم، کارهایی برای هم‌نوعان‌ام انجام دهم تا شاید بتوانم تأثیر بگذارم و نقطه‌ای را در مسیر بهبود به حرکت درآورم. فقط آن وقت است که دیگر وجودم اتفاقی نیست.» (مجله پیک سبز/ شهریور 89)
 
اینها را -که حتماً نشانه یک فرهنگ جاری خانوادگی است- «صبا کامکار» تابستان سال 89 نوشته بود که علاوه بر کار موسیقی، سال‌ها است در بنیاد خیریه محک، به عناوین مختلف مشغول فعالیت و خدمت است. پیش از آن، در سال 2008، وقتی در آلمان درس می‌خواند و از او خواسته بودم یادداشتی برای پدر بنویسد و در بخشی از آن نوشته بود: «پدرم شغل عجیبی داره و این فقط توی شغلش نیست، بلکه شخصیتش و خیلی از حال و هواهاش هم عجیبه. منظورم از حال و هوا کلیشه‌های رفتاری هنرمندان نیست، اون چیزی که همه ازش حرف می‌زنن.

اگر قرار باشه حال و هواش رو تشبیه کنم، میگم بهاریه. باز هم نه به خاطر کلیشه‌های شناخته شده بهار، بلکه به خاطر تضاد سازنده‌ای که در طبیعت وجود داره، وجود شدت و قدرت در اوج لطافت؛ یه لحظه آفتابه، ابریه، رگبار، رنگین کمون، آفتاب. پدرم همینه. توی وجودش نقاط متضادی هست که سازنده و مکمل هستند. می‌تونه با کنترل شدیدی که روی خودش داره، یک تعادلی رو حفظ بکنه. می‌تونه به صداهای طبیعتش و احساساتش گوش بده ولی منطقی فکر کنه. این چیزی است که در زندگی از او آموختم. در لحظه‌ای که پدرم از شوق تبدیل به یک کودک می‌شه، جوری که بهش حسودی می‌کنم. آن‌جایی که می‌بینم هستند کسانی که هنوز به بهانه‌های ساده خوشبختی می‌نگرند و شاد هستند.

البته ناگفته نماند که دغدغه‌های خاطر پدرم هیچ‌وقت کم نبود. داشتن یک خانواده بزرگ همیشه مسئولیت‌هایی را برای فرزند بزرگ خانواده ایجاد می‌کند. پدرم فقط مسئولیت زندگی من و مادرم را نداشت. او خودش را اول از همه پدر همه خانواده می‌داند.» (مجله تازه/ بهار 87)
 
احتمالاً این توصیفات که تنها فرزند «هوشنگ کامکار» با صداقت دوران نوجوانی‌اش نوشته، گویای بسیاری از خلقیات او است. برادر بزرگ هفت برادر و یک خواهری که یکی از نمادهای موسیقی در سرزمین باستانی هنر و عشق‌اند. آنها در محله چهارباغ سنندج، در خانه‌ای به دنیا آمدند که روی در فلزی‌اش کلید سُل جوش خورده بود و همین هم است که در تمام زندگی‌شان در چهارباغ موسیقی ماندند.
 
پدر آن‌قدر عاشق موسیقی بود که حالا بعد از سال‌ها، پسر بزرگ، وقتی ارکستر فیلارمونیک کردستان اجرای خوشی را در جشنواره فجر روی صحنه می‌آورد، اشک در چشمانش جمع می‌شود و می‌گوید کاش پدرم زنده بود و این صحنه را می‌دید و بعد به یاد می‌آورد که حتماً روح پدر حتماً حاضر است و می‌بیند که اینها میوه‌های همان درختی هستند که او سال‌ها قبل در شهرشان کاشته و فرزندان‌اش و فرزندان دیگرش آبیاری‌اش کرده‌اند.
 
پدر، یک نظامی عاشق بود و یک نظامی عاشق بهترین گزینه است برای پایه‌ریزی یک گروه پایدار موسیقایی. پدری که حتی نخواسته بود یکی از فرزندان‌اش دکتر، مهندس یا خلبان شوند. فقط موسیقی بود که اهمیت داشت و آنها هم با عشق پدر عاشق شده بودند و تمام عمر عاشق و موزیسین ماندند. از موقعی که چشم باز کردند، در کار موسیقی بودند. از بچگی با صدای ویولن پدر خواب‌شان می‌برد و سایه مهر مادری، که اگر چه به ضرورت مادری و حرف و حدیث این و آن، مشق ویولن را رها کرده و متمرکز شده بود به مهربانی و مادری. «زمانه خانم» بانویی که بی‌دریغ محبت می‌کرد و مادر «کامکار»ها و مادر همه اهالی موسیقی و عشق بود. چه آن وقت که در چهارباغ سنندج بودند و چه بعدتر که در خیابان جمهوری تهران سکنی گزیدند، بسیاری از اهالی موسیقی سر سفره «زمانه خانم» و «کامکاران» نشستند.
 
استاد حسن کامکار، به مدد این همسر همدل و همراه، ارکستری کامل تربیت کرده بود و بعد، مثل استراتژیستی که برای سرزمین‌اش برنامه درازمدت طراحی می‌کند، برادر بزرگ را اول به تهران و بعد به فرنگ فرستاده بود که موسیقی علمی و آهنگسازی و رهبری بیاموزد و خرقه را از او تحویل بگیرد.
 
فرزندان دیگر هم همگی به تحصیلات عالیه موسیقی و هنر مشغول شدند و بدنه گروه‌های «شیدا» و «عارف» را تشکیل دادند و هرکدام وزنه‌ای شدند در کار و هنرشان؛ طوری که می‌شود گفت «کامکار»ها گروهی هستند متشکل از ژنرال‌های موسیقی. حالا، به جز اردوان که 47 سال دارد، همه بالای 50 سال دارند و اغلب‌شان استوانه‌هایی در رشته تخصصی خودند و آن‌قدر قدرت دارند که حضورشان، جشنواره‌ی متوسطی را سطح بالا جلوه دهد.
 
در تمام این سال‌ها حضور و مدیریت هوشنگ کامکار نقش تعیین‌کننده‌ای در این انسجام و حفظ همراهی و برادری داشته است. برادر بزرگ موسیقی هم یک موزیسین حساس عاشق است و هم یک مدیر متمدن و دموکرات. «...از دخالت در کار دیگران خودداری می‌کند، ولی اکثر خانواده داوطلبانه با او در مورد تصمیم‌های مهم مشورت می‌کنند.» (صبا کامکار-همان).
 
او همواره بر همین مسیر مدیریت عادلانه مشورتی حرکت کرد و حتی دخترش «صبا» هم که خواننده سولوی بسیاری از بخش‌های آهنگ‌ها است، این جایگاه را به مدد صدای خوش و دانش‌اش به دست آورده، نه به این خاطر که دختر استاد است. آنها همه خواهر و برادران و فرزندان اویند که جانشین استاد حسن کامکار است و بیماری یک برادر یا اشتباه یک برادر دیگر همان‌قدر رنج‌اش می‌دهد که اندوه تنها دخترش: «ما پدر را دوست داشتیم و این یکی از ویژگی‌های ما کامکارها است. یعنی جدای از اینکه در موزیک چه کار می‌کنیم و چه‌گونه، محبت و پدر و مادر و برادر در دل ما یک چیز بی‌نظیر بود و هست. محبتی که خود ما به همدیگر داریم هم همین‌گونه است و مثلاً اگر انگشت اردشیر درد بگیرد، قلب من هم درد می‌گیرد. بدجوری همدیگر را دوست داریم و هوای هم را داریم و هیچ چیزی جز سلامت و موفقیت همدیگر را نمی‌خواهیم.» (هوشنگ کامکار/ پیک سبز/ شهریور 1389)
 
برای آنها بیش از هر چیز، تعهدشان به موسیقی سالم اهمیت دارد. کامکاران یک گروه موسیقی ایرانی کرد هستند و در کنسرت‌هایشان هم به این نکته مهم تأکید کرده‌اند. آنها همواره حرفه‌ایِ موسیقی بوده‌اند و در راه قناعت‌شان به زندگی هنری، حضور برادری باکلاس و هنرشناس به عنوان بزرگ‌تر و سرپرست گروه بسیار مؤثر بوده است.
 
سال 1344 یعنی پنجاه سال پیش، اولین اجرای رسمی گروه کامکارها برگزار شد و در آن، هوشنگ کامکار آکاردئون می‌زد که در آن زمان یک ساز نسبتاً مدرن بود. قبل از آن سنتور می‌زد و بعد از آکوردئون و قبل از آن هم ویولن و بعد، برای تحصیل موسیقی به تهران آمد و پس از آن به ایتالیا و سپس آمریکا رفت و موسیقی آموخت و بعد به ایران بازگشت و ۱۰ سال در دانشگاه هنر به تدریس موسیقی پرداخت و از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۷۸ مدیریت گروه موسیقی این دانشگاه را بر عهده داشت. تعدادی از بهترین و کاربردی‌ترین کتاب‌های موسیقی را ترجمه و تألیف کرد که از آن جمله‌اند: «اصول ارکستراسیون» (اثر ریمسکی کورساکوف)، «فوگ و انوانسیون»، «فنون اصلی آهنگسازی در تئوری و عمل» (اثر جان ورال)، «هارمونی قرن بیستم» (اثر وینسنت پرسی کتی)، «کنترپوان مُدال» (بر اساس شیوه موسیقی قرن شانزدهم، اثر دیوید بویدن)، «موسیقی کلاسیک و رمانتیک» و «ارکستراسیون» (اثر کنت کنان).
 
مثل همه برادران دیگر که در کنار کار و اجرا در گروه کامکارها، در زمینه‌های تخصصی ساز و کار خودشان هم فعالیت‌های مؤثر و موفقی دارند، هوشنگ کامکار هم کارهای درخشانی کرده که معروف‌ترین و محبوب‌ترین آثارش «در گلستانه»، «آب زنید راه را» و «کجایید ای شهیدان خدایی» است که این آخری با صدای برادرش بیژن کامکار شنیده شده است. «بهاران آبیدر»، «سماع ضربی‌ها»، «باله شهرزاد»، «پوئم‌سمفونی کردی»، «شباهنگام» و اخیراً «باغ‌های پژمان» از دیگر کارهای مطرح او است.
 
هنگام رونمایی آخرین اثرش که به خاطر تکریم از مقام استاد «احمد پژمان» به این نام مزین‌اش کرد، گفت: «علاوه بر این‌که به احمد پژمان مدیون بودم، می‌خواستم به کسانی که در حوزه موسیقی کار و از تکنیک‌های جهانی استفاده می‌کنند، نشان دهم که می‌توان از تمام تکنیک‌های جهانی در یک اثر استفاده کرد؛ اما در نهایت، کار باید هویتی ایرانی داشته باشد. برخی دانشجویان و جوانان که اشتیاق دارند، از نوآوری دم می‌زنند؛ اما نوآوری کار مشکلی است. من به جرئت می‌گویم که در این اثر، هیچ نوآوری‌ای در هارمونی و هیچ قسمت دیگری انجام نشده است. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که از ملودی‌های محلی و کردی و همچنین مقام‌های اصفهان، همایون و شور به طریقی در خلق این اثر استفاده کرده‌ام؛ اما نمی‌توانم نام آن را نوآوری بگذارم.»
 
شاید این نکته‌ها هم درس آموزشی از یک پیشکسوت است برای موزیسین‌های نسل جدید موسیقی که هر تغییر لحن و طعم در کارشان را به عنوان «نوآوری» و «اولین» و... معرفی می‌کنند. از اینکه برای ادعاهای جوانانه یکی از همین جوانان مستعد که روزگاری شاگردش بوده نقد بنویسد هم ابایی ندارد؛ هرچند این انتقاد بزرگ‌ترانه اما نسبتاً تند، با واکنشی تند مواجه شد و در نهایت کار به جایی رسید که حسین علیزاده، در جشن سوم موسیقی ما از دوست و همکارش اعاده حیثیت کند.
 
«... با اینکه خودش در چارچوب مشخصی از موسیقی فعالیت می‌کند، هیچ‌وقت به سبک‌پرستی و محدودیت دچار نشد و همیشه با انواع دیگر موسیقی با فکر باز و عادلانه برخورد می‌کرد. » (صبا کامکار/ همان) آن‌قدر در این مورد رها و بی‌مرز است که با استفاده از آهنگ مشهور «لب کارون» مرحوم آغاسی آهنگی ساخته و به این خواننده محبوب منتسب به موسیقی کوچه‌بازاری تقدیم کرده است.
 
البته شاید بشود انتقاداتی به استاد داشت و مثلاً درخواست کرد که بیشتر از آنچه تاکنون بوده، برادر بزرگ همه اهالی موسیقی باشد نه فقط برادران کامکارها؛ یا اینکه از ایشان بخواهیم در حمایت‌هایش از افراد و نهادهای موسیقی دقت بیشتری داشته باشد و علاوه بر حمایت، انتقادهایش را هم مطرح کند؛ اما در این روز که روز تولد این مرد بزرگ و مؤثر موسیقی ایران است، از این انتقادها صرف‌نظر و برای ایشان تندرستی و بهروزی آرزو می‌کنیم. تولدتان مبارک استاد هوشنگ‌خان کامکار. برادر بزرگ کامکاران و برادر بزرگ موسیقی ایران.
 
این یادداشت را با جمله‌ای تمام می‌کنم که دخترش «صبا»، در همان صداقت دوران نوجوانی‌اش و وقتی در خارج از کشور تحصیل می‌کرد، برایش نوشته بود: «...من فهمیدم که هدف پدرم محدود به بهبود و رفع احتیاجات زندگی فقط ما نیست. هنر پدرم در تبادل ذهن او با یک جامعه به ثمر می‌رسد. نه. پدرم فقط متعلق به من نیست. این واقعیت زیبایی است که او را جاویدان خواهد کرد. وجودش، هنرش که ثروت اوست، مال من نیست. فرهنگ وارث اوست.»
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 8 اسفند 1394 - 10:21

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

شنبه 8 اسفند 1394 - 18:18

هفتم اسفند مصادف سالگرد فوت اسناد تهرانی اس

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود برادر بزرگ موسیقی | موسیقی ما