برنامه یاد بعضی نفرات
 
با تو بد نیستم!
یادداشت هفته؛
با تو بد نیستم!
موسیقی ما - 1- هفته‌های گذشته در یادداشت‌‌های مختلف به سرفصل‌هایی اشاره کردم که قطعا هرکدام در آینده نیاز به تحلیل و نفسیر دارند. به‌خاطر اینکه یادداشت‌های من به صورت هفتگی نوشته می‌شوند، طبیعتا بازتاب سلایق و تفکرات مختلف یک نفر در طی یک پیوستگی زمانی هستند. در این بین محدودیت‌هایی هم هستن که شاید لازم باشد با شما در میان بگذارم. یکی از مشکلات ما جدا شدن موسیقی این سرزمین به دو شکل مجاز و غیر مجاز است و ناخودآگاه بسیاری از مباحثی که باید در مورد موسیقی مطرح ‌شوند به خطوط قرمزی می‌رسند که امکان بازگو کردنشان نیست. از طرفی چون در این ستون محدودیت حجمی هم داریم و یادداشت‌ها نباید از 750 کلمه بیشتر شوند، گاهی به موضوعی اشاره می‌کنم و ادامه‌ی آن در هفته‌های آینده به صورت گسترده‌تر مورد بررسی قرار می‌گیرد. برای همین از دوستان انتظار دارم که با یک کلمه یا یک اشاره به این قطعیت نرسند که زیر پای کسی را خالی کرده‌ام.

من فقط با سیستم معیوب تولید و ارائه‌ی موسیقی در این کشور مشکل دارم و هدفم هم از این یادداشت‌ها مرور اتفاقات خوب و ارائه‌ی پیشنهاد برای حرکتی رو به جلو در این فضای خواب زده است. در ادامه‌ی همین موضوع بود که پیشقدم شدم و از دوستانم حمیدرضا منبتی و آرش افشار که به قلم و تفکرشان باور دارم خواستم تا همراه هم باشیم و کمی این فضای بی‌تحلیل و این نظم معیوب را به هم بزنیم! البته که ما ادعای مسیحایی نداریم و من خودم را در چنین جایگاهی نمی‌بینم، اما همان‌طور که در یادداشت‌های قبلی هم اشاره کردم کمبود نقد درست در سال‌های اخیر باعث شده که فضای این موسیقی یا هوادارانه باشد یا میدان جنگی که همه دنبال به خاک و خون کشیدن یکدیگرند. در چنین فضایی میانه‌ای وجود ندارد و همه چیز سیاه و سفید است و مشکل اول هم همین‌جاست! به هرحال این‌ها را گفتم تا باز هم اشاره کنم که در زندگی‌ام تا به امروز نه دشمن کسی بوده‌ام و نه تا به حال یک بار با کسی دست به یقه شده‌ام. اصولا روحیه‌ی دعوایی ندارم، اما بعضی از مسائلی که در هفته‌های گذشته به آن‌ها پرداخته‌ام چون حقایق تلخی از ماهیت موسیقیایی ما بوده‌اند و به طبع اسم افرادی را هم با خودشان داشتند که طرفدارانی در این کشور دارند، همین مسئله‌ی هواداری و چشم بستن بر هر حرف مخالفی و دشمن دانستن همه‌ی نظراتی که منطبق بر آیین هواداری‌شان نبوده باعث بروز حاشیه‌ها شده‌اند!

2- یکی از حاشیه‌هایی که در هفته‌های اخیر پیش آمد پس از یادداشت من در مورد آلبوم احسان خواجه امیری بود. تعدادی از نظرات و برداشت‌ها آن‌قدر سطحی و مضحک بود که توضیح مجدد من کارساز نیست. مثلا اینکه گفته‌ بودم روزبه بمانی دوست من است و بلافاصله بعد از آن انتقاداتم را در مورد کارهایش به صورت فهرست‌وار بیان کرده بودم به این دلیل بود که چون من هم در حیطه‌ی ترانه مشغولم، نظراتم را از حسادت و ... ندانید و این مسئله مشخص باشد که در هر محفل خصوصی یا عمومی من و دوستانم اولین منتقدان هم هستیم تا بتوانیم حرکتی بهتر و روبه جلوتر در مسیرمان ایجاد کنیم. مسئله‌ی دیگری که پیش آمد پس از اشاره‌ام به ملودی‌های این آلبوم و این جمله بود که «علیرضا افکاری موزیسین درجه دویی‌ست...» طی تماس تلفنی با آقای افکاری هم به ایشان توضیح دادم که من دشمنی‌ای با ایشان ندارم و دلیلی هم برای این دشمنی ندارم چون منفعتی هم از دشمنی نمی‌برم. به شخصه بهترین ملودی‌هایی که ایشان ساخته‌اند را «سراب رد پای تو» و «دنیای این روزای من» می‌دانم که هم از کارهای دیگر خودشان و هم از فضای موسیقی پاپ ما جلوتر بود و باعث شد که کارهای درجه دوی بسیاری از روی همین دو کار بازسازی بشوند. البته که افکاری هم چون هرگز دغدغه‌های پیشروانه نداشته‌، نهایت کارهایش ارائه‌ی یک موسیقی درست و قابل احترام در ساختاری مشخص و از قبل طراحی شده برای هنرمندی‌ست که با او همکاری می‌کند. تقریبا همه‌ی این خواننده‌ها هم دارای گذشته‌ی مشخصی بوده‌اند که در برهه‌های زمانی نتوانسته بودند همان گذشته را بازسازی کنند و به همین دلیل یک بازگشت خوب به این سابقه باعث موفقیت کارها شد.

علیرضا افکاری هیچ‌گاه فضای موسیقیایی جدیدی برای هیچ‌کدام از خواننده‌هایی که با آن‌ها کار کرده طراحی نکرد و برای همین موزیسین درجه یک و پیشرویی نبوده است. به عنوان مثال واروژان در نود درصد تولیدات موسیقیایی‌اش موزیسین پیشرویی بود یا اسفندیار منفردزاده ذاتا همیشه یک انسان رو به جلو بوده است. عبدی یمنینی در آلبوم «امان از..» یک طراحی جدید و مدرن برای آقای اقبالی انجام داد اما این آلبوم با اقبال عمومی مواجه نشد. پس پاپیولاریته با کار پیشرو دو مقوله‌ی جدا از هم هستند که گاهی می‌توانند بر هم مماس باشند، ولی هر پاپیولاریته‌ای دلیل بر درجه یک بودن نیست! به هرحال لازم بود توضیح بدهم که من دشمنی‌ای با ایشان ندارم و اگر جمله‌ای که در آن یادداشت نوشته بودم با این توضیحات دوباره خوانده شود متوجه می‌شوید که گفته بودم چون علیرضا افکاری ذاتا هنرمندی نیست که در کارنامه کاری‌اش نشانه‌ای از علاقه به تحول و مدرنیزاسیون دیده شده باشد، انتظار اینکه او با این آلبوم احسان خواجه‌امیری را در زمینه ملودی متحول کرده باشد انتظار بیهوده‌ای‌ست. البته بهتر است در همین‌جا اشاره کنم به دوستان بسیار زیادی که حتا درجه دو هم نیستند و حاضرند سرویس‌های فراوانی هم بدهند تا در جایگاه علیرضا افکاری قرار بگیرند. یعنی فقط بتوانند در استانداردی از پیش تعیین شده خاطراتی را با خواننده‌هایی که افکاری و بمانی با آن‌ها تجربه‌های موفق داشته تکرار کنند. این افراد همان‌هایی هستند که پیش هر خواننده‌ و در هر استودیویی صدها صفحه ترانه و چندین ملودی و ... به هرحال امیدوارم هر اتفاق مثبتی که آینده‌ی این موسیقی را بهبود می‌بخشد بیشتر و بیشتر شود و کسی هم ما را دشمن خودش نداند.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 6 دی 1391 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

من تمام یادداشت های شما را دنبال می کنم و از آن ها لذت بردم و خواهشم اینه که شما که حداقل در داخل این فضا هستید با نقد های خود تغییری ایجاد کنید ...
شاید حداقل این فضای آشفته موسیقی تغییری در سیاست هایش انجام داد .. البته با این گوش های پر شده از موزیک های سطح پایین ولی پر مخاطب امروزی، گمان نمی کنم :|
موفق باشید

PM
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

بنده حقیر نزدیک به 14 سال است موسیقی ایرانی را در زمینه های نوازندگی و تحقیق دنبال می کنم. بنظر بنده نقد بیطرفانه و دلسوزانه ای بود.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود با تو بد نیستم! | موسیقی ما