برنامه یاد بعضی نفرات
 
«صدای طهرون» غم را از دل مردم بیرون می‌برد
مرتضی احمدی:
«صدای طهرون» غم را از دل مردم بیرون می‌برد
سهیلا قربانی: دوست دارم تا زنده‌ام تکلیف تیتراژ «حسن کچل» معلوم شود. حسن کچل بهترین یادگاری من برای مردم خواهد بود. مرتضی احمدی چندسالی است از فضای تصویر فاصله گرفته و بیشتر وقت خود را صرف نگارش کتاب‌ها و ضبط آلبوم و قطعات جدید کتابش معطوف کرده است. این بار با وی گفتگوی کوتاهی کردیم پیرامون سینما، کتاب و موسیقی...


  • آقای احمدی! شما بعد از تئا‌تر «امیرارسلان» حضور پررنگی در عرصه تئا‌تر نداشتید و بیشتر وقتتان را برای تولید آلبوم و کار نویسندگی صرف کردید. دلیل کناره گیریتان از فضای تصویر چه بود؟
فعلا با این اوضاع و شرایط قصد بازگشت به کار تصویر را ندارم ولی اگر شرایط تغییر کند و کمی حال نه چندان مساعد سینما و تئا‌تر رو به راه شود شاید دوباره به این فضا برگردم. البته مسئله اینجاست که من فکر می‌کنم با کارهایی که می‌سازیم فقط سر خودمان را کلاه می‌گذاریم چون نه تنها فروش قابل توجهی ندارند بلکه فاقد محتوای آموزنده‌ای هم هستند. من بعد از امیرارسلان در تئاتری به کارگردانی بهزاد فراهانی بازی کردم که هیچوقت به نمایش درنیامد. بعد از آن هم در نمایش «هفت شهر عشق» حضور داشتم و نقش یک حکیم را بازی کردم. اما این کار هم اجرا نشد. بعد با خودم فکر کردم و تصمیم گرفتم به جای اینکه زمان صرف کنم و بعد از چندین ماه تمرین کار‌ها به اجرا درنیایند و مخاطب آن‌ها را نبیند، بهتر است که خودم را کنار بکشم و میدان را به دست دیگران بسپارم! اتفاقا اصلا هم از این وضعیت ناراضی نیستم و دلگیر نمی‌شوم. همانطوری هم که شما گفتید، بیشتر وقتم را صرف انتشار کتاب‌هایم کردم.

  • ما بار‌ها از شرایط نامساعد سینما و تئا‌تر صحبت کردیم اما هیچوقت دلیل اصلی بوجود آمدن چنین اوضاعی بطور دقیق عنوان نشد. شما به عنوان پیشکسوت این عرصه فکر می‌کنید دلیل بوجود آمدن چنین شرایطی مشخصا چه چیز می‌تواند باشد؟
اصلا نمی‌شود بطور خاص به ارگان، شخص یا موضوع خاصی اشاره کرد. در طول این سال‌ها همه چیز دست به دست هم داد و این شرایط را بوجود آورد. نباید انگشت اتهام را به طرف یک قشر خاص نشانه رفت. مثلا یکی از دلایل مهمی که هست، کم توجهی قشر علاقمند به بازیگری به یادگیری اصول این حرفه است. قدیم‌تر ما دانشگاه و آموزشگاه هنری نداشتیم. اما زمانی که به این حرفه علاقمند می‌شدیم کارمان را به صورت تجربی شروع می‌کردیم و به دنبال هر موقعیتی بودیم که بتوانیم از حرفه‌ای‌های این کار تجربه کسب کنیم.

مثلا خود من زمانیکه تصمیم گرفتم وارد این حرفه بشوم، رفتم کنار بچه‌های باسابقه و حرفه‌ای تا از تجربیاتشان استفاده کنم. و بصورت عملی و تجربی آموختم. وقتی هم که می‌خواستیم تست بدهیم یک کارگردان رو به روی ما می‌نشست و به حرف زدن ما نگاه می‌کرد. بعد هم با جدیت به ما توصیه می‌کرد که به کلاس‌های اموزشی فن بیان برویم که اکثر کلاس‌ها را هم خودشان برگزار می‌کردند نه اینکه مثل امروز انواع کلاس‌های بازیگری را دایر کنند و خروجی‌های مناسبی نداشته باشند البته برخی از این کلاس‌ها که زیر نظر اساتید و بازیگران قدیمی مدیریت می‌شود در کارشان موفق بیشتری دارند.

ما ان زمان کنار دست استاد تئاترمان می‌نشستیم و استاد از روی یک کاغذ نوع دیالوگ خوانی‌ها و بیان جملات را به ما آموزش می‌داد. ما فقط دلمان را به این خوش کردیم که دانشگاه هنر داریم. اما هیچوقت به این فکر نمی‌کنیم که دانشجوهایی که فارغ التحصیل شدند امروز کجا هستند؟ این همه دانشجوی بازیگری در این مملکت هست که با علاقه فارغ التحصیل شده‌اند و مدرک گرفتند اما الان کجا هستند؟!

این را به جرات می‌گویم که اکثر این بچه‌ها جذب کارهای بیزنسی شدند و اصلا ارتباطی با این فضا ندارند! اما بجای این بچه‌های تحصیلکرده افرادی جایشان را گرفته‌اند که نه سواد این حرفه را دارند و نه استعداد! اسم خودشان را هم بازیگر گذاشتند. اما هنوز نمی‌دانند آکسان را کجا باید بگذارند. یعنی هنوز نوع ادا کردن صحیح کلمات را نمی‌دانند ولی اسمشان در ظاهر، بازیگر است و به موازات هم پیشنهاد بازی دارند و کار می‌کنند. از طرف دیگر هم بعضی کارگردانان و تهیه کنندگان بجای اینکه دنبال استعداد باشند به روابطشان متکی‌اند.

هرکدام از این‌ها به نوبه خود ضربه محکمی به بازیگری وارد می‌کند؛ حتی فیلمنامه‌هایی که دیگر امروز نه محتوا دارند و نه سوژه. زمانی هم که یک کار خوب به نگارش در می‌آید یا در فرآیند نظارت، دچار تغییرات زیادی می‌شود یا اصلا کار گهگاه به اجرای نهایی نمی‌رسد. وقتی هم که دلیلش را می‌پرسیم می‌گویند که مردم دنبال چهره‌های جدید در فیلم‌های هستند و این فیلمنامه‌ها اگر ساخته شود گیشه ندارد. یعنی همه چیز دست به دست هم داده تا حال و روز سینما و تئا‌تر به اینجا کشیده شود. بعد هم همه جا می‌نویسند که چرا قدیمی‌های تئا‌تر و تلویزیون کم کار شدند و یا کناره گیری کرده‌اند!! ‌

  •  الان بزرگ‌ترین دغدغه زندگی مرتضی احمدی چیست؟
اجرای ترانه‌های کتاب «کهنه‌های همیشه نو». دوست دارم تا زنده‌ام بازتاب آن را بین مردم ببینم. ضمن اینکه دلم می‌خواهد خیلی زود‌تر تکلیف تیتراژ حسن کچل معلوم شود. این قطعه پررنگ‌ترین کاری است که از من به یادگار خواهد ماند.

  • والبته آلبوم صدای طهرون...
بله. این کار هم با زحمت زیادی ساخته شد. باید از تمام عوامل سازنده اثر قدردانی کنم که دلسوزانه برای البوم زحمت کشیدند و هیچکدام حتی ریالی هم پول نگرفتند. حتی صدابردار! این‌ها همگی از لطف بچه‌ها بود که بدون هیچ چشمداشتی برای البوم سنگ تموم گذاشتند. خوشحالم که با این کار توانستم یک لحظه غم را از دل مردم بیرون ببرم. این را هم به تمام مردم قول می‌دهم که هر کسی «صدای طهرون» را بشنود غم از دلش بیرون می‌رود. چون بچه‌ها همگی صادقانه و تنها بخاطر خواست قلبیشان برای این کار مایه گذاشتند. باید ببینیم که اوضاع چطور پیش می‌رود.

  •  علاقه شما به خوانندگی دقیقا از چه زمانی شروع شد؟
زمانی که من ۱۲ سالم بود. و در یک مجلس عروسی شرکت کرده بودم. انجا هنرمندان روحوضی را دیدم و عاشق کارشان شدم. ان‌ها بدون هیچ ادعایی مردم را تا صبح می‌خنداندند و مردم هم از ته دل می‌خندیدند. شادیشان واقعی بود. لبخند مصنوعی نمی‌زدند.

  • سرنوشت آخرین اثر نوشتاریتان، «ناخنک» به کجا رسید؟
چندوقت پیش برای گرفتن مجوز به ارشاد فرستادیم اما هنوز که در ارتباط با چگونگی و زمان تولد ضرب المثل‌ها تهران است. سعی کردم در این کتاب با حفظ اصالت قصه‌های قدیمی نحوهٔ بافت ضرب المثل‌ها را برای مردم بازگو کنم. مدتی هم هست که نگارش تاریخچه پیش پرده‌ها و جلد دوم کهنه‌های همیشه نو را تمام کردم. اما فعلا قصد ندارم برای اجرا اقدامی بکنم. من در کهنه‌های همیشه نو تقریبا ۶۰ ترانه را جمع آوری کرده‌ام که فقط خودم می‌توانم ان‌ها را اجرا کنم. قصد داشتم که قطعات کتاب را به همراه یک سی دی منتشر کنم که مجوزش صادر نشد. من الان دنبال جمع آوری ضربی خوانی هستم. نباید کاری بکنیم که آینده گانمان ما را نفرین کنند از اینکه هیچ گذشته‌ای نداشته‌اند. آن‌ها باید بدانند که ما فرهنگ و هنر غنی و اصیلی داشتیم و این وظیفه ماست.
منبع: 
فرهنگخانه
تاریخ انتشار : یکشنبه 21 فروردین 1390 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:46

واقعا صداش دوس داشتنیه.
سبک خوندنش هم واقعا دوست داشتنی تر

MEJ
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:46

ایشالاه که زنده باشه

میگم یه سوال از مسئولان سایت

شما قول 20 فروردین رو دادید واسه اعلام نتایج

امروز 21 فروردینه این یعنی بد قولی ؟؟؟!!!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:46

خیلی مهربونه (:

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:46

آهنگ ماشین قسطی با صدای آقای مرتضی احمدی را در این بلاگ پیدا نکردم اگر لینک دانلود یا اینکه خود آهنگ را برایم بفرستید متشکر میشم.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود «صدای طهرون» غم را از دل مردم بیرون می‌برد | موسیقی ما