برنامه یاد بعضی نفرات
 
یادی از استاد محمدرضا لطفی؛
عزیز، عزیز، عزیزانم

[فریدون شهبازیان - آهنگساز و رهبر ارکستر]

سال‌های دهه 50 که دوران شکوفایی موسیقی ردیف– دستگاهی ایران در رادیو بود سال‌های اشتیاق من به موسیقی ایرانی بود که درکنار شاعر بزرگ سرزمین‌مان ه. ا. سایه با محمدرضا لطفی که از زادگاهش گرگان به تهران آمده بود آشنا شدم. قدرت و شگفتی نوازندگی او در تار نتیجه سال‌ها تمرین و ممارست بود که تکنیک و خلاقیت چشمگیر او را نمایان می‏ساخت. بعدها برایم تعریف کرد که تمام روز را در زیرزمین خانه پدری‏اش در گرگان به تمرین تار مشغول بوده است و در آن زمان فهمیدم که این تکنیک و خلاقیت حاصل تمرین‌ها، دلمشغولی‌ها و اشتیاق محمدرضا لطفی بوده است.

یکی از بارزترین خصوصیات موسیقی ایرانی برای آهنگسازی دستیابی به تکنیک ساز و آشنایی کامل با ردیف موسیقی ایرانی است که اشتیاق آهنگسازی را بر می‏تابد و این هر دو در وجود محمدرضا لطفی موج می‌زد. چراکه با تشکیل گروه عارف و شیدا و فعالیت مستمر آن درکنار اجرای آثار ماندگار آهنگسازان قدیم ایران شروع به آهنگسازی کرد و آثاری به وجود آورد که همه آن تصانیف زبان‌زد مردم سرزمین‌مان است. یکی دیگر از خصوصیات بارز موسیقی ایرانی تکنوازی و جواب آواز است که لطفی در ارائه آن بسیار موفق بود چراکه داشتن سبک و خلاقیت در نوازندگی بهترین ویژگی برای تکنوازی و جواب آواز است. شنیدن تکنوازی‌ها و همراهی او با خوانندگان مختلف در اجرای موسیقی بی‏تردید این مهم را اثبات می‏کند. همه آثار گروه شیدا و عارف و دیگر گروه‌های موسیقی با نظارت من اجرا و ضبط می‏شد همچنین برنامه گل‌های تازه و گلچین هفته که به همت شاعر بزرگ ه. ا. سایه فراهم می‏آمد و پخش می‏شد نقطه بی‏تردید این آثار بود که توجه جوانان این مرز و بوم را در پی داشت و اشتیاق آنها را برای یادگیری سازهای موسیقی ایرانی برمی‌انگیخت. اینها همه از تلاش بی‌وقفه محمدرضا لطفی بود که گروه شیدا را سامان بخشید و در کنار پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، علی‌اکبر شکارچی گروه عارف را تشکیل داد و با محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، هنگامه اخوان و... آثار ماندگاری اجرا کرد.

آهنگ‌های محمدرضا لطفی که از ملودی‌های بدیع، زیبا و شیرین برخوردار بود از نظر فرم پردازش نغمه‏های ردیف موسیقی ایرانی بی‏نظیر بود. او از معدود آهنگسازانی بود که برای اجرای خواننده اثر، بهترین فواصل ممکن را انتخاب می‏کرد که خواننده بتواند به بهترین شکل ممکن از عهده اجرای آن برآید و گروه نیز به راحتی بتواند همه نغمات دستگاه یا آواز مورد نظر را به اجرا درآورد. اگر به آهنگی که در سه‌گاه روی شعر سایه «همیشه در میان» ساخته بود دقت کنیم، محمدرضا لطفی شاه بیت این غزل سایه را در مخالف سه‌گاه ساخته است زمانی که محمدرضا شجریان می‏خواند: «آه که می‌زند برون از سر و سینه موج خون/ من چه کنم که از درون دست تو می‏کشد کمان»، بی‏تردید روح وجان شنونده را به زنجیر می‏کشد و آنچنان در ذهن انسان خوش می‏نشیند که جدایی از آن ممکن نیست. محمدرضا لطفی در راست پنجگاه نیز آهنگی ساخته است که خود مولانا هم اگر زنده بود به تحسین او می‏نشست. او شروع شعر مولانا را با چنان صلابت و قدرت ملودیک بیان می‌کند که در همان بار اول که شنیدم جان شیفته مرا سیراب کرد هرگز آن را از یاد نبردم. «بیا بیا دلدار من، دلدار من/ درآ درآ در کار من» را وقتی با صدای گرفته و بم خویش می‏خواند ممکن است سلیقه خیلی‏ها را برنتابد ولی ملودی آهنگ در ذهن شنونده جاخوش می‏کند و از یاد نمی‏رود.

هر لحظه این آهنگ راست پنجگاه روی شعر مولانا شاید زیباترین و دلنشین‌ترین ملودی عاشقانه‌ای باشد که با شعر مولانا می‌توان خواند و لحنی که محمدرضا لطفی آهنگ را به پایان می‌برد هر دل سنگی را آرام می‏کند. بر روی شعر دیگری از ه. ا. سایه «درکوچه‌سار شب» او آهنگی در شور-دشتی ساخت که برای تنظیم و ارکستراسیون در اختیار من قرارداد و محمدرضا شجریان آن را اجرا کرد. نمی‏خواهم از تنظیم و ارکستراسیون خود بگویم که بسیار مورد توجه قرار گرفت بلکه در این شعر سایه ملودی زیبای محمدرضالطفی جذابیت و دلنشینی آن را دوچندان کرد هنگامی که ملودی آهنگ را برای نوشتن ارکستراسیون مرور می‌کردم جمله‏ای که برای بیت سوم شعر نوشته شده بود «نشسته‏ام در انتظار این غبار بی‏سوار/ دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‏زند» که مرا بسیار تحت تاثیر قرار دارد چراکه محمدرضا لطفی جمله‌ای به پایان این بیت اضافه کرده بود «عزیز، عزیز؛ عزیزانم» و ملودی این جمله را محمدرضا شجریان با چنان لحن دل‌انگیز و غم‌آلودی می‏خواند که بی‌اختیار اشک به چشمان شنونده می‌آورد.

این جمله برای کسانی که عزیزی را از دست داده بودند یا عزیزی آنها را به فراموشی سپرده بود شاید دلنشین‌ترین ملودی موسیقی ایرانی باشد؛ فراموش نشدنی و ماندگار. محمدرضا لطفی نوازنده و آهنگساز توانا و کم‌نظیری بود که مرگ را به هیچ می‌انگاشت. واقعیت این است که مرگ پایان دنیا نیست. زمانی به دنیا می‏آییم و زمانی از دنیا می‌رویم، سرنوشت همه ماست، دنیا که تمام نشده است. آنچه مهم است ماندگاری است، ماندگاری آثاری که برجای می‏گذاریم و محمدرضا لطفی هنرمندی بود که آثار ماندگار بسیاری از او مانده است. 
به قول شاملوی بزرگ: 

«بیتوته کوتاهی است جهان، 
در فاصله گناه و دوزخ»
منبع: 
روزنامه فرهیختگان
تاریخ انتشار : شنبه 20 اردیبهشت 1393 - 09:34

دیدگاه‌ها

یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 - 14:06

درود بر شما استاد شهبازیان عزیز خداوند شما رابرای ما حفظ کند و روح بلند لطفی را قرین رحمت

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود عزیز، عزیز، عزیزانم | موسیقی ما