نمیدونم چرا اما دلم خواست که بنویسم برای برادر عزیزمان آقای پاشایی...
اگر چه رفته ای
اما، تو در تمام گوش ها شنیده می شنوی
و بر تمام زبان ها زمزمه
کدام دل شکسته توان فراموشی ات دارد
نه هیچ دلی نیست که نگیرد
که نسوزد
که نمیرد
شکوه بیش از این؟
پس از تو گوش کن
شنیده می شود سکوت شاعران
و واژه ها به صف اعدام می روند
تا نکند ترانه ای شوند
که قرار نیست تو بخوانی
دعای ما که مستجاب گشته
نام تو آب حیات را نوشیده
و قلب تو تپش قلب ها را خریده
تا پیش از این نامت را از آدم ها شنیده بودم
ولی تو گو شکن،اینبار
خدا صدا کرده نام تو را
ترانه ها بخوانی اش انگار
قصدم نوشتن شعر بود اما نتیجه همین شد که می بینید به همین خاطر یکی از دوستانم زحمت کشید و با اصلاحاتی نوشته ی بالا رو شعر کرد...
اگر چه رفته ای اما
تو در تمام گوش ها
شنیده می شوی
و بر تمام زبان ها
زمزمه
کدام دل شکسته
توان فراموشی ات را دارد
که نگیرد
پس از تو به گوش می رسد
سکوت شاعران
و واژه هایی که خط به خط در انتظار ترانه ای از تواند
دعای ما مستجاب گشته
نام تو
آب حیات را نوشیده و
قلب تو
تپش قلب ها را خریده
تا کنون مردم صدایت می زدند
حالا تو گوش کن خدا صدایت زده
تا اینبار ترانه ی مرگت را ابدی کنی
و شکوه تو را زمین از یاد نخواهد برد...
محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
اطلاعات بیشتر در مورد فرمتهای متنی
آدرس پست الکترونیکی معتبر. تمامی پیامهای سایت به این نشانی ارسال خواهند شد. این آدرس در دسترس عموم قرار نخواهد گرفت و فقط در صورت تمایل شما، از آن برای دریافت کلمه عبور جدید یا برخی اخبار و اطلاعیهها استفاده میشود.
Enter your e-mail address or username.
Enter the password that accompanies your e-mail.
نمیدونم چرا اما دلم خواست که بنویسم برای برادر عزیزمان آقای پاشایی...
اگر چه رفته ای
اما، تو در تمام گوش ها شنیده می شنوی
و بر تمام زبان ها زمزمه
کدام دل شکسته توان فراموشی ات دارد
نه هیچ دلی نیست که نگیرد
که نسوزد
که نمیرد
شکوه بیش از این؟
پس از تو گوش کن
شنیده می شود سکوت شاعران
و واژه ها به صف اعدام می روند
تا نکند ترانه ای شوند
که قرار نیست تو بخوانی
شکوه بیش از این؟
دعای ما که مستجاب گشته
نام تو آب حیات را نوشیده
و قلب تو تپش قلب ها را خریده
تا پیش از این نامت را از آدم ها شنیده بودم
ولی تو گو شکن،اینبار
خدا صدا کرده نام تو را
ترانه ها بخوانی اش انگار
شکوه بیش از این؟
قصدم نوشتن شعر بود اما نتیجه همین شد که می بینید به همین خاطر یکی از دوستانم زحمت کشید و با اصلاحاتی نوشته ی بالا رو شعر کرد...
اگر چه رفته ای اما
تو در تمام گوش ها
شنیده می شوی
و بر تمام زبان ها
زمزمه
کدام دل شکسته
توان فراموشی ات را دارد
که نگیرد
که نسوزد
که نمیرد
پس از تو به گوش می رسد
سکوت شاعران
و واژه هایی که خط به خط در انتظار ترانه ای از تواند
دعای ما مستجاب گشته
نام تو
آب حیات را نوشیده و
قلب تو
تپش قلب ها را خریده
تا کنون مردم صدایت می زدند
حالا تو گوش کن خدا صدایت زده
تا اینبار ترانه ی مرگت را ابدی کنی
و شکوه تو را زمین از یاد نخواهد برد...